مواسات در مصائب حضرت امام حسين،خاندان،ياران عليهم السلام
ارسال شده در: يکشنبه نوامبر 10, 2013 4:33 pm
مواسات در مصائب حضرت اباعبدالله الحسين،خاندان،ياران عليهم السلام
معرفت - زيارت - ذكر مصائب و روضه و مقتل خواني - انواع عزادارايها از گريه و ناله و ضجه و سينه زني و زنجير زني و وووو - خدمت مجالس و زوار حسيني - بياده رفتن براى زيارت - اقامه مجالس حسيني - نشر معارف حسيني
معرفت
معرفت بخصوص حق معرفت به حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام باب الأبواب و مفتاح و كليد راهيابي به آستان حضرتش مي باشد
زيارت
كتاب زيارت عاشوراء كامله:
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/11/P-AshoraaKaamelah5.pdf
اقتباس از رساله شريفه: آئين حج حسيني (عليه السلام)
عبد الله علوي فاطمي
طرح و برنامه ريزي علمي و پژوهشی و مديرت و اشراف علمي
دار المعارف الإلهية
شامل:
زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشوراء
عظمت زيارت عاشوراء و ارتباط آن با كلام وحي
زيارت عاشوراء معروفه و عاشوراء غير معروفه
ويژگیهای نسخه کامله زيارت عاشوراء معروفه
طرق نقل حديث زيارت عاشوراء
حديث زيارت عاشوراء در كلام خازنان وحي عليهم السلام
ترتيب زيارت عاشوراء و نماز آن
متن زيارت عاشوراء كامله
-------------------------------------------------
كتاب زيارت عاشوراء تامّة:
هوالله العلي الاعلى
بسمالله الرحمان الرحيم
از بركات حضرت ثار الله عليه وعلى اهل بيته واصحابه سلام الله
راهنماي كتاب زيارت عاشوراي تامه منتشر مي شود
با اين معرفينامه بطور اجمالي با اين كتاب شريف آشنا مي شويد
اميدواريم به عنايت حضرتش بزودي نسخه اصلي كتاب اين كتاب نفيس را منتشر نماييم
هر جند اصل كتاب مخصوص خواص اهل معرفت است ولي راهنماي آن عمومي بوده و براى همكان قابل ارائه است
براي دريافت راهنما به اين آدرس مراجعه نماييد
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/3/Taqwim-ela ... aammeh.pdf
زيارت عاشوراء حتى نسخه كامله؛
در حقيقت روايت مختصر متن اصلي زيارت عاشوراء است،
زيارت عاشوراء كامله را در محرم 1431 منتشر نموديم
اما نسخه مفصل زيارت عاشوراء تا كنون منتشر نشده بود،
به عنايت حضرت ثار الله عليه السلام،
متن نسخه مفصل را كه به: زيارت عاشوراء تامّه، ناميده ايم؛
در اين ايام عزاي حسيني (عليه السلام) منتشر مي نمائيم،
اين نسخه مخصوص خواص اهل معرفت است
براي دريافت كتاب به اين آدرس مراجعه نماييد
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/11/ZiyaaratA ... ammeh4.pdf
والحمد لله رب العالمين
---------------------------------------------------
سؤال: در دعاها و زيارات تكرار يك فقره خاص چه حكمى دارد؟ مثلاً در زيارت عاشورا (سلم لمن سالمكم وحرب لمن حاربكم) يا در دعاى كميل (يا من اسمه دواء وذكره شفاء).
جواب: مانعى نداشته در صورت تناسب، و مثل موارد فوق چه بسا رجحان داشته باشد. [شمارة ثبت: (129) منبع: المسائل القمّيّة]
انواع عزاداريها:
گريه - ناله - ضجه - سينه زني - زنجير زني و وووو - خدمت مجالس و زوار حسيني - بياده رفتن براى زيارت - اقامه مجالس حسيني - نشر معارف حسيني
سؤال: پوشيدن لباس مشكى براى شهادت معصوم (عليه السلام) چه حكمى دارد؟ پوشيدن لباس مشكى در طول ماه هاى محرّم و صفر چه حكمى دارند؟
جواب: در كلام معصومين (عليه السلام) در باب لباس سياه؛ تعبير باز دارنده بكار برده شده، و بطور كلى رنگ سياه در پوشيدنيها (بجز كفش وعبا وعمامه) مطلوب نبوده بلكه نهى شده است، و بر اجتناب از آن در نماز هم تأكيد شده، حتى در عزا و مصيبت عزيزان هم ممدوح نيست، ولي در خصوص عزاي حضرات معصومين (عليهم السلام) سيّما سيد الشهداء (عليه السلام) چه بسا محذوري نداشته باشد، و امّا راجع به مدت آن: در مواردي كه به دستور و هدايت صريح ايشان بوده؛ اگر حال شخص هم همراه نباشد ممدوح است، مثل بكاء و حالت عزادار و مصيبت زده داشتن، ولى در غير آن موارد به قدري اكتفا شود كه با حال واقعى شخص مطابقت داشته باشد، و شايان ذكر است كه در عزاداري مهمترين امر؛ حالت عزادار داشتن است قلبا و باطنا، و غفلت يا حال عادى وي را؛ رنگ و پرچم سياه جبران نمى كند، و از مهمترين نكات كه مورد توجه نبوده و بعضا در اثر جهل مرتكب مى شوند؛ حالت عزادار و افسرده وغمناك نداشتن است، يا لباسهاى نو وخوب وظاهري آراسته داشتن، و يا شادي و خنده و شوخي و مانند آن، كه همه اينها از نواقض واقعيه و حقيقيه عزاداري است، كه رنگ سياه لباس و جنجال دسته جات جبران كننده آن نيست، تعليم مولا (عليه السلام) اقتضا دارد كه: در اثر توجه از دل و قلب و درون به مصايب آل محمّد(عليهم السلام)؛ غم و افسردگى در حال فرد پيدا شده، و با تحقق اين توجه و بروز حال غمزدگي؛ خود بخود مستلزم بروز آثار غم و عزا [از آه وفغان و تضرع و بكاء و شوريدگي ] در شخص مى گردد، ولذا عزادارى را با اجتناب از مظاهر شخص غير عزادار (مانند پوشيدن لباسهاى خوب و نو، و آراستگى و داشتن نشاط و شادى و خنده) شروع كرده، و با تفريغ حال (براى توجه به مصائب و استغراق در آن)، و شركت به اخلاص در مجالس واقعيه (تذكر مصائب) آن را تحقق مي بخشد.[شمارة ثبت: (881) منبع: المسائل القمّيّة]
-----------------
سؤال:
برای عزاداری آقا ابا عبدالله الحسین (عليه السلام) هنگام سینه زدن در مجالس زنانه،
اغلب خانمها به جای زدن دستهایشان به سینه، همین طور که نشسته اند به پایشان (رانها) میزنند
آیا این درست است؟ آیا بی ادبی نیست؟ و بعضی هم ، هم به سینه و هم به پایشان میزنند، آیا این اشکال دارد؟
جواب:
اشكالي ندارد.
