تفاوت تلاوت در دو طريق (الطيبة - الشاطبية) از روايت حفص
كلامخوان12:اينكه در مشخصات تلاوت (مصحف مرتل شيخ علي حذيفي) نوشته ايد:
روايت حفص از قراءت عاصم = مد منفصل / قصر منفصل = از طريق شاطبية / از طريق طيبة = مقصود چيست؟ با اينكه هر دو روايت حفص از عاصم است؛ تفاوتش در چيست؟
جواب:پاسخ سؤالات شما را با توضيح چند مطلب بيان مي كنيم:
مطلب اول: در شناخت تعبيرهاي {روايت حفص از قرائت عاصم}1- در اين غرفه
viewtopic.php?f=1957&t=4799قرائت اصلي و صحيح قرآن كريم كه در بيت وحي و خاندان وحي (علیهم السلام) محفوظ بوده و هست
و تفاوتش با ساير قراءات بيرون خانه وحي
و سير مطرح شدن قراء سبعه وعشره و اربع عشر؛ بلكه پيدايش هزار روايت و قرائت
و شهرت و رواج هر يك از قراءات در دوره اى و بلادي
و اينكه اگرچه هيچكدام از قراءات متداوله ملاك و معتبر نبوده اما چقدر مى تواند قابل استفاده باشد
را مفصلا تشريح كرده ايم
اگر تامل كنيد فراتر از صد جلد كتاب در آن نكات مهم مي يابيد
2- همچنين در اين غرفه بطور خاص
viewtopic.php?f=1957&t=4786معرفي روايت حفص از قرائت عاصم و مشخصات و تاريخ تداول و شهرت و رواج و نيز اشكالاتش را در اين غرفه به اختصار مفيد بيان كرديم
با اطلاع از مطالب اين دو غرفه معلوم شد كه مقصود از
روايت حفص و قرائت عاصم چيست.
3- هر قاري (از قراء سبعة يا عشرة) مثل عاصم؛ خود راويان و روايتهايى دارد
و وقتي گفته مي شود روايت حفص از عاصم؛ در اين روايت تنها به روايت حفص توجه مي شود
4- قرائت هر قاري و روايت هر راوي متفاوت از ديگري است (و علت اين تفاوتها حتى از يكنفر را؛ هم در آن غرفه ها بيان كرديم)
5- چونكه هر قاري خود راويان و روايتهاى متفاوتى دارد؛ فلذا با تعبير "روايت حفص" به روايت او به تنهايي پرداخته مي شود
6- همچنانكه هر قاري؛ راويان و روايتهاى متعددى دارد؛ هر راوي روايتي مثل حفص؛ هم خود راويان مختلفى دارد،
از جمله راويان حفص دو نفر بيشتر مطرحند:
1- عبيد بن الصباح 2- عمرو بن الصباح
و هركدام از اين دو راوي خود راويان ديگر دارند
راويان از عبيد بن الصباح دو نفرند: الهاشمي - ابوطاهر
راويان از عمرو بن الصباح دو نفرند: الفيل - زرعان
براى اينكه اصطلاح راوي سبب خلط و اشتباه نشود؛ تنها به حفص و هم طبقه او (شعبة = راوي ديگر قرائت عاصم) مي گويند حفص راوي عاصم
اما روايان از مثل حفص را و همچنين ناقلان از اين راويان طبقات سوم و چهارم را طريق مي گويند
مطلب دوم: در شناخت تعبيرهاي {طريق الشاطبية - طريق الطيبة}7- هر يك از منابع و كتب مرجع قراءآت و مؤلفان و صاحبان اجازات و إسناد روايت حفص؛ از طريقهاى متعدد و با سلسله راويان مختلفي (كه فوقا معرفي شدند) به حفص مي رسند،
و هر كدام از اين روايات مياني و طرق مختلفه؛ تفاوتهايي در نحوه خوانش قرآن كريم (به روايت حفص) دارند
كه اين تفاوتها را با اسم طريق اجازه و يا كتاب مرجع آنها و يا اختلافات تلاوتي بينشان متمايز مي كنند مثل
طريق كتاب
الشاطبية و
طريق كتاب
الطيبةبرخي از طريق هاى ديگر را در مطلب ششم اشاره مي كنيم
8-
طريق صاحبان اجازات منتهي به صاحبان كتابهاى
الشاطبية و الطيبة (از مراجع تجويدي و روايات قراءات متداول فعلي) به روايت حفص؛ و نيز جزئيات قرائتشان با هم متفاوت است،
و نام شخصيتهاى محل تفاوت اين روايات در اجازات تفصيلا ذكر مي شود
اما در تيترها مختصرا و بطور اشاره؛ بيشتر به نام اين دو كتاب اكتفا مي گردد مثلا:
وقتي بخواهند نوع تلاوتي را مشخص كنند مي گويند: روايت حفص از عاصم به طريق الشاطبية يا الطيبة
9- كتاب و قصيدة
الطيبة در واقع نامش
طيبة النشر (في القراءات العشر) و در حقيقت نام يك قصيده اي (1014 بيت) منظوم است
در بيان جزئيات روايات مختلف قراءات سبعه (هفتگانه) از جمله روايت حفص از عاصم؛ به روايت و طريق سراينده آن
(ابن الجزري) كه از عالمان معروف علم قراءات (قرن پنجم هجري) بوده است مى باشد، و بر اين قصيده شرحها و كتابها نوشته اند، كه محور مطالعه و تحقيق و تدريس و تعليم قراءات بوده و هست.
