اسم نباتيست كه استعمال او خلاصى از سم هوام مي دهد و لهذا به اين اسم ناميده اند
و او به حسب اماكن مختلف الشكل می باشد و تا هفت قسم او را مشاهده نموده اند
و مجموع او با تلخى و گل همه انواع با كجى و منكوس و شبيه به جمجمه مي باشند
و بعضي را شاخهاى بي ساق و برگ مانند برگ كرفس
و از آن نرم تر(+ و از اول) تا آخر آن مشقق و چندان كه شاخ او دراز گردد
و برگ او ريزه تر می شود تا به حد برگ كتان
و گلش كبود و منكوس و بعضى گلش مابين كبودى و سرخى
و قسمي را برگ ريزه و گلش سفيد و با زردى و با اندكى سياهى و اين قسم را
راس الهدهد نامند
و قسمى ساقدار بقدر دو شبر تا سه شبر باريك و مستدير و بي شاخ و برگ
و گلش شبيه صورت عقرب و كبود نيم رنگ
و قسمي را ساق مربع و برگ مدور و مشقق(+و شبیه) به برگ بادرنجبويه
و قسمى كم برگ شاخهاى او صلب و اغبر
و بر آن قبة زغبى بنفش شبيه به بابونه اما در دور قبه مثل بابونه اوراق ريزه ندارد
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص241متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:و صاحب اختيارات بديعى نوشته كه آن را محاحم و ابواح گويند
و سه نوع است يك نوع آن را به شيرازى كارربك نامند و به فارسى بلبل شامى و يك نوع را گشنيز كوهى و يك نوع را ترياق كوهى
و تخم هر سه نوع مشابه به هم امّا در نبات اندك متفاوت.
نبات كارربك خشن و تخم آن بسيار تلخ و گل آن ازرق و نبات گشنيز كوهى املس و بزرگتر در قد و تخم آن نيز بزرگتر و تلخ
و گل آن مايل به سرخى و نوع ترياق كوهى و نبات آن كوچكتر و گل آن مايل به سفيدى و زردى و سياهى
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 729گياهى است علفى چندساله خيلى كوچك، بلندى آن در حدود يك وجب، برگهاى آن دراز باريك، نوكتيز شبيه برگن كتان به رنگ سبز روشن
و گلهاى آن شبيه گل ميمون به رنگ زرد روشن و بهطور گروهى خوشهاى در انتهاى شاخۀ گلدهنده ظاهر مىشود.
گونۀ ديگرى از اين گياه در ايران مىرويد كه در كتب طب سنتى با نام «الاطينى» و «لبلاب اخرش» آمده است.
گياهى است چندساله، ساقۀ آن گسترده روى زمين و پوشيده از كرك به درازى تا ۵٠ سانتىمتر است.
برگهاى آن نيز كمانى به رنگ سبز تيره و گلهاى آن كوچك به رنگ زرد مىباشد، اين گياه تلخ است.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 140-143