هر دو حركت مذكور و نيز بر سر و يا صورت زدن، همگي واكنش طبيعي انسان در وقت تالم از مصيبت است
كه بنا به شدت مصيبت از انسان صادر مي شود،
كه در مصائب دنيوي توصيه برهيز شده، و در مصيبت حضرتش نه تنها منع نشده بلكه توصيه نيز گرديده است.
[center]
معرفت
معرفت بخصوص حق معرفت به حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام باب الأبواب و مفتاح و كليد راهيابي به آستان حضرتش مي باشد
زيارت
كتاب زيارت عاشوراء كامله:
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/11/P-AshoraaKaamelah5.pdf
اقتباس از رساله شريفه: آئين حج حسيني (عليه السلام)
عبد الله علوي فاطمي
طرح و برنامه ريزي علمي و پژوهشی و مديرت و اشراف علمي
دار المعارف الإلهية
شامل:
زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در روز عاشوراء
عظمت زيارت عاشوراء و ارتباط آن با كلام وحي
زيارت عاشوراء معروفه و عاشوراء غير معروفه
ويژگیهای نسخه کامله زيارت عاشوراء معروفه
طرق نقل حديث زيارت عاشوراء
حديث زيارت عاشوراء در كلام خازنان وحي عليهم السلام
ترتيب زيارت عاشوراء و نماز آن
متن زيارت عاشوراء كامله
-------------------------------------------------
كتاب زيارت عاشوراء تامّة:
هوالله العلي الاعلى
بسمالله الرحمان الرحيم
از بركات حضرت ثار الله عليه وعلى اهل بيته واصحابه سلام الله
راهنماي كتاب زيارت عاشوراي تامه منتشر مي شود
با اين معرفينامه بطور اجمالي با اين كتاب شريف آشنا مي شويد
اميدواريم به عنايت حضرتش بزودي نسخه اصلي كتاب اين كتاب نفيس را منتشر نماييم
هر جند اصل كتاب مخصوص خواص اهل معرفت است ولي راهنماي آن عمومي بوده و براى همكان قابل ارائه است
براي دريافت راهنما به اين آدرس مراجعه نماييد
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/3/Taqwim-ela ... aammeh.pdf
زيارت عاشوراء حتى نسخه كامله؛
در حقيقت روايت مختصر متن اصلي زيارت عاشوراء است،
زيارت عاشوراء كامله را در محرم 1431 منتشر نموديم
اما نسخه مفصل زيارت عاشوراء تا كنون منتشر نشده بود،
به عنايت حضرت ثار الله عليه السلام،
متن نسخه مفصل را كه به: زيارت عاشوراء تامّه، ناميده ايم؛
در اين ايام عزاي حسيني (عليه السلام) منتشر مي نمائيم،
اين نسخه مخصوص خواص اهل معرفت است
براي دريافت كتاب به اين آدرس مراجعه نماييد
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/11/ZiyaaratA ... ammeh4.pdf
والحمد لله رب العالمين
---------------------------------------------------
سؤال: در دعاها و زيارات تكرار يك فقره خاص چه حكمى دارد؟ مثلاً در زيارت عاشورا (سلم لمن سالمكم وحرب لمن حاربكم) يا در دعاى كميل (يا من اسمه دواء وذكره شفاء).