جهت ديدن و دانلود متن قصيده طيبة النشر و برخي شروحش:
https://www.nquran.com/ar/moton/ http://www.khayma.com/tajweed/tayeba/qpdf_001.rarhttps://play.google.com/store/apps/deta ... .tibaNachr و از دير باز تا به امروز اين قصيده جزو متون حفظي هر متعلم و دانشجوي علم قراءات و تلاوت و تجويد بوده است
ولذا مى بينيم كه حتى قاريان بسياري؛ خود قصيده را نيز خوانده و صوتا ضبط و نشر كرده اند،
دانلود نمونه از خوانش متن اين قصيده با صداهاى قراء مختلف:
https://soundcloud.com/user101419967/3urwzsxfuucd http://www.taiser.net/server/quraat/tayebatunashr.mp3http://www.taiser.net/mtoon.php?id=12
10- كتاب و قصيدة
الشاطبية در واقع نامش
حرز الأماني ووجه التهاني (في القراءات السبع) و در حقيقت نام يك قصيده اي (1173 بيت) منظوم است
در بيان جزئيات روايات مختلف قراءات عشرة (دهكانه)؛ از جمله روايت حفص از عاصم؛ به روايت و طريق سراينده آن
(الشاطبي) كه از عالمان معروف علم قراءات (قرن هشتم هجري) بوده است مى باشد، و بر اين قصيده نيز شرحها و كتابها نوشته اند و محور مطالعه و تحقيق و تدريس و تعليم قراءات بوده و هست.
دانلود متن قصيده الشاطيبة (حرز الأماني و وجه التهاني) و برخي شروحش:
http://www.khayma.com/tajweed/Shatebia/qpdf_001.rarhttps://www.nquran.com/ar/moton/ https://play.google.com/store/apps/deta ... yyah&hl=ar https://archive.org/details/sa71mir_gmail_20151126_1619 كه روي PDF FILES كليك كنيد ليست كابها ظاهر و كليك سمت راست ماوس و حفظ به اسم
و از دير باز اين قصيده هم جزو متون حفظي هر متعلم و دانشجوي علم قراءات و تلاوت و تجويد بوده است ولذا مى بينيم كه قاريان بسياري خود قصيده را صوتا ضبط و نشر كرده اند،
نمونه از خوانش متن اين قصيده با صداهاى قراء مختلف:
صداي العفاسي:
https://audio.islamweb.net/audio/index. ... oid=146826 صداي عبد الرشيد الصوفي:
https://ar.islamway.net/audiobook/450 صداي الحداد =
https://ar.islamway.net/audiobook/745طه الفهد
http://www.taiser.net/server/temp/shatbeya.mp3http://www.taiser.net/mtoon.php?id=10
مطلب سوم: اختلافات تلاوتي در دو طريق منتهى به حفص (در روايت حفص از قرائت عاصم) 11- ابن الجزري متاخر بر شاطبي بوده و از طرق متعددة روايت قراءات مي كند اما الشاطبي فقط از يك طريق نقل مي كند ولذا الطيبة ابن الجزري كتاب و قصيده و طريقه هايش شاملتر از كتاب و قصيده وطريق روايت الشاطبي است
12- طريق الطيبة با طريق الشاطبية در روايت از حفص اختلافاتي دارند در قرائت آيات قرآني و احكام تلاوتش (كه امروزه تجويد نام دارد)
13-
شاخص ترين اختلاف در مواضع يكي از اقسام
مد (منفصل) است كه به قصر خوانده شود يا مد؟
كه
الشاطبية به مد از حفص نقل كرده و
الطيبة به قصر از حفص نقل كرده
14- و موارد اختلاف ديگري هم هست كه بعضا در شناسنامه مصاحف كه در بلاد اسلامي چاپ مي شود در آخر مصحف بعضا به عنوان مشخصات مصحف مي آورند كه مثلا در روايت حفص كجاها
ادغام هست، كجاها
اشمام هست، يا كجا
سكت هست ووو
15- وقتي گفته مي شود به
مد منفصل از طريق الشاطبية يا قصر منفصل از طريق الطيبة مقصود مجموع اختلافات قرائت اين دو طريق از روايت حفص است نه فقط موضوع مد منفصل
مطلب چهارم: توضيح مختصر درباره مباحث مد مرتبط با پاسخ در سؤال معني مد - حروف محل مد - مقدار مد - اقسام مد - مد منفصل از كدام قسم - مقصود از مد منفصل ومتصل - مقادير مد (قصر - توسط - مد)16-
تعريف مد: يعني كش دادن صدا (در حروف مد) از بيشتراز يك حركت (2-3-4-5-6) = َ َ = آ / ُ ُ = او / ِ ِ = اي
17-
حروف مد: الف - واو - ياء = تنها اين حروف كشيده مي شوند (با شرايطي و بقدر معيني) و در كلمه
نوحيها هر سه حرف آمده است.
