مرثیه و مقتل خوانی از میرزا حبیب خراسانی

مرثیه و مقتل خوانی از میرزا حبیب خراسانی

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 21, 2016 11:51 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

Re: مرثیه و مقتل خوانی از میرزا حبیب خراسانی

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 21, 2016 11:55 pm

Image

شناخت اجمالی از حبیب الله خراسانی
نام کامل وی حاج‌میرزا حبیب‌ اللّه شهیدی است. [۱] برخی وی را میرزاحبیب‌ اللّه مجتهد رضوی یا حسینی نیز نامیده‌اند. [۲] [۳] [۴] تخلصش «حبیب» و در خراسان معروف به «آقا» بوده است. [۵] [۶] [۷] در نهم جمادی‌الاولی ۱۲۶۶ در مشهد به دنیا آمد، پدرش حاج میرزا محمد هاشم مجتهد (متوفی ۱۲۶۹) نوه میرزامهدی مجتهد معروف به شهید رابع بود [۸] [۹] میرزامهدی، شهید رابع، در ۱۲۱۸، به فرمان نادرمیرزا (متوفی ۱۲۱۸) پسر شاهرخ‌میرزا افشار، که مشهد را تصرف کرده بود به شهادت رسید [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] به همین سبب فرزندان و نوادگان میرزامهدی به «شهیدی» معروف شده‌اند. [۱۴]

تحصیلات حبیب الله خراسانی
از کودکی و نوجوانی وی اطلاع چندانی در دست نیست جز این‌که پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، فقه و اصول را نزد حاج‌میرزا نصر اللّه مجتهد فانی، شوهر خواهرش، که از مجتهدان و مدرّسان بزرگ و مشهور خراسان بود، آموخت، هوش سرشار و حافظه قدرتمند وی هنگام نوجوانی و تحصیل زبانزد بود. سپس برای ادامه تحصیل به نجف‌اشرف رفت. [۱۵] [۱۶] در هنگام اقامت در نجف، با عارفی به نام میرزا مهدی گیلانی متخلص به خدیو (متوفی ۱۳۰۹) [۱۷] آشنا شد و همراه او به مجالس صوفیه بغداد می‌رفت. از قصیده‌ای که در ستایش خدیو سروده است مشخص می‌شود که وی اعتمادی عمیق به این عارف داشته است. حبیب از طریق خدیو با مرتاضی هندی به نام غلامعلی‌خان آشنا شد. غلامعلی‌خان که به زبان‌های باستانی و علوم و معارف هندوان آشنایی داشت، در حلقه ارشادش این علوم را به خواص شاگردانش می‌آموخت. حبیب هم با موافقت خدیو، از محضر غلامعلی‌خان بهره برد. [۱۸] مشخص نیست که حبیب، چه مدتی در نزد مرشد هندی به تَعلُّم مشغول بوده است، اما پس از درگذشت وی، نخست خدیو گیلانی و سپس حبیب به مشهد رفتند.

اصحاب سراچه
در مشهد، خدیو در سراچه بیرونی منزلِ حاج‌میرزا هدایت‌اللّه، پدربزرگ حبیب، که در جوار مسجد گوهرشاد بود مقیم شد و پس از مدتی عده‌ای از مشاهیر خراسان از جمله صید علی خان درگزی (متوفی ۱۳۳۲) به حلقه ارادت وی درآمدند که آن‌ها را «اصحاب سراچه» یا «اهل سراچه» می‌نامیدند. کم‌کم رفتار خاص و شیوه درویشانه زندگی اصحاب سراچه باعث شد که برخی از متشرعان به مخالفت با آن‌ها برخیزند و اصحاب هم تصمیم گرفتند متفرق شوند. حبیب هم در حدود ۱۲۹۵ به سامرا به حلقه درس میرزای شیرازی پیوست. [۱۹] [۲۰]
معاصران حبیب خراسانی نظیر میرزا محمد مهدی کشمیری، محمد باقر رضوی، بدایع‌نگار و مشکان طبسی که شرح‌حال وی را نوشته‌اند کوچک‌‌ترین اشاره‌ای به ماجرای اصحاب سراچه نکرده‌اند. معصوم‌ علی‌شاه [۲۱] در ضمن شرح‌حال خدیو گیلانی، با این‌که اشاره‌ای به اهل سراچه می‌کند اما نامی از حبیب خراسانی نمی‌آورد، حتی گلشن آزادی که سال‌ها پس از حبیب می‌زیسته در شرح‌حال حبیب اشاره‌ای به این مسئله نکرده است. از اشاره‌ای که حسن حبیب [۲۲] به دیدار خود با پسرخوانده خدیو می‌کند، مشخص می‌شود که مسئله سراچه تا سال‌ها در نظر متشرعان خراسان مذموم بوده و اهل آن را به زندقه و الحاد متهم می‌کرده‌اند و احتمالا به همین دلیل شرح‌حال‌نویسان نمی‌خواسته‌اند نامی از مجتهد محبوب و بزرگ خراسان، یعنی حبیب، در میان اهل سراچه بیاید و نیز شاید از بیم چنین اتهاماتی است که خود حبیب هم ابیاتی را که در ستایش خدیو گیلانی سروده بود از قصیده خود حذف کرد. [۲۳]