جواب: مانعى نداشته در صورت تناسب، و مثل موارد فوق چه بسا رجحان داشته باشد. [شمارة ثبت: (129) منبع: المسائل القمّيّة]
انواع عزاداريها:
گريه - ناله - ضجه - سينه زني - زنجير زني و وووو - خدمت مجالس و زوار حسيني - بياده رفتن براى زيارت - اقامه مجالس حسيني - نشر معارف حسيني
سؤال: پوشيدن لباس مشكى براى شهادت معصوم (عليه السلام) چه حكمى دارد؟ پوشيدن لباس مشكى در طول ماه هاى محرّم و صفر چه حكمى دارند؟
جواب: در كلام معصومين (عليه السلام) در باب لباس سياه؛ تعبير باز دارنده بكار برده شده، و بطور كلى رنگ سياه در پوشيدنيها (بجز كفش وعبا وعمامه) مطلوب نبوده بلكه نهى شده است، و بر اجتناب از آن در نماز هم تأكيد شده، حتى در عزا و مصيبت عزيزان هم ممدوح نيست، ولي در خصوص عزاي حضرات معصومين (عليهم السلام) سيّما سيد الشهداء (عليه السلام) چه بسا محذوري نداشته باشد، و امّا راجع به مدت آن: در مواردي كه به دستور و هدايت صريح ايشان بوده؛ اگر حال شخص هم همراه نباشد ممدوح است، مثل بكاء و حالت عزادار و مصيبت زده داشتن، ولى در غير آن موارد به قدري اكتفا شود كه با حال واقعى شخص مطابقت داشته باشد، و شايان ذكر است كه در عزاداري مهمترين امر؛ حالت عزادار داشتن است قلبا و باطنا، و غفلت يا حال عادى وي را؛ رنگ و پرچم سياه جبران نمى كند، و از مهمترين نكات كه مورد توجه نبوده و بعضا در اثر جهل مرتكب مى شوند؛ حالت عزادار و افسرده وغمناك نداشتن است، يا لباسهاى نو وخوب وظاهري آراسته داشتن، و يا شادي و خنده و شوخي و مانند آن، كه همه اينها از نواقض واقعيه و حقيقيه عزاداري است، كه رنگ سياه لباس و جنجال دسته جات جبران كننده آن نيست، تعليم مولا (عليه السلام) اقتضا دارد كه: در اثر توجه از دل و قلب و درون به مصايب آل محمّد(عليهم السلام)؛ غم و افسردگى در حال فرد پيدا شده، و با تحقق اين توجه و بروز حال غمزدگي؛ خود بخود مستلزم بروز آثار غم و عزا [از آه وفغان و تضرع و بكاء و شوريدگي ] در شخص مى گردد، ولذا عزادارى را با اجتناب از مظاهر شخص غير عزادار (مانند پوشيدن لباسهاى خوب و نو، و آراستگى و داشتن نشاط و شادى و خنده) شروع كرده، و با تفريغ حال (براى توجه به مصائب و استغراق در آن)، و شركت به اخلاص در مجالس واقعيه (تذكر مصائب) آن را تحقق مي بخشد.[شمارة ثبت: (881) منبع: المسائل القمّيّة]
-----------------
سؤال:
برای عزاداری آقا ابا عبدالله الحسین (عليه السلام) هنگام سینه زدن در مجالس زنانه،
اغلب خانمها به جای زدن دستهایشان به سینه، همین طور که نشسته اند به پایشان (رانها) میزنند
آیا این درست است؟ آیا بی ادبی نیست؟ و بعضی هم ، هم به سینه و هم به پایشان میزنند، آیا این اشکال دارد؟
جواب:
اشكالي ندارد.
هر دو حركت مذكور و نيز بر سر و يا صورت زدن، همگي واكنش طبيعي انسان در وقت تالم از مصيبت است
كه بنا به شدت مصيبت از انسان صادر مي شود،
كه در مصائب دنيوي توصيه برهيز شده، و در مصيبت حضرتش نه تنها منع نشده بلكه توصيه نيز گرديده است.
[center]
مواسات انبياء و اوصياء و اولیاء الهي با مصائب و آلام امام حسين و خاندان و ياران عليهم السلام:
مواسات حضرت آدم ( عليه السلام ) با امام حسين(عليه السلام) در جاري شدن خون از بدن در كربلا
هنگاميكه حضرت آدم ( عليه السلام ) در زمين سير ميكرد ، به محل شهادت امام حسين(عليه السلام) ميرسد پايش به چيزي برخورد مي كند و برزمين افتاده خون ازپايش جاري مي شود او سر به آسمان
بلند كرده و عرض ميكند : خداوندا آيا گناهي ازمن سرزده كه من به خاطر آن عقوبت شده ام ؟ وحي ميرسد : نه اي آدم اين سرزميني است كه فرزندت حسين ( عليه السلام ) درآن كشته مي شود و خون تو همانند خون او بر روي زمين جاري شده است . حضرت آدم ( عليه السلام ) عرض مي كند : قاتل او كيست ؟ وحي مي آيد كه قاتل او يزيد ملعون است پس او را لعن كن و حضرت آدم ( عليه السلام ) نيز اورا لعن مي كند. (( بحار، ج44، ص244))
[center]
هنگاميكه حضرت آدم ( عليه السلام ) در زمين سير ميكرد ، به محل شهادت امام حسين(عليه السلام) ميرسد پايش به چيزي برخورد مي كند و برزمين افتاده خون ازپايش جاري مي شود او سر به آسمان
بلند كرده و عرض ميكند : خداوندا آيا گناهي ازمن سرزده كه من به خاطر آن عقوبت شده ام ؟ وحي ميرسد : نه اي آدم اين سرزميني است كه فرزندت حسين ( عليه السلام ) درآن كشته مي شود و خون تو همانند خون او بر روي زمين جاري شده است . حضرت آدم ( عليه السلام ) عرض مي كند : قاتل او كيست ؟ وحي مي آيد كه قاتل او يزيد ملعون است پس او را لعن كن و حضرت آدم ( عليه السلام ) نيز اورا لعن مي كند. (( بحار، ج44، ص244))