18-
مقدار مد: دو حركت = قصر / سه حركت = فويق قصر = بالاتر قصر / جهار حركت = توسط / پنج حركت = فويق توسط / شش حركت = طول يا مد / كاربرد آنها برحسب اسباب و اقسام و مواضع اجراى مد و روايات و قراءات؛ مختلف مي باشد
مقدار هر حركت: بقدر بسته يا باز كردن سريع انگشتان دست است، با معادل زماني ثلث يا ربع ثانيه براى هر حركت.
19-
اقسام مد: مد لازم (آنكه موضع و مقدارش اجماعي همه قراء باشد) / الحاقّة - رادّوه.
مد واجب (آنكه موضعش اجماعي همه قراء باشد اما مقدارش اختلافي باشد)
مد جايز (آنكه موضع و مقدارش اختلافي باشد) ولذا هم تركش جايز است هم در مقدارش آزاد است (بين دو تا شش حركت)؛ مگر اينكه بخواهد به روايت و قرائتي خاص ملتزم باشد و آنرا اجرا كند كه موضعا و مقدار ملتزم مي شود، اما از نظر صحت و جواز تلاوت آزاد است / اين احكام (لازم - واجب - جايز) قواعد تجويدي است نه احكام شرعي
البته اين
تقسيم احكامي مد بود،
و تقسيمات ديگري نيز براى مد هست مثل:
تقسيم ماهيتي و مقداري: اصلي ( طبيعي) /
فرعي -
يا
تقسيم سببي و ديگر تقاسيم با نامهاى
مد البدل - مد العوض - مد اللين - مد الصلة - مد العارض، ووو
كه در منابع تجويد و قراءات قرآني مفصلا بيان شده است و بيرون موضوع سؤال است.
20-
مد متصل از قسم دوم و نوعي از
مد واجب است / مد متصل يعني بعد از حرف مد در همان كلمه همزه باشد = السماء / قروء / سيئت
21-
مد منفصل از قسم سوم و نوعي از
مد جايز است
مد منفصل يعني حرف مد آخر كلمه بيايد و بعد آن در اول كلمه بعدى همزه باشد = وما أريد / قالوا أساطير / في ءايتنا
مطلب پنجم: اختلاف در مد منفصل ميان طرق نقل از روايت حفص22- اگرچه مقادير مد پنج نوع است، و در مجموع روايات و قراءات همه اين مقادير در مد منفصل روايت شده است كه جاى نقل تفصيلش نيست
اما در مد منفصل به روايت حفص؛ در ميان طرق نقل روايت او تنها چهار مقدار نقل شده است:
القصر [دوحركت] ، فويق القصر [سه حركت] ، التوسط [چهار حركت] ، فويق التوسط [پنج حركت] .
كه از ميان آنها طريق
الشاطبية به مد (مقصود غير قصر) هم چهار و هم پنج حركت را نقل كرده است (كه به اصطلاح مي شود: فويق القصر و التوسط) و اختصارا به عنوان التوسط يا مد (غيركوتاه در برابر مد قصر كه كوتاهترين مداست) تعبير مي كنند در برابر قصر (كه مد كوتاه است)
و طريق
الطيبة به قصر (مد دو حركت) را نيز نقل كرده است
و نه اينكه آنها به نقل اين مقادير محدود باشند، و آنها از روايات و قراءات ديگر مقادير ديگر نيز نقل كرده اند اما مورد بحث ما رويات حفص از قرائت عاصم است
فلذا قاري (شيخ علي حذيفي در فرض سؤال)
در اجازه تلاوتش
روايت حفص به مدمنفصل را از طريق
الشاطبية گرفته است
و در اجازه تلاوتش
روايت حفص به قصر منفصل را از طريق
الطيبة گرفته است
و از
طريق الشاطبية هرجا
مد منفصل در قرآن كريم باشد
در تلاوت به مد منفصل چهار يا پنج حركت مى كِشد.