رسیدن حاج میرزا به مقام اجتهاد
اقامت حبیب در عتبات عالیات حدود چهار سال طول کشید که در این میان همسر دوم اختیار کرد، به سفر حج رفت و در بازگشت به عراق، علاوه بر میرزای شیرازی از محضر حاج‌ میرزا حبیب‌ اللّه رشتی و فاضل دربندی بهره برد و پس از نیل به درجه اجتهاد و دریافت تصدیق اجتهاد از میرزای شیرازی در حدود ۱۲۹۸ به مشهد بازگشت [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] مردم مشهد استقبال شایسته‌ای از وی کردند و ریاست روحانی و زعامت امور شرعی که در خاندان حبیب سابقه داشت به وی سپرده شد [۲۸] [۲۹] [۳۰]

کناره‌گیری حاج میرزا از زعامت امور شرعی
وی حدود پانزده سال به ریاست روحانی مردم مشهد که اموری از قبیل قضا، تدریس، امامت جماعت و موعظه و سخنرانی بود پرداخت. حسن رفتار، درایت و شهامت وی در انجام وظایف دینی حتی زبانزد نسل‌های پس از وی در خراسان بود. در این مدت، حبیب برای گذران معیشت، اراضی بحرآباد، روستایی در حوالی مشهد را، که ملک موروثی خاندان او بود، آباد کرد و هرگاه فرصتی دست می‌داد به کوه‌پایه‌های اطراف مشهد برای عبادت و تهجد می‌رفت. [۳۱] [۳۲] [۳۳] حدود سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۶، حبیب که از زعامت امور شرعی کم‌کم خسته شده بود در بحرآباد با عارفی ساده‌دل و اُمّی به نام سیدابوالقاسم درگزی (متوفی ۱۳۱۹) دیدار کرد. ساعدی خراسانی در ضمیمه تاریخ علمای خراسان [۳۴] در معرفی حبیب خراسانی آورده است که: «از باریافتگان مرحوم میرزاابوالقاسم درگزیست». این عبارت نشان می‌دهد که سیددرگزی در خراسان آن زمان دارای مقام و منزلتی والا بوده است. معصوم‌علیشاه نیز که با سیددرگزی دیدار داشته است او را عارفی ساده‌دل، اُمّی، خوش‌سخن، فرشته‌خصال و نورانی توصیف می‌کند. [۳۵] حبیب خراسانی پس از آشنایی با سیددرگزی ریاست امور شرعی را رها کرد و به جز مواقعی خاص که به مشهد می‌آمد و بر منبر موعظه می‌کرد، به انزوا و عزلت پناه برد و حدود ده سال اغلب در روستاهای اطراف مشهد خصوصآ روستای کَنگ به عبادت، ریاضت و تفکر مشغول شد. [۳۶] [۳۷] [۳۸] به گفته مشکان طبسی [۳۹] منبر موعظه حبیب چنان گرم و گیرا بود که شنوندگان متوجه گذر زمان نمی‌شدند.

