كندر

مدير انجمن: pejuhesh237

كندر

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه ژانويه 19, 2013 12:45 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

كندر

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه ژانويه 19, 2013 12:55 pm


كندر:به ضم كاف و سكون نون و ضم دال و راى مهملتين لغت عربى است و گويند فارسى است .

صمغ رزينى است كه از گياهى گرفته مى‌شود.

گياه درختچه‌اى است از خانوادۀ Burseraceae نام علمى آن Boswellia carterii Birdw. مى‌باشد.


فارسی:«كندر» و در كتب طب سنتى با نامهاى «كندر» و «لبان» ، «ليبان» و «ليبان ذكر»

عربی:

یونانی:قيبوطيسرون و به سريانى ليانو و به رومى سيفروس نامند.


انگلیسی:Olibanum و Frankincense

فرانسه:Oliban ، Encens māle و Encens indien

آلمانی:

ایتالیائی:
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:08 am

Image
Image
Image

صمغی است مستدير و صلب مايل به سرخى او را كندر ذكر و سفيد سست را انثى نامند

و تازهء او را كه در انبانها حركت داده باشند مدحرج گويند

و پوستهاى رقيق او را كه از سائيدن به يكديگر جدا می شود قشار كندر نامند

و آنچه غير صفايحى و مانند آرد باشد دقاق كندر

و مغشوش او از آتش شعله ور نمى گردد

و درخت او به قدر دو زرع و خاردار و برگ

و تخم آن شبيه به برگ و تخم مورد.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و مايل به تلخى در سرطان صمغ آن را اخذ مى‏نمايند

و بهترين آن تازه نرم خالص ذكر آنست كه ظاهر آن سفيد و زود شكسته نشود و چون شكسته شود

داخل آن چسبنده و زرد و طلايى باشد و علامت خالص آنست كه زود با آتش مشتعل گردد به خلاف مغشوش آن

زيرا كه آن را مغشوش به صمغ عربى و صمغ صنوبر مى‏نمايند و صمغ عربى مشتعل نمى‏گردد و صمغ صنوبر دود مى‏كند

و نيز رايحه اصلى آن شبيه به رايحه مصطكى است و نيز قشار آن را مغشوش به قشر صنوبر و قشر تنوب مى‏نمايند

و مستعمل از داخل و خارج هر دو است و اكثر مستعمل قشار آنست و بهترين قشار آن ثخين چسبنده تازه املس آنست

و طريق استعمال آن آنست كه هرگاه در معاجين استعمال نمايند بايد كه در شراب و يا عرق رازيانه و يا عرق دارچينى بخيسانند

و داخل نمايند و در مراهم در سركه بخيسانند زيرا كه تازه آن ساييده نمى‏گردد

و گفته‏ اند در بعضى بلاد هند نيز به هم مى‏رسد و رنگ آن اندك ياقوتى و به رنگ بادنجان است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 683



از گونه ديگرى به نام Boswellia serrata Roxb. از همين خانواده نيز كندر گرفته مى‌شود.

از اين گونه دو واريته در هند ديده مى‌شود يكى Var serrata كه برگهاى آن پوشيده از كرك است و ديگرى Var glabra كه برگهاى آن صاف و بى‌كرك مى‌باشد.

مشخصات گياه مولد كندر-گونه B. carterii


مشخصات كندر

با شكافى كه در تنۀ درختچۀ مولد كندر ايجاد مى‌كنند شيرابه سفيدرنگى كه همان صمغ رزينى كندر است از آن خارج مى‌شود.

اين شيرابه در مجاورت هوا به تدريج سفت شده و به صورت كندر كه در بازار عرضه مى‌شود درمى‌آيد.

كندر صمغ رزينى است كه در بازار به صورت قطعات كوچك و يا در ابعاد شاه‌بلوط فروخته مى‌شود.

صمغى است خشك با طعم تلخ و معطّر و كمى گس. معمولا در تجارت دو نوع كندر عرضه مى‌شود.

يكى را از افريقا و ديگرى را از هندوستان مى‌آورند.

كندر افريقا يا به شكل قطعات كوچك گرد اشكى و يا بزرگتر به قدر شاه‌بلوط.