[center]
مواسات حضرت ابراهيم با امام حسين(عليهما السلام) در جاري شدن خون از بدن در كربلا
حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) هنگاميكه بر اسبش سوار بود به وادي مقدس كربلا ميرسد و درحين عبور از آنجا اسبش اورا بر زمين مي زند كه درهمين حين سر او شكسته و خون ازسرش جاري ميشود پس به خداوند عرض مي كند : چه گناهي از من صادر شده كه من بايد به خاطر آن چنين عقوبت شوم ؟ اسبش به سخن در مي آيد و مي گويد : اي خليل خدا بدان كه دراين جا محل به شهادت رسيدن فرزند حضرت خاتم الانبياء ( صلي الله عليه وآله ) است و براي تأسي به آن بزرگوار و شريك بودن درمصائبش خون سرتو نيزمانند خون او برروي زمين جاري شده است . ((بحار، ج44، ص243 ))
حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) و مواسات =امتناع از نوشيدن آب در كربلا
روايت است كه گوسفندان حضرت اسماعيل عليه السلام در كنار فرات مى چريدند. روزى شبان آنها به خدمت حضرت اسماعيل عليه السلام آمد و گفت : چند روز است كه گوسفندان از اين نهر آب نمى
آشامند پس حضرت در مناجات با خدا از سبب اين حالت سوال كرد همان ساعت حضرت جبرئيل عليه السلام از طرف خداوند خدمت حضرت اسماعيل عليه السلام نازل شد و گفت : اى اسماعيل سبب
اين حالت را از گوسفندان بپرس ، آنها پاسخت را خواهند داد. پس آن حضرت از گوسفندان پرسيد: چرا از اين رودخانه آب نمى نوشيد ؟ گوسفندان به زبان فصيح پاسخ دادند: به ما خبر رسيده كه فرزند تو حسين - كه سبط گرامى محمد صلى الله عليه و آله است - در اين زمين با لب تشنه كشته خواهد شد پس ما از اين آب نمى آشاميم به جهت حزن و اندوه براى تشنگى آن بزگوار . (( بحار، ج44، ص243))
مواسات حضرت زكريا (عليه السلام) = فرزند خواستن براي شهادت و مصايب مثل امام حسين (عليه السلام)
از حضرت مهدي ( عج ) نقل شده كه زكريا از خداوند درمورد اسماء خمسه طاهره سوال نمود و ازحضرت باري تعالي خواست تا آن اسماء را بد وهم بياموزد ، جبرئيل نازل شد وآن اسماء را به او ياد داد . زكريا نيزآن اسماء را ذكرنمود وحالات عجيبي براو مستولي ميشد اوهرگاه نام حضرت محمد ( صلي الله عليه وآله ) ، علي( عليه السلام ) و فاطمه( سلام الله عليها ) وحسن(عليه السلام ) را مي برد غم و اندوه ازدلش رخت برمي بست اما همين كه نام حسين ( عليه السلام ) را می برد بغض گلويش را مي گرفت و دلش به طپش مي افتاد واشكانش جاري مي گشت . پس به خداوند عرض كرد : خدايا چه ميشود كه نام آن چهار بزرگوار مرا ازهم وغم نجات ميدهد ولي اسم حسين ( ع ) را كه مي برم اشكانم جاري ميشود و دلم مي شكند ؟ سپس خداوند او را خبرداد از قضيه شهادت حسين ( عليه السلام ) و فرمود ( كهيعص) پس كاف به كربلا و ( هاء ) به هلاكت و كشته شدن عترت طاهره و ( ياء ) به يزيد قاتل و كشنده امام حسين ( عليه السلام ) و ( عين ) به عطش او و ( صاد ) به صبرش برمصائب دلالت دارد . چون ذكريا اين مصائب را شنيد تا سه روزازمسجد بيرون نيامد و كسي را بحضورنپذيرفت و پشت هم ميگريست وعرض كرد خدايا آيا بهترين خلق خود را به مصيبت فرزندش مبتلا مي سازي ؟ وسپس از خدا خواست تا او را فرزندي عطا كند كه محبت او دردلش بسيار باشد و او نيز به سرنوشت امام حسين ( عليه السلام ) دچارشود ، خداوند نيز حضرت يحيي را به اوعطا فرمود و حضرت يحيي نيز همانند حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) بدنيا آمد ( يعني مدت حمل او شش ماه بود) و سرازبدن اونيز جداساختند. (( بحار، ج44، ص223 واحتجاج ، ج2، ص272))
مواسات حضرت زينب ( عليه السلام) = از ديدن بر نيزه بودن سر امام حسين؛ تاثر و شكستن سر خويش و جاري شدن خون از مقنعه زينيي؛
ثم ان أم كلثوم أطلعت رأسها من المحمل و قالت لهم: [44] يا أهل الكوفة! تقتلنا رجالكم، و تبكينا نساؤكم؟ فالحاكم بيننا و بينكم الله يوم فصل القضاء. فبينما هي تخاطبهم [45] [46] و اذا بضجة قد ارتفعت [47] ، و اذا هم [48] [49] بالرؤوس يقدمهم رأس [50] الحسين و هو رأس أزهري [51] قمري، أشبه الخلق برسول الله و لحيته [52] كسواد السبج [53] [54] [55] قد اتصل بها [56] الخضاب، و وجهه دائرة [57] قمر طالع، و الريح [58] تلعب بها يمينا و شمالا، فالتفتت زينب فرأت رأس أخيها فنطحت جبينها بمقدم المحمل حتي رأينا الدم يخرج من تحت قناعها. [59] . / الطريحي، المنتخب، /478 - 477 مساوي عنه: البهبهاني، الدمعة الساكبة، 45 - 44/5؛ مثله المجلسي، البحار، 115 - 114/45؛ البحراني، العوالم، 374 - 372/17؛ / الدربندي، أسرار الشهادة، /468؛ القمي، نفس المهموم، /410 - 399؛ القزويني، تظلم الزهراء /250 - 249؛ المازندراني، معالي السبطين، 100 - 99/2؛ الميانجي، العيون العبري، /233 - 231؛ النقدي، زينب الكبري، /112 - 110؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، /358 - 356