و از
طريق الطيبة هرجا
مد منفصل در قرآن كريم باشد
در تلاوت به قصر منفصل دو حركت مى كِشد.
مطلب ششم: تلاوت روايت حفص به مد منفصل و قصر منفصل؛ فقط تفاوتش در مد منفصل نيست و فروق ديگري هم دارددر تلاوت به (مد =
توسُّط)
المنفصل از طريق الشاطبية از روايت حفص؛ التزامات ديگرى نيز دارد كه چنين است:
1- در ﴿
مد متصل﴾ دو وجه جايز است: يا به قدر
التوسُّط (چهار حركت)، يا
فُوَيْق التوسُّط (پنج حركت) خوانده شود.
2-
﴿أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ﴾ در سورة المرسلات ایه 20، (قْ كـُ) دو وجه جايز است:
يا با
إدغام كامل خوانده مي شود بطوريكه صفت قاف از بين رفته، و تنها به كاف مشدَّد تلفظ مى شود (كـُّ)،
يا با
إدغام ناقص؛ بطوريكه صفت استعلاء در قاف باقى بماند (قكُ)، و وجه اول مشهور است.
3-
﴿ن والقلم﴾، ﴿يس والقرآن﴾، در هر دو جا در حال وصل به ما بعد؛ با
إظهار نون قبل واو خوانده مي شود، اينطور: "نُون والقلم"، "ياسين والقرآن".
4- ﴿
عِوَجًا (س)
قَيِّمًا﴾ در سورة الكهف ، ﴿
مَرْقَدِنَا(س)
هَذَا﴾ در سورة ياسين ، ﴿
مَن(س)
رَاقٍ﴾ در سورة القيامة، ﴿
بَلْ(س)
رَانَ﴾ در سورة المطففين ، همه اين موارد فقط با
سَكت (مكث كوتاه) خوانده مي شود. {در مصاحف علامت سين كوچك مرتفع (س) نشانه محل سَكْت مى باشد، در اینجا آنرا ميان سطر نشان مى دهد}.
5- ﴿
لاتَأْمَنَّا﴾ در سورة يوسف ؛ دو وجه جايز است: يا با
إشمام نون يا با
رَوْم نون خوانده مي شود.
إشمام (إشمام ضمه) = بوى ضمه را رساندن، شكل تلفظ ضمه برلب بدون تلفظ ضمه، فشردن لبها به روى هم بدون فاصله خروج نفس؛ كه بدون اينكه حرف را مضموم تلفظ كنند اما حالت لبها به شكل تلفظ در ضمه مى شود،
و اين اقدام در هنگام وقف بر ضمه و در آخر كلمه انجام مى شود؛ كه با آن نشان دهند اينجا حرف مضمومى بوده است، مثل نستعينُ(ش) - يا ابراهيمُ (ش)، نشانه (ش) كوچك مرتفع براى نشان دادن اشمام است كه در اینجا ميان سطر نشان مي دهد
كه در ﴿لاتَأْمَنَّا﴾ اشمام بر نون مى شود چون اصلش ﴿لاتَأْمَنُنا﴾ بوده؛ كه بخاطر ادغام شده است ﴿لاتَأْمَنَّا﴾، و با اشمام؛ وجود نون مضموم در اينجا ابراز مى شود، ضمن مراعات حكم ادغام كه فاقد ضمه است،
كه در اينجا قارى به نون كه مى رسد ضمن تلاوت نون مشدد؛ با توصيف آنى لبها اقدام به اشمام ضمه مى نمايد
و اشمام ضمه؛ يك حركت نمايشى است نه تلفظى.
و اشمام چهار قسم است: 1- جمع كردن لبها مقارن سكون حرف ادغام شده مثل اشمام ضمه ﴿لاتَأْمَنَّا﴾، 2- جمع كردن لبها بعد ساكن كردن حرف در حالت وقف مثل اشمام در ﴿عليم﴾ و اين نوع اشمام هم نمايشى است نه تلفظى، 3- اشمام حرف به حرف، كه اقدامى است تلفظى، و آن مخلوط كردن صداى تلفظ حرفى به حرفى ديگر است مثل اشمام صاد به زاى؛ كه در قرائت حمزه كوفى از ﴿صاد در الصراط﴾ نقل شده و صاد صراط با صدايى كه نه صاد است و نه زاى و مخلوط اين دو است تلفظ مى شود، 4- اشمام حركت به حركت، كه اقدامى تلفظى است، مثل قرائت كسائي در اشمام كسره به ضمه در تلفظ حركت قاف در كلمه ﴿قِيل﴾ براى اشاره به اينكه قِيل در اصل قُوِلَ بوده است.