كندر اشكى به رنگ كاه است زير دندان نرم مى‌شود و اگر شكسته شود مقطع آن كدر و مانند موم مى‌باشد و كندر شاه‌بلوطى قرمزرنگ و غير خالص است.

و امّا كندر هندوستان به صورت پارچه است بزرگتر از قطعات كندر افريقا، رنگ آن زرد كمى تيره و گرد و معمولا داراى بو و طعم معطّرى مى‌باشد، شبيه بو و طعم صمغ رزينى كاج.


در بازار غالبا كندر را با سانداراك و مصطكى مغشوش مى‌نمايند كه البته از كندر خالص نامرغوبتر است.

توضيح: سانداراك را كه به فارسى سندروس مى‌گويند صمغ رزينى است كه در اثر شكاف در تنۀ بعضى از درختان تيرۀ كاج به دست مى‌آيد

از جمله درخت Callitris quadrivalvis Vent. كه مترادف آن Thuya articulata Vahl. مى‌باشد.

درختى است به بلندى  ۶ - ۵  متر كه در شمال افريقا مى‌رويد. رزين سندروس در حدود  ١  درصد اسانس مركب از پينن و ديپانتن دارد و بعلاوه داراى مادۀ تلخ نيز مى‌باشد.

از گونه‌هاى ديگرى از همين خانواده به نام C. robusta R. Br. و C. verrucosa R. Br. و چند درخت ديگر نيز سانداراك گرفته مى‌شود.

سانداراك تقريبا مصرف درمانى ندارد و در ورنى سازى مصارف صنعتى دارد و چون ارزان است گاهى با كندر مخلوط مى‌شود. از ساير Thuya ها نيز صمغ سانداراك گرفته مى‌شود
.

در مورد انواع كندر در كتب طب سنتى شرقى آمده است كه كندر مايل به قرمز را كندر مذكر و كندر سفيد را كندر مؤنث گويند

ولى در مدارك علمى غربى كه مبتنى بر مطالعات گياه‌شناسان است آمده است كه كندر مذكر كه Encens māle گفته مى‌شود .


صمغ رزينى است كه از گياه Boswellia carterii گرفته مى‌شود و كندر مؤنث كه به فرانسوى Encens femelle گفته مى‌شود،


صمغ رزينى است كه از سرو به نام علمى Juniperus lycia Pall. و همچنين از سروى به نام Juniperus thurifera گرفته مى‌شود.

گونه اخير را به فرانسوى Genevrier porte-encens مى‌نامند.

سروى است به بلندى  ١٠ - ٨  متر كه در افريقاى شمالى در تونس انتشار دارد. كندر از اعصار كهن مورد شناخت بشر بوده است

و به عنوان بخور معطّر از سوزاندن آن استفاده مى‌شده و هنوز هم در معابد و در ديرها و كليساهاى مسيحيان در مراسم مذهبى كاتوليكها دود مى‌شود.

كندر در اتر، كلروفورم و اسانس تربانتين حل مى‌شود. در آب فقط قسمتى از آن حل مى‌شود و محلول كندر در آب مانند ساير صمغهاى رزينى به صورت شير درمى‌آيد.

درختچه‌اى است كوچك پرشاخه، برگهاى آن مركب و متشكل از  ١۵ - ٧  برگچه. برگچه‌ها دندانه‌دار شبيه برگ بلوط و تمام گياه پوشيده از كرك پنبه‌اى است. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 6 ص 251-253
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رویش

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:09 am

مخصوص بلاد شحر و عمان و جبال يمن .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225
.
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزا مصرفی و سمی گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:10 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:12 am

و كندر قوتش تا بيست سال باقى می باشد

و تخم آن در دویم گرم و در سيم خشك

و دخان او كه دودهء او باشد گرم و خشك

و دقاق كندر لطيفتر از كندر و مفتح و جالى و در افعال ضعيفتر از قشار است .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:13 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و کاربرد های گیاه