حبیب الله خراسانی در ماجرای مشروطه
با ظهور انقلاب مشروطه، طرفداران مشروطه در خراسان از وی خواستند که فتوایی در وجوب مشروطه امضا کند. حبیب هم به بهانه این‌که سالهاست از فتوا و امضا دست کشیده، حکم صریحی در این مورد نداد و فقط خانه خود را در اختیار انجمن ایالتی مشروطه قرار داد تا به امور مردم در آن‌جا رسیدگی شود. [۴۰] [۴۱] [۴۲] با بالا گرفتن اختلافات و تندروی مشروطه‌خواهان، حبیب تصمیم گرفت که به مدینه سفر کند و باقی عمر را در آن‌جا بگذراند که در عصر ۲۷ شعبان ۱۳۲۷ در شصت‌ویک سالگی در بحرآباد به‌طور ناگهانی درگذشت. پیکر او را در حرم مطهر حضرت رضا سلام‌ اللّه‌ علیه در صفه پس پشت مقابل ضریح دفن کردند. [۴۳] [۴۴] مرگ ناگهانی حبیب و سلسله حوادثی که پیش از درگذشتش رخ داد، سبب شد که در بین نزدیکانش این گمان تقویت شود که مشروطه‌خواهان از بیم آن‌که وی در خارج از ایران فتوایی علیه آنان صادر کند، او را مسموم کرده‌اند. [۴۵]

شناخت شخصیتی از حبیب الله خراسانی
شخصیت حبیب خراسانی از چند جهت قابل تعمق و بررسی است: از یک سو وی مجتهدی است روشن‌نگر با وسعت مشرب که هنگام سرپرستی امورشرعی خراسان مردم را از خَرافات و حتی برخی آیین‌ها نظیر شبیه‌سازی صحرای کربلا منع می‌کرد. [۴۶] او از نفوذ خود میان مردم و حاکمان برای حفظ احترام اشخاص استفاده می‌نمود، چنان‌که هنگامی که توطئه دشمنان و حاسدانِ ملک‌الشعراء صبوری (متوفی ۱۳۲۲)، پدر محمد تقی بهار، نزدیک بود وی را از ملک‌الشعرایی آستان قدس رضوی عزل کند، حبیب از نفوذ خود استفاده کرد و مقام ملک‌الشعرایی را برای صبوری حفظ کرد. [۴۷] معاصران وی به وجود شخصی نظیر حبیب خراسانی که هم اغلب علوم متداول زمان و خصوصآ فقه را به کمال می‌دانسته و هم در مناعت طبع و عزت نفس بی‌نظیر بوده است، در مقام مرجعیت شرعی خراسان، افتخار کرده‌اند. [۴۸] [۴۹]

تسلط حبیب الله بر زبان‌های دیگر
بنابه گفته حسن حبیب [۵۰] وی زبان فرانسه را در سفر به عتبات آموخت. اما محمد شهید نورایی [۵۱] معتقد است که حبیب خراسانی پس از مراجعت از سفر حج زبان فرانسه را نزد حاج سیاح محلاتی، جهانگرد مشهور دوره قاجاریه، آموخت. در خاطرات حاج‌سیاح [۵۲] اشاره به مهمان‌نوازی حبیب از حاج‌سیاح هست اما مطلب مذکور وجود ندارد. با این حال نقل شده است که حبیب کتاب تِلماک اثر فنلون را به فارسی ترجمه کرده و این اثر به نظر حاج‌سیاح هم رسیده و قرار بود که حاج‌سیاح آن را چاپ کند. [۵۳] بدون تردید دانش، وارستگی، روشن‌نگری و آزادگی حبیب خراسانی و تعالیم وی به شاگردان و هوادارانش تأثیر بسزایی در محیط ادبی آینده مشهد و خراسان گذاشت. [۵۴] بسیار کسانی که محضر وی را در جوانی درک کرده بودند، نظیر مشکان طبسی، بدایع‌نگار و شیخ‌علی‌اکبر خدابنده (متوفی ۱۳۲۰ش)، همگی از افراد فرهیخته و برجسته خراسان بوده‌اند. برای نمونه خدابنده بر زبان‌های فرانسه و روسی و انگلیسی تسلط داشت و در سال‌های ۱۳۰۰ـ۱۳۰۴ش در مشهد زبان‌های خارجی را درس می‌گفت. [۵۵]