[مواساة السيدة زينب عليهاالسلام]: و كان ثاني من أظهر من نفسه المواساة بعد الامام أميرالمؤمنين عليه السلام ابنته الوفية عقيلة بني هاشم السيدة زينب عليهاالسلام، فأنها واست أخاها الامام الحسين عليه السلام علي كان حال، و في كل زمان و مكان، و في كل مصيبة ورزية، من النفي و التبعيد، و المطاردة و التشريد، و الجوع و العطش، و فقد الأخوة و الأولاد، و قاسمته باختيار الأسر، بعد أن اختار هو عليه السلام الشهادة، و واسته حتي في سوق الكوفة حين وقع نظرها الي رأس أخيها عليه السلام يقطر دما، فنطحت هي عليهاالسلام جبينها بمقدم المحمل حتي سال الدم من طرف قناعها و تقاطر علي الأرض. فما أكبر هذه المواساة و أعظمها، و ما أجملها و أكرمها، فنعمت الأخت المواسية. الجزائري، الخصائص الزينبية،/233 - 232
* و در بعضي از کتب معتبر از مسلم جصاص (گچکار) روايت کرده اند که گفت: ام کلثوم چون صداي گريهي ايشان را شنيد، از ميان محمل صدا زد: «اي اهل کوفه! مردان شما، ما را ميکشند و زنان شما بر ما ميگريند. خدا در روز قيامت ميان ما و شما حکم کند.» در اين حال صداي شيون برخاست. ناگاه ديدم سرهاي شهيدان را که بر سر نيزهها کرده بودند، پيدا شد و در ميان آنها سري ديدم در نهايت حسن و صفا، شبيهترين خلق به رسول خدا که مانند ماه تابان ميدرخشيد و اثر خضاب از لحيهي مبارکش ظاهر بود. چون زينب خاتون را نظر بر سر آن سرور افتاد، سر خود را بر چوب محمل زد که خون بر زمين ريخت. از سخنان جانسوز آن نورديدهي زهرا، آتش حسرت از ثري به ثريا زبانه کشيد و از اشک خونين حاضران، رخسارهي زمين گلگون شد و از دود آه دل سوختگان، هوا تيره شد. مجلسي، جلاء العيون، /717 - 715.
* موافق خبر مسلم جصاص چون اهل بيت را به کوفه درآوردند، ميگويد: بالجمله، زنان کوفيان بر ايشان زار زار ميگريستند. اين وقت جناب امکلثوم سلام الله عليها سر از محمل بيرون کرد و با آن جماعت فرمود: «يا أهل الکوفة! تقتلنا رجالکم و تبکينا نساؤکم؟! فالحاکم بيننا و بينکم الله يوم فصل القضاء»؛ «اي مردم کوفه! مردان شما ما را ميکشند و زنان شما بر ما ميگريند! همانا حاکم در ميان ما و شما در روز قيامت خداوند است.» و هنوز اين سخن در دهان داشت که سر مبارک حضرت سيدالشهدا سلام الله عليها را که چون بدر منير (بدر منير: ماه شب چهارده.) نورافشان و چون آفتاب تابنده درخشان و از همه کس به رسول خدا صلي الله عليه و آله شبيهتر و موي لحيه مبارکش با کتم (کتم: وسمه، که موي را سياه و براق ميکند.) مخضوب و شعشعه طلعت همايونش چون ماه گردون لمعان برآورده، و لحيه مبارکش را باد از يمين و شمال جنبش هميداد باز کردند. زينب سلام الله عليها چون اين بديد، سر مبارک را بر چوب مقدم محمل بزد؛ چنان که خون از زير مقنعهاش فرو دويد. ([تا اين جا قريب به اين مضمون در ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليهالسلام، 55 - 53/3 تکرار شده است].).
* ام کلثوم سر از محمل بيرون کرد و به آنها گفت: «خاموش باشيد اي اهل کوفه! مردان شما، ما را کشتند و زنان شما بر ما گريه ميکنند؟! حاکم ميان ما و شما خداست در روز جزا.» در اين ميان که با آنها سخن ميگفت، شيوني برخاست و سرها را آوردند. سر حسين جلو آنها بود و آن سر زهري و قمري بود و از همهي مردم به رسول خدا شبيهتر بود. ريشش خضاب شبه مانندي داشت و چهرهاش چون قرص ماه تابنده بود و باد آن را بر سر نيزه به راست و چپ ميبرد. زينب روي گرداند و سر برادر را ديد و پيشاني به چوب محمل کوفت و ما به چشم خود ديديم که خون از زير روپوشش بيرون ريخت. او با سوز دل به وي اشارت کرد و گفت: اي مه نو که هنوزت نشده وقت کمال - ناگهان برده خسوفت ز جفا سوي زوال - اي عزيز دل من! باور من کي ميشد - که قضا و قدر اين روز سيه داده مجال - اي برادر! به سخن فاطمه ات را بنواز - که دلش آب شد و گشت ز غم مالامال - اي برادر! دل پر مهر و وفاي تو کجاست؟ از چه بيمهر شد و کرد فراموش عيال - اي برادر! تو نديدي که علي گشت اسير - بيپدر بود و جوابي نتوانست و سؤال - هر گه اش دشمن بيرحم بيازرد بگفت: وا حسيناه! و روان اشک به چهرش بيحال - اي برادر! ببرش گير و به گرمي بنواز - بکن آرام دل پر ز هراسش في الحال، اي دريغا ز يتيمي که برآرد فرياد: اي پدر جان! و جواب از پدرش هست محال. آيت الله کمره اي، ترجمه نفس المهموم،/190 - 189.