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:17 am

و ملطف و محلل رياح و حابس سيلان خون ظاهر اعضا و حجب دماغى و نفث الدم

و مقوى دل و معده و هاضمه (+و حافظه) و مجفف بلغم و با ترياقيه و مبهى

و مقوى روح حيوانى و دماغى و جهة خفقان و صاف كردن آواز

و با مصطكى جهة رطوبات دماغى و غثيان و قى و اسهال رطوبى

و نيم درهم او با مثل او نانخواه جهة زحیر

و با روغن زيتون و عسل جهة رفع برودت استخوان كه مزمن شده باشد

و با صمغ جهة رفع رايحهء كريهه خيشوم و عسر النفس و سرفهء مزمن رطوبى و ربو

و با عسل و شكر جهة ضعف معده و رياح غليظه و نسيان و باد سرخ

و با مويزج و صعتر جهة ثقل زبان

و با زردهء تخم نيم برشت جهة تقوية باه و تولید منى خصوصا با جوز و بسباسه

و اكتحال او جهة جلاى بصر و قرحهء چشم و خون منجمد در آن

و دمعه و سلاق و بياض و جرب و حكه و ظلمت چشم خصوصا با عسل

و ذرور(+او جهة قروح خبیثه و ساعیه و قرحه مقعد و ضماد) او جهة قوبا و ثاليل

و با پيه مرغابى جهة جراحت سوختگى آتش و شقاق كه از سردى هوا به هم رسيده باشد

و با نطرون جهة قروح رطبه سر و با روغن كنجد جهة تحليل صلابات

و با روغن مورد جهة ريختن موى و با عسل جهة داخس

و با زفت جهة شكاف عضل و با شراب(حلال:حل کننده) جهة درد گوش

و با قيموليا و روغن گلسرخ جهة اورام حارهء پستان

و با ادويهء محلله جهة ورم احشا مفيد

و بخور او جهة رفع وبا و سرفهء رطوبى و قوبا و گريزانيدن هوام

و خوائيدن او جهة سرفهء رطوبى و تقويه دندان و لثه نافع

و چون يك مثقال او را در آب خيسانند آن آب را بنوشند

و مداومت به آن نمايند جهة رفع نسيان از مجربات دانسته‌اند

و اكثار او محرق خون و بلغم و مصدع محرورين و باعث جنون و جذام و بهق سياه

و مصلحش برنج فارسى و شكر

و قدر زيادهء او با شراب و سركه كشندهء است

و قدر شربتش نیم درهم و بدلش مصطكى است

و قشار كندر خشكتر از كندر و شديد القبض و مجفف قوى است

و به جهة نفث الدم به غايت مؤثر و مقوى معده و مانع سيلان مواد به اعضا

و رافع قرحهء و امعأ و حقنه او نيز به دستور جهة قرحهء امعأ مفيد است

و ضماد او بر شكم قاطع اسهال و كشندهء كرم معده است

و تخم درخت كندر رافع اسهال دموی است

و دخان او كه دودهء او باشد مسكن درد چشم حار

و مانع سيلان رطوبات به چشم و منقى قرحه و التيام دهندهء آنست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

با قوّت مجففه و قابضه و منضجه و جاليه كمى و بى ‏لذع با زفت جهت شدخ عارض در گوش

و قطور آن با خمر حلو جهت درد گوش آشاميدن آن با شكر جهت تجفيف رطوبات و تسخين و استمساك آن

و جودت هضم و حبس قى و خلفه و ذرب و ذوسنطاريا و نزف الدم مقعده و بواسير و رحم و برداشتن فتيله سرشته آن با شير در مقعده مانع انتشار قرحه آن.

و با سركه و زفت جهت وجعى كه به يونانى مرميقيا نامند از آن احساس به رفتن مورچه است بر بدن و از مقدمات خدر است

و جهت قلع قوبا و ثواليلى كه آن را نيز به يونانى مرميقيا نامند و آن احساس به رفتار مورچه است بر عضو

و با عسل جهت داخس القروح و الجروح جهت چسبيدن و اندمال جراحات عميقه خصوصاً جراحات تازه و قاطع نزف الدم آن و انتشار قروح خبيثه

و قشار و آن و تدهين بدان رافع وبا

مفتح و جالى و در افعال ضعيف‏تر از قشار آن مگر در الزاق و تغريه و دخان كندر كه دوده آن باشد.

و جوارش و دخان و سفوف و معجون آن در قرابادين كبير مذكور شد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 683
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:17 am

و ملطف و محلل رياح و حابس سيلان خون ظاهر اعضا و حجب دماغى و نفث الدم

و مقوى دل و معده و هاضمه (+و حافظه) و مجفف بلغم و با ترياقيه و مبهى

و مقوى روح حيوانى و دماغى و