علاقه حبیب الله به شعر
از سویی دیگر حبیب شاعری است برجسته و غزل‌سرا بود، با این‌که خود در دیوانش [۵۶] تصریح کرده که از اشتهار به شاعری چندان راضی نیست اما سرآمدِ مجتهدان و دانشمندانی است که در دوره قاجار شعر سروده‌اند. [۵۷]
در غزل‌های حبیب نشانی از اشعار سیاسی دوره مشروطه و تأثیر آن‌ها نیست، شعر وی بیش‌تر از نوع شعر شاعرانی نظیر صفای اصفهانی و صفی‌علیشاه است که در دوره بازگشت پیرو سبک عراقی بوده‌اند. [۵۸] [۵۹]

غزلیات حبیب خراسانی
اغلب غزل‌های وی بین شش تا ده بیت است، اما غزل‌های سه و چهار بیتی در دیوانش فراوان است، [۶۰] [۶۱] [۶۲] [۶۳] که نشان می‌دهد شاعر غزل‌ها را ناتمام رها کرده است. با این حال غزل‌هایی هم با بیش از بیست یا حتی سی بیت در دیوانش هست. [۶۴] [۶۵] در اغلب غزلهای وی تخلص دیده نمی‌شود و شاید این امر به دلیل این است که به شاعری خود چندان اهمیتی نمی‌داده است. اما در برخی غزل‌ها [۶۶] [۶۷] [۶۸] نیز تخلص «حبیب» را در بیت آخر آورده است و گاهی هنرمندانه با تخلصش ایهام‌سازی می‌کند [۶۹] [۷۰] و گاهی هم در غزلی دوازده بیتی تخلص را در بیت هشتم می‌آورد. [۷۱]

بسیاری از غزل‌های حبیب مانند غزلیات مولوی جلال‌الدین بلخی وزنی تند و خیزابی همراه با قافیه دارند و همین باعث خوش‌آهنگی غزلیات او شده است. حدود نودو پنج درصد غزلیات وی مردّف است و آن‌هایی هم که ردیف ندارند یا به دلیل وزنی شاداب و یا به‌سبب استفاده از کشیدگی یک مصوّت در قافیه و تکرار قافیه بسیار خوش‌آهنگ‌اند. [۷۲] [۷۳] یکی دیگر از ویژگی‌های شعر حبیب استفاده خاص از ردیف‌های بلند و طولانی است. [۷۴] [۷۵] [۷۶] تأکیدی که حبیب بر چنین ردیفهایی دارد، قوت و برجستگی شعر وی را دوچندان می‌کند. [۷۷] در غزلی با وزنی خیزابی و قافیه‌های میانی زیبا که تضمینی از غزلی از مولوی دارد، ردیف دشوار «یا رَجُلاً خُذْبِیدی» را چنان هنرمندانه به‌کار می‌گیرد که خللی در مفهوم ابیات ایجاد نمی‌شود و خواننده خود را با غزلیات مولانا مواجه می‌بیند. [۷۸]

وجه تمایز حبیب خراسانی از دیگر شاعران معاصر خود
زبان شعر وی، تقریبآ همان زبان سبک عراقی است و گاهی هم اشعاری نزدیک به زبان استوار سبک خراسانی دارد. [۷۹] [۸۰] [۸۱] تضمین‌ها و اقتباس‌هایی که از شعر منوچهری دامغانی، مولوی و حافظ دارد نشانه آن است که در اشعار متقدمان تأمل می‌کرده است. [۸۲] [۸۳] [۸۴] او همچنین به اشعار معاصرانش نیز توجه داشته از جمله شعری در جواب ادیب نیشابوری اول سروده است [۸۵] که در وزنی است که بعدها نیما یوشیج از این وزن برای منظومه «افسانه» استفاده کرد [۸۶]
علاوه بر موارد فوق آنچه حبیب را از شاعران هم‌عصر خود متمایز می‌کند، عرفان تجربی و خاصّ اوست که در مرحله اصطلاحات و لفظ باقی نمانده بلکه حاصل تأملات و تجربه‌های عرفانی خود اوست.