رَوْم: آوردن و تلفظ دو سوم حركت را با صداى نرم (كه فقط شخص نزديك بشنود نه دور) و تنها يك سوم صداى حركت ابراز مى گردد،
رَوم فقط هنگام وقف و در آخر كلمات انجام مى شود
و در مصحف به روايت حفص تنها در يك مورد در وسط كلمه رَوم نقل شده و آن همين كلمه ﴿لاتَأْمَنَّا﴾ نون ادغام شده وقتى به رَوم تلفظ مى كردد؛ ﴿لاتَأْمَنُنا﴾ دو سوم صداى ضمه نون اول اخفاء مى گردد و تنها يك سوم اظهار مى شود ﴿لاتَأْمَن-ُنا﴾.
6-
﴿يَبصط﴾ در سورة البقرة ،
﴿بصطة﴾ در سورة الأعراف، در هر دو جا فقط با
سين خوانده مي شود.
7- ﴿
المصيطرون﴾ در سورة الطور، دو وجه جايز است: هم با
سين؛ يا صاد (هر دو) خوانده مي شود، و با صاد مشهورتر است.
8- ﴿
بِمُصيطر﴾ در سورة الغاشية ، فقط با صاد خوانده مي شود.
9- ﴿
فِرْق﴾ در سورة الشعراء، در هنگام وصل كلمه به ما بعدش؛ دو وجه جايز است: هم
ترقيق راء، هم
تفخيم آن.
10- ﴿
فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ﴾ در سورة النمل : هنگام وقف بر(آتَانِيَ)، دو وجه جايز است: هم
حذف ياء، كه اينطور خوانده شود: "فما آتانِ"، و هم جايز است
إثبات و ابقاى ياء، كه اينطور خوانده شود: "فما آتاني"، و در هنگام وصل (عدم وقف) فقط إثبات و ابقاى ياء.
11- ﴿
وَسَلَاسِلًا﴾ در سورة الإنسان ؛ هنگام
وقف برآن؛ دو وجه جايز است: هم
حذف ألف، كه اينطور خوانده شود: "سلاسل"، و هم جايز است
إثبات و ابقاى ألف، كه اينطور خوانده شود: "سلاسلًا"، و در هنگام
وصل (عدم وقف) فقط
حذف الف.
12- ﴿
آلله﴾ در سوره هاي يونس و النمل ، ﴿
آلآن﴾ در دو موضع از سورة يونس و، ﴿
آلذَّكرين﴾ در دو موضع از سورة الأنعام ، در همگى دو وجه جايز است: يا با إبدال در همزة وصل قرائت شود، و همزه تبديل به حرف مدّ گردد، و مد آن شش حركت است، يا اينكه با
تسهيل همزة وصل به صورت بين همزة وألف تلفظ كردد. و وجه ابدال مقدم دانسته شده است.
13- در
مدّ حرف ﴿ع =
عَيْن﴾ در ﴿كهيعص﴾ از سوره مريم، و در ﴿حمعسق﴾ از سوره الشورى، دو وجه جايز است:
التوسط (چهار حركت)،
الطول (شش حركت)، و اخير افضل است.
14- ﴿
يَلهث ذلك﴾ در سورة الأعراف ، ﴿
ارْكَب معنا﴾ در سورة هود ، فقط با
ادغام دو حرف (ث ذ = ذَّ) و ادغام دو حرف (ب م = مَّ) خوانده مى شود.
15- ﴿
اجتماع نون ساكنة يا نون تنوين؛ با هر يك از حرفهاى لام - راء﴾
فقط با إدغام نون ساكنة و يا نون تنوين در لام يا راء اما
بدون غُنة (نون مُدغم)، مثل: (نون ساكنة+لام) منْ لّدنك = مِلَّدُنْكَ / (نون ساكنة+راء) منْ رّبكم = مِرَّبِّكُم / (نون تنوين+لام) نفسٌن لّنفس = نَفْسُلِّنَفْس / (نون تنوين+راء) مَثَلًان رَّجلين = مَثَلَرَّجُلَيْن. و در نقلى با غنه و بدون غنه جايز است.
16- ﴿
حرف ساكن آخر كلمه؛ قبل از همزه اول كلمه بعدى؛ كه ميان قُراء در حرف ساكن
سَكت مطرح است مثل (إِبنَيْءادم)﴾ مائده 27، در اين طريق (الشاطبية) از روايت حفص
بدون سكت خوانده مى شود.