مواسات يكي از مواليان اهل بيت در حضور حضرت زينب عليها السلام
در وقت ورود كاروان حسيني به كوفه بعد از شناختن و ديدن وضع ايشان؛
با كريه و شيون و لطمه به صورت و درين لباس و شكسيتن سر خود با سنك
در وقت ورود كاروان حسيني به كوفه بعد از شناختن و ديدن وضع ايشان؛
با كريه و شيون و لطمه به صورت و درين لباس و شكسيتن سر خود با سنك
روي مرسلا عن رجل من الشيعة قال: أخطأت خطيئة و جنيت جناية لولم تغفر لي لما شككت أني من أهل النار، و هي أني كنت في الكوفة و ليس لي علم بما جري علي الحسين عليه السلام و عياله،: فبينما أنا جالس في سوق الكوفة و نفسي مستوحشة مما أراه من تغير الليل و النهار، و أري جدران الكوفة كأنها مطلية بدم عبيط، و الآفاق مسودة، و الجهات مغيرة، و كل انسان أراه كأن ثيابه و وجهه مطليان بالدم، و الناس في حيرة شديدة و دهشة عظيمة، و لا أعلم ما سبب ذلك. فبينما أنا علي تلك الحالة و اذا بتكبير و تهليل و أصوات عالية و رجة عظيمة، فقمت لأنظر ماذا و اذا برؤوس مرفوعة علي الرماح و نساء علي الجمال من غير غطاء و لا وطاء، و بين تلك النساء بنات صغار وجوههن كالقناديل، و كل واحدة علي جمل أدبر أعجف، و شعورهن منشورة، و رؤوسهن منكسة حياء من الناس، و بينهن ولد راكب علي جمل و هو مقيد من تحت بطن الناقة، و فخذاه يشخبان دما و هو مكشوف الرأس عار من الثياب، و بين الحاملين للرؤوس رجل علي رمحه رأس أزهر من تلك الرؤوس، و لم ير عليه آثار القتل و هو يتحمس و يقول: أنا صاحب الرمح الطويل - أنا صاحب السيف الصقيل - أنا قاتل الدين الأصيل، ثم سكت لعنه الله، فقالت له امرأة من تلك النساء: فقل يا ويلك: «و من ناغاه في المهد جبرئيل، و من بعض خدامه ميكائيل، و اسرافيل، و عزرائيل، و من عتقائه صلصائيل، و من اهتز لقتله عرش الجليل». و قل يا ويلك: «أنا قاتل محمد المصطفي صلي الله عليه و آله و علي المرتضي، و فاطمة الزهراء، و الحسن المزكي، و أئمة الهدي، و ملائكة السماء و الأنبياء و الأوصياء». فدنوت لواحدة من النساء لأسألها، فقلت لها: ما هذه الرؤوس و ما هذه السبايا؟ فصاحت بي صيحة خلت أنها صاعقة أصابت فؤادي و هي تقول: «أما تستحي من الله تنظر الينا»، فسقطت علي وجهي مغشيا علي. فلما أفقت من غشوتي و قمت رأيتهم قد بعدوا عني، فلطمت علي وجهي و قلت: هلكت و رب الكعبة، فقمت أعدو حتي و صلت قريبا منها، فناديت بين يديها و أطرقت رأسي حياء منها و أنا أبكي و هي مشغولة بالبكاء و أنا أسايرها و لم أتجرأ علي مسألتها، فالتفتت الي و قالت: ما يبكيك يا رجل؟ قلت: عليكم يا سيدتي و علي ما جري عليكم، لكن أخبريني من أنتم؟ و ما هذه الرؤوس المشالة علي الرماح؟ فاني أري لكم هيبة و شأنا جليلا، و أري فؤادي ينصدع من رؤيتكم و عيني تدمع من حزني عليكم، و ما رأيت سبيا كسبيكم، و لا مقتولا تجري عليه المدامع مثل مقتولكم، و لم أعرف من أين أنتم؟ فنكست رأسها حياء مني و قالت: «أنا زينب بنت علي بن أبي طالب عليه السلام، و هذه السبايا بنات رسول الله صلي الله عليه و آله و بنات علي عليه السلام و بنات فاطمة الزهراء عليهاالسلام، و ذلك الرأس الأزهر المتقدم علي الرؤوس رأس أخي الحسين عليه السلام الذي ذبحوه في أرض كربلاء، و ذبحوا أولاده و بني أخيه و أصحابه عن آخرهم، و هذه رؤوسهم، و هذا الصبي المقيد من تحت بطن الناقة علي بن الحسين عليهماالسلام امام العصر بعد أبيه». فلما سمعت كلامها ضربت رأسي بحجر حتي كسرته و مزقت ثيابي و لطمت وجهي و قلت: يا سيدتي! قلع الله عينا تنظر اليكم بخيانة، فأنا محبكم و مواليكم و عزيز علي ما نالكم و ما نزل بكم، فيا لهفتاه عليكم، و يا طول تأسفي علي ما أصابكم. فقالت: «اذا كنت محبنا فلم لا نصرتنا و حاميت عنا؟» قلت: يا سيدتي! سوء حظي أخرني عن نصرتكم، فأدخلوهم قصر الامارة و جري ما جري عليهم. البهبهاني، الدمعة الساكبة، 47 - 46، 44 - 43/5