مضمون اشعار حبیب خراسانی
شعر حبیب خراسانی برخاسته از کشش‌های روحانی اوست و از یک سو سرشار است از شور و شیفتگی و از سوی دیگر خالی از اصطلاحات عرفانی شاعران پیرو ابن‌عربی است. او یکی از بزرگ‌‌ترین شعرای عارف ایران در دوران پس از حمله مغول است [۸۷] [۸۸] [۸۹] در بسیاری از غزل‌هایش مانند حافظ در ستیز با زهدنمایان و زهدفروشان است و شخصیت‌های منفی دیوان وی زاهد و شیخ‌اند حتی سه غزل متوالی با ردیفِ «شیخ» و «ای شیخ» دارد که در آن‌ها شدیدآ به زهدفروشی شیخ حمله می‌کند. [۹۰] باتوجه به سوانح زندگی حبیب و مخالفت‌هایی که با اصحاب سراچه شد، سبب کاربرد فراوان این‌گونه درون‌مایه‌ها را در شعر حبیب می‌توان دریافت. او اصطلاحات مغانه را مانند حافظ به‌کار می‌گیرد و همچون حافظ خود را «رند» می‌داند. [۹۱] [۹۲] چند غزل دلنشین با مضمون توحید محض دارد [۹۳] [۹۴] که یادآور تضمین شیخ‌بهائی از غزل خیالی بخارایی است. [۹۵] در دیوان حبیب تعداد کمی اخوانیات نیز وجود دارد که دو اخوانیه خطاب به ملک‌الشعراء صبوری است. هر دوی این اخوانیات، اشعاری عرفانی است که از لحاظ مضمون غزل و از لحاظ ظاهر و ساختار قصیده محسوب می‌شود. رعایت قوانین و سنّت‌های شعری اخوانیه‌سرایی در این اشعار نشان‌دهنده این است که حبیب با این‌که از این عوالم به دور بوده است اما در شعر کهن تبحر خاصی داشته است. [۹۶] [۹۷] [۹۸]

حبیب چندین مدیحه در منقبت و مدح رسول‌اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و حضرت علی علیه‌السلام و حضرت ولی‌عصر عجل‌اللّه‌فرجه در قالب‌های قصیده و ترکیب‌بند دارد که بیش‌تر آن‌ها را هنگام اقامت در عتبات عالیات سروده است. [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱] [۱۰۲] شعر حبیب بر بسیاری از شاعران خراسانی پس از وی نظیر اخوان ثالث [۱۰۳] و عماد خراسانی تأثیر گذاشته است. [۱۰۴]

بسیاری از غزل‌های حبیب خراسانی در برنامه گلهای رنگارنگِ رادیو خوانده شده است. [۱۰۵] مهدی خالدی از جمله موسیقی‌دانهایی است که آهنگهای بسیاری برای غزلهای حبیب ساخته است. [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] به همین مناسبت برنامه‌ای از گل‌های جاویدان رادیو به حبیب خراسانی اختصاص داشته است. [۱۱۱] این امر سبب شد که نام این شاعر در میان مردم عامی نیز مطرح شود.

سیر تاریخی چاپ دیوان حبیب خراسانی
شماری از فرزندان و نوادگان حبیب خراسانی از مرد و زن شاعرند و می‌توان گفت که شاعری در خاندان حبیب امری موروثی است. [۱۱۲]در زمان حیات حاج‌میرزا حبیب، شخصی به نام ملااسداللّه تربتی مسئولیت تحریر و جمع‌آوری اشعار وی را برعهده گرفت. حبیب نوشته او را دید و آنچه از قلم افتاده بود بر حواشی نوشت. [۱۱۳] نخستین بار در ۱۳۲۹ش عباس زرین‌قلم خراسانی دیوانی ناقص و مغلوط از حبیب با نام گنج گهر در ۱۷۷ صفحه در مشهد منتشر کرد. سپس در ۱۳۳۰ش دیوان نسبتآ کامل‌تری براساس تحریر اسداللّه تربتی و حواشی حبیب خراسانی به کوشش و با مقدمه حسن حبیب با ۱۲۰ صفحه مقدمه و ۳۲۲ صفحه متن در مشهد منتشر شد. در ۱۳۳۴ش اشعار نویافته حبیب خراسانی به‌اهتمام علی حبیب همراه با مقدمه‌ای کوتاه از وی به این مجموعه افزوده و در ۱۳۳۵ش در تهران منتشر شد. همین دیوان تاکنون شش بار در تهران تجدید چاپ شده است. [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷]
pejuhesh232
 
پست ها : 8630
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm


بازگشت به حسين ثار الله


cron
Aelaa.Net