17- در حرف
ضاد از كلمه هاى ﴿
ضعْف – ضعْفًا سوره روم) در سورة الرّوم، دو وجه جايز است: يا به
فتح ضاد، يا به
ضم ضاد.
18-
﴿بسملة﴾ بسم الله گفتن در وقتى
تلاوت آيات قرآنى از
وسط سوره اى شروع مى شود، خوب است، اما
تركش هم
جايز است.
19-
﴿تكبير﴾ (گفتن بين سوره ها) {الله أكبر, / يا / لا إله إلا الله والله أكبر ولله الحمـد. (همه فقرات بطور پيوسته خوانده مى شود)} از طريق الشاطبية از روايت حفص؛
عدم تكبير (تكبير گفته نشود) نقل شده است.
20- انجام
مد التعظيم (مد المبالغة) به مقدار
مد التوسط (چهار حركت)كه مد {لا} اگر قبل از {إله} بيايد {مثل در آيت الكرسي} براى مبالغه در نفى الوهيت غير خداوند، در طريق الشاطبية به مد منفصل از روايت حفص
وجود ندارد.
اما در
تلاوت به قَصْر المنفصل از طريق الطيبة از روايت حفص؛ اين التزامات غالبا متفاوت بوده، كه چنين است:
1- در ﴿
مد متصل﴾ فقط به قدر
التوسُّط (چهار حركت) بايد خوانده شود. و در نقلى دو وجه جايز است: يا به قدر
التوسُّط (چهار حركت)، يا به قدر
الطّول (شش حركت) خوانده شود.
2- ﴿
أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ﴾ در سورة المرسلات، (قْ كـُ) فقط با
إدغام كامل خوانده مي شود بطوريكه صفت قاف از بين رفته، و تنها به كاف مشدَّد تلفظ مى شود (كـُّ).
3-
﴿ن والقلم﴾، ﴿يس والقرآن﴾، در هر دو جا در حال
وصل به ما بعد؛ به يكى از اين دو وجه قرائتش جايز است:
إظهار: با إظهار نون قبل واو خوانده مي شود، اينطور: نُون والقلم، و: ياسين والقرآن.
إدغام: كه با ادغام نون در واو ؛ موجب حذف تلفظ نون و
ابقاى غنه نون و تشديد واو مى گردد: "نون وَّالقلم"، "ياسين وَّالقرآن {نشانه نون كوچك مرتفع از سطر به معني غنه است =در اینجا نمايش نمي دهد}. و در نقلى فقط وجه اظهار جايز دانسته شده است.
4- ﴿
عِوَجًا(س)
قَيِّمًا﴾ در سورة الكهف، ﴿
مَرْقَدِنَا(س)
هَذَا﴾ در سورة ياسين، ﴿
مَن(س)
رَاقٍ﴾ در سورة القيامة، ﴿
بَلْ(س)
رَانَ﴾ در سورة المطففين، در همه اين موارد به يكى از اين دو وجه قرائتش جايز است: با سَكت (مكث كوتاه) يا بدون سكت خوانده مي شود. {علامت سين كوچك مرتفع(س) نشانه محل سَكْت مى باشد كه در اینجا ميان سطر نمايش مي دهد}. در نقلى فقط وجه سكت جايز دانسته شده است. و در نقلى فقط عدم سكت.
5-
﴿لاتَأْمَنَّا﴾ در سورة يوسف؛ فقط با
إشمام نون خوانده مي شود.
6- ﴿
يَبصط﴾ در سورة البقرة، ﴿
بصطة﴾ در سورة الأعراف، ﴿
بِمُصيطر﴾ در سورة الغاشية، در هر سه جا؛ دو وجه جايز است: هم با
سين؛ يا صاد (هر دو) خوانده مي شود. در نقلى فقط با صاد جايز دانسته است.
7- ﴿
المصيطرون﴾ در سورة الطور، فقط با
سين خوانده مي شود.
8- ﴿
فِرْق﴾ در سورة الشعراء، در هنگام
وصل كلمه به ما بعدش؛ فقط با
تفخيم راء خوانده مي شود.
9- ﴿
فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ﴾ در سورة النمل: هنكام
وقف بر (آتَانِيَ)، با
حذف ياء، كه اينطور خوانده شود: "فما آتانِ"، و در هنكام
وصل (عدم وقف) با
إثبات و ابقاى ياء، كه اينطور خوانده شود: "(فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ)".
10-
﴿وَسَلَاسِلًا﴾ در سورة الإنسان؛ هنگام
وقف برآن؛ با
حذف ألف، كه اينطور خوانده شود: "سلاسل"، و در هنگام
وصل (عدم وقف) با
إثبات و ابقاى ياء، كه اينطور خوانده شود: "وَسَلَاسِلًا".