مواسات امام زمان ( عليه السلام) = ندبه و زاري و خون گريستن هزار و صدساله هر صبح و شام
لَئن اَخَّرَتنِي الُّدهورُ وعاقَني عن نَصركَ المَقدور لاَبكيَّنَكَ صَباحًا وَ مَساءً فَلاَندُبَنَّكَ صَباحًا و مَساءً ولاَبكِيَنَّ عَلَيكَ حتّی بَدَلَ الدُّمُوعِ دَمًا / اگر زمانه مرا تاخير انداخت و مقدرات مرا از ياري تو جلوگيري كرد صبح و شب به ياد مصائب تو گريه مي كنم و از بام تا شام سرشك از ديده مي بارم و ندبه مي نمايم و بجاي اشك خون مي گريم[/center]
-------------------
سؤال:
1- آيا حجامت كه سبب زخمي شدن بدن و ريختن خون مي كردد؛ كار صحيحي است؟
جواب:
حجامت كار بسيار مفيدي است و حكماي طب كهن و اسلامي و حتى قبل از اسلام براى آن خواص بسياري ذكر كرده و كتابهاي متعددي نوشته اند،
در تعاليم اسلام و فرمايشات حضرت رسول الله و ساير معصومين عليهم السلام نيز بر آن بسيار تاكيد شده است،
و در تجربه مليونها نفر در طول قرنها؛ خواص درماني آن نيز بطور بيوسته تجربه و به ثبت رسيده است،
بلكه اطباي جديد هم در اين موضوع تحقيق بسيار كرده؛ و صحت اين عمل و فوايد آنرا تاييد و تاكيد نموده و مقالات و كتابهاي متعددي نيز نوشته اند،
سؤال:
2- آيا بهتر نيست كه بجاي حجامت؛ خون اهداء شود؟
جواب:
خواص حجامت كه در نواحي خاصي انجام مي شود؛ با اهداء خون بدست نيامده؛ و در اهداي خون فوايد اعجازآميز حجامت وجود ندارد،
بجز اين؛ اهداء خون براي همه ميسر نبوده، و تنها افراد خاصي؛ در شرايط جسمي خاصي؛ مي تواند بدان اقدام نمايند،
در حاليكه حجامت براي همه افراد از كودك تا كهنسال ميسر بوده و در هر شرايطي از جمله ضعف و بيماري نيز قابل اجرا بلكه سبب درمان است،
سؤال:
3- آيا فقط حجامت در كتف ها و شانه ها انجام مي شود؟
جواب:
انجام حجامت منحصر به كتفها و شانه ها نبوده، و مواضع بسياري محل حجامت مي باشد،
سؤال:
4- انجام حجامت در سر جه صورتي دارد؟
جواب:
حجامت در سر هم از انواع حجامت است و فوائد بسياري دارد كه در كتب طبي قديم و جديد مسطور است،
سؤال:
5- آيا انجام حجامت در كتفها و يا سر؛ محدود به انجام آن در خفاء است؟ يا به صورت علني و آشكار هم صحيح است؟
جواب:
انجام حجامت در كتفها و يا سر؛ محدود به صورت مخفي (مثل در اتاق عمل اختصاصي بزشك) نبوده،
و انجام آن در اماكن مكشوف و به صورت آشكار نيز مانعي ندارد،
فقط بايد از نظر مراقبتهاي بهداشتي رعايتهاي لازمه بشود.
سؤال:
6- آيا در انجام حجامت شرط است كه زمان خاصي انجام نشود؟ يا در زمان خاصي انجام بشود؟
جواب:
در انجام عمل حجامت شرط زماني وجود ندارد،
اما با توجه به جوشش بيشتر خون در ليالي و ايام بدر (13و14و15) توصيه به عدم انجام حجامت شده
و لذا از 16 و 17 ماه مراكز حجامت بسيار فعال بوده و شلوغتر از مواقع ديكر است.
و در صورت انجام در اين سه روز؛ احتياطات لازم طبي بابد تدارك شود
سؤال:
7- آيا در روز عاشورا يا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان يا ديكر ايام مصائب معصومين عليهم السلام؛ عمل حجامت جايز است؟
جواب:
انجام حجامت در اوقات مذكوره منع طبي يا شرعي نداشته، بلكه با توجه به توفيقات احوال و اعمال مذكوره؛ داراي ثواب و اجر تذكر مصايب نيز مي باشد.
سؤال:
8- اكر شخصي كه معتقد به امام علي و امام حسين عليهما السلام است؛ در وقت حجامت يا حين حجامت يا بعد حجامت؛ متذكر زخمها و جراحتها و ضربتهايي كه بر ابدان مباركه ايشان وارد شده بكردد؛ و حالش منقلب شود و كريه كند يا نام حضرات را ببرد؛ آيا حجامت و يا اين تذكر جايز است؟
جواب:
تذكر مصائب حضرات معصومين عليهم السلام و انقلاب حال و بكاء و شيون و ضجه و نام ايشان بردن در وقت حجامت يا در حين آن يا بعد آن؛ اشكالي ندارد
و حجامت هم با اين احوال و اذكار اشكال بيدا نمي كند؛
بلكه سبب مي شود تا عمل طبي او؛ افزون بر آثار سلامتي؛ ابعاد معنوي و عبادي نيز بيدا كرده؛ و توفيق عزاداري همراه با حال مواسات در مصايب ايشان نيز نصيب وي كردد،
سؤال:
9- آيا در صحت و جواز عمل حجامت و نتيجه طبي بردن از آن؛ نيت و قصد حجامت و داشتن هدف طبابت شرط است؟
جواب:
در صحت و جواز عمل حجامت و نتيجه طبي بردن از آن؛ نيت و قصد حجامت و داشتن هدف طبابت شرط نبوده، و كافي است كه در مواضع حجامت عمل حجامت (خراش سطحي و بيرون آمدن خون به قدر لازم) انجام شود
سؤال:
10- اكر بدون نيت حجامت و يا هدف طبي؛ يا به قصد ديكري عمل حجامت از او سر زند؟ آيا خاصيت طبي دارد؟ آيا اين عمل جايز و صحيح است؟
جواب:
نيت و يا هدف طبي در جواز و صحت عمل حجامت و داشتن خاصيت آن شرط نبوده ؛
مهم نفس عمل حجامت در مواضع حجامت است، يعني كافي است خراش سطحي در مواضع حجامت و بيرون آمدن خون به قدر لازم اتفاق بيافتد و نيت كردن يا اسم حجامت بردن لازم ندارد.
فلذا اكر بدون نيت و يا هدف نيت و يا به قصد يا عنوان ديكري اكر اين نحوه عمل شبيه حجامت (ولو به اسم ديكري باشد) اكر از او سر بزند يا براي او انجام شود، اين عمل جايز و صحيح بوده، و خاصيت طبي هم دارد
سؤال:
11- آيا شخصي كه معتقد به امام علي و امام حسين عليهما السلام است؛ در عزاداراي ايشان متذكر زخمها و جراحتها و ضربتهايي كه بر ابدان مباركه ايشان وارد شده بكردد؛ و حالش منقلب شود و كريه كند و نام حضرات را ببرد؛ بدون نيت و هدف حجامت؛ بلكه از روي مواسات با اهل بيت عليهم السلام؛ در مواضع حجامت عملي انجام دهد كه شبيه حجامت است؟ آيا اين عمل جايز و صحيح است؟ آيا خاصيت طبي دارد؟
جواب:
شخصي كه معتقد به امام علي و امام حسين عليهما السلام است؛ اكر در عزاداراي ايشان متذكر زخمها و جراحتها و ضربتهايي كه بر ابدان مباركه ايشان وارد شده بكردد؛ و حالش منقلب شود و كريه كند و نام حضرات را ببرد؛ و بدون نيت و هدف حجامت؛ بلكه از روي تاثر و يا مواسات با اهل بيت عليهم السلام؛ در مواضع حجامت عملي انجام دهد كه شبيه حجامت است، اين عمل جايز و صحيح است و افزون بر اثر معنوي و اجر اخروي؛ خاصيت طبي نيز دارد.
سؤال:
12- افرادي مسلمان يا كافر؛ بخاطر بيسوادي يا غربزدكي و فريفتكي طب تجاري؛ ضمن انكار صحت و جواز عمل حجامت يا شبيه آن (كه خاصيت حجامت دارد) اقدام به استهزاء و يا مخالفت و جوسازي و اتهام عليه افراد فرهيخته و مؤمن ملتزم به حجامت و شبيه حجامت مي نمايند، آيا رويكرد افراد منكر در صحت و جواز عمل حجامت و شبيه حجامت شرط است؟ آيا بايد به آن توجه شده؟ و كلا در انجام يا عدم حجامت و شبه حجامت؛ جكونكي رويكرد ديكر افراد؛ دخالتي دارد؟
جواب:
جواز و صحت انجام عمل صحيح حجامت و شبه حجامت (كه خاصيت حجامت دارد) كه مباني عقلي و علمي و ديني و تجربي محكم و مفصلي دارد؛ مشروط به باور يا موافقت و يا خوشامد ديكران نمي باشد،
و جهالت و انكار و مخالفت و استهزاء و جوسازي و اتهام زني آنها نبايد در عزم افراد فرهيخته و مؤمن براي التزام يا استمرار به حجامت و شبيه حجامت خللي ايجاد نمايد
و ضمن ادامه و التزام؛ با سعه صدر و بيان علمي رفع جهالت منكران نموده و به آنها آكاهي ببخشد.
-------------------
سؤال:
آيا زنجير زنى، قمه زنى و شمشير زنى در عزاى امام حسين (عليه السلام) جايز است؟
جواب:
از موارد فوق آنچه با اخلاص؛ در اثر شوريدگي و بيخود گشتگي عزادار سر بزند اشكالى ندارد، البته شرايط تقيّه حكم ديگرى دارد. [شمارة ثبت: (1086) منبع: المسائل المغربيّة]
سؤال:
ما هو حكم التّطبير الّذي يفعله بعض النّاس أيام عاشوراء؟
جواب:
لا بأس بوقوع امثال ذلك بغير رياء عند هيجان المصائب بقصد القربة. [شمارة ثبت: (343) منبع: المسائل الخراسانية