11- ﴿
آلله﴾ در سوره هاي يونس و النمل، ﴿
آلآن﴾ در دو موضع از سورة يونس، ﴿
آلذَّكرين﴾ در دو موضع از سورة الأنعام، در همكى فقط با
إبدال در همزة وصل قرائت مى شود، و همزه تبديل به حرف مدّ گرديده، با
مدّ اشباع كه شش حركت است تلفظ مى گردد.
12- در
مدّ حرف ﴿ع =
عَيْن﴾ در ﴿كهيعص﴾ از سوره مريم، و در ﴿حمعسق﴾ از سوره الشورى، در روايت حفص از طريق الطيبة سه وجه جايز دانسته شده است:
القصر، التوسُّط، الطول. اما بنا بر
قصر منفصل؛ فقط
قصر مد (دو حركت) جايز است.
13- ﴿
يَلهث ذلك﴾ در سورة الأعراف، ﴿
ارْكَب معنا﴾ در سورة هود، فقط با
ادغام دو حرف (ث ذ = يلهذَّلك) و ادغام دو حرف (ب م = اركمَّعنا) خوانده مى شود. از طريق طيبه بروايت حفص اظهار و ادغام جايز است اما بنا بر قصر منفصل فقط ادغام مطرح است.
14- ﴿
اجتماع نون ساكنة يا نون تنوين؛ با هر يك از حرفهاى
لام - راء﴾ فقط با
إدغام نون ساكنة يا نون تنوين در لام يا راء اما
بدون غُنة (نون مُدغم)، مثل: (نون ساكنة+لام) منْ لّدنك = مِلَّدُنْكَ / (نون ساكنة+راء) منْ رّبكم = مِرَّبِّكُم / (نون تنوين+لام) نفسٌن لّنفس = نَفْسُلِّنَفْس / (نون تنوين+راء) مَثَلًان رَّجلين = مَثَلَرَّجُلَيْن.
15- ﴿
حرف ساكن آخر كلمه؛ قبل از همزه اول كلمه بعدى؛ كه ميان قُراء در حرف ساكن سَكت مطرح است مثل (إِبنَيْءادم)﴾، در اين طريق (الشاطبية) از روايت حفص
بدون سكت خوانده مى شود..
16- در حرف
ضاد از كلمه هاى ﴿
ضعْف - ضعْفًا﴾ در سورة الرّوم، دو وجه جايز است: يا به
فتح ضاد، يا به
ضم ضاد. (برخى منابع فقط
فتح را نقل كرده اند).
17-
﴿بسملة﴾ بسم الله گفتن در وقتى تلاوت آيات قرآنى از
وسط سوره اى شروع مى شود،
متعين و لازم است.
18-
﴿تكبير﴾ (گفتن بين سوره ها) {الله أكبر, / يا / لا إله إلا الله والله أكبر ولله الحمـد. (همه فقرات بطور پيوسته خوانده مى شود)} از طريق الطيبة از روايت حفص؛ دو وجه نقل شده است: يكى
عدم تكبير عام (تكبير عموما گفته نشود)، و ديگرى گفتن
تكبير در آخر سور ختم قرآن (از آخر سورة
الضحى تا آخر سورة
الناس)
.
19-
مد التعظيم (مد المبالغة) كه مد {لا} اگر قبل از {إله} بيايد {مثل در آيت الكرسي} براى مبالغه در نفى الوهيت غير خداوند، مقدار اين مد
التوسط (چهار حركت) كه در
طريق قصر منفصل؛ انجام نشده و به
قصر (مد دو حركت) اكتفا مى شود.
مطلب هفتم: درباره وجوه و تفاوتهاي ذكر شده بين طريق الشاطبية (مد منفصل) و طريق الطيبة (قصر منفصل) از روايت حفص 1- دقت شود آنجه فوقا در مطلب پنجم ارائه شد (عليرغم سعى براختصار) بسيار جامعتر از آنجه در كتب تجويدى بدست مى آيد بوده، و جه بسيارى از وجوه و اقوال منقول فوق را در كتابهاى تجويدى رايج نيابيد.
2- بجز تتبع و تحقيق تفصيلى نويسنده؛ اهتمام به مراجعه متون قديمه نه جديده و از منابع اصليه، بلكه از كتب و مستندات الشاطبية و الطيبة كه آن منابع خود مرجع اجازات شاطبى و ابن الجزرى بوده اند.
3- طرايق و منابع اجازات و روايات منتهى به حفص كتابهاى بسياري هستند از جمله:
از
طريق الهاشمي، صاحبان كتابهاى: الشاطبية، المستنير، الغاية، الجامع، المبهج، التيسير، التذكرة، التلخيص، و الملنجي و الخبازي از الكامل.
از
طريق ابي طاهر، صاحبان كتابهاى: كفاية، الست، الروضة، الإرشاد، المصباح، التذكار، و الفارسي و الخياط از التجريد، الجامع، الكامل، الكفاية.
از
طريق الفيل، صاحبان كتابهاى: الحمامي و الطبري از المستنير، الحمامي و ابن خليع از المصباح، الحمامي و الطبري از الكامل، الجامع، الكفاية، روضة المعدل، الروضة، الغاية، المبهج، التذكار، الوجيز.
از
طريق زرعان، صاحبان كتابهاى: الحمامي و السوسنجردي از الروضة، الحمامي و المصاحفي از الجامع، روضة المعدل، المستنير، الغاية، المصباح، التجريد، التذكار، طريق الداني، الكفاية.
هر كدام ازين طرايق در نقل تفاوتهاى مورد بحث اختلافاتى داشتند، و اين نكات در منابع دست جندم رايج نه تنها نمى آيد بلكه اصلا از آن بى اطلاعند.
4- نقل تفاصيل و جزئيات تفاوتها به نقلهاى مختلف و توضيح ريز موارد به تفصيل؛ علامت تاييد و اهميت از نظر نويسنده نبوده و صرفا بر اساس رويه تحقيقى و تدوينى و پاسخگويى پاسخ دهنده سؤال مى باشد.
5- در
قرائت صحيح قرآن كريم بر اساس
كلام خازنان وحى (عليهم السلام) نسبت به هر يك از موارد مطرح شده تجويدى و تلاوتى؛
تعليقات خاصى بوده،
و بسيارى ازين
موارد غيرمانوس با لغت فصيح و طبع سليم اصلا منتفى بوده،
و اين تشتت آراء و سرگشتگيهاى عامه ناس بخاطر انقطاع و انحراف از خاندان و بيت وحى (عليهم السلام) مى باشد،
شرح هر يك از مطالب و بيان روش وقرائت صحيح در اين مجال نمى كنجد.
مطلب هشتم: تفاوت نشانه هاى سجاوندى و تجويدى مصاحف بين طريق ها و روايت ها و قرائت هاى قرآنى از جمله الشاطبية (مد منفصل) و طريق الطيبة (قصر منفصل) از روايت حفص چون مصحف مدينة منورة منتشره در حجاز به روايت حفص بر حسب طريق الشاطبية است،
و قاعدتا علامات سجاوندى و نشانه هاى تجويدى (مثل: اماله، سكت، رَوم، ...) و التزامات مذكوره متفاوت در هر طريق را؛ برحسب الشاطبية نوشته اند،
فلذا در مصاحف مزبور ديگر نشانه هاى مربوطه از طريق الطيبة را قارى نمى يابد.
البته اين تفاوت تنها درباره طريق الطيبة نيست و ساير روايات و قراءات هم همين وضع را خواهند داشت،
ولذاست كه هر روايت و قرائت؛ مصحف مخصوص و جداگانه خودش را مى طلبد،
و ازين روست كه به تعداد اين روايات و قراءات؛ مصاحف متعددى با نشانه هاى تجويدى مربوط به خودش چاپ شده است،
براى ملاحظه كردن تفاوت نشانه ها روى مصحف بر حسب روايات و قراءات مختلف مى توانيد سايت زير را ببينيد
http://www.nquran.com/ar/othmania/?&rew ... a=42&aya=1 كه مصحف عثمانى رايج را برحسب روايات و قراءات مختلف با نشانه هاى سجاوندى مربوط به خودش نشان مى دهد،
و امكان انتخاب روايت و قرائت و طريق مورد نظر را مى دهد،
و سپس برحسب گزينه؛ و كليك روي نام سوره مورد نظر؛
صفحه يا صفحات مربوطه مصحف را با نشانه هاى روايت و طريق منتخب ارائه مى كند،
در اين صورت نشانه هايى كه در مصحفهاى ايرانى يا مصحف مدينه (به روايت حفص از قرائت عاصم از طريق الشاطبية) پيدا نمى كنيم.
مطلب نهم: جايگاه ارزشى مبحث مدوداگرچه در اولويت بنديهاى آموزش سريع و فوريتى براى مبتدئين
مباحثى مثل مدود (مدها) و غنه ووو را جزو فوريترين سطح آموزشى قرار نداديم
و آنها را در سطوح بعد و جزو مباحث غير فوريتى دسته بندى كرديم
اما اين امر به معنى زائد بودن يا بى فايده بودن اين مباحث نمى باشد
و مدود؛ فراتر از زينت تلاوت؛ از نظر جودت اداء و نيز رساندن معانى نيز نقش ارزشمندى دارند.
والحمد لله رب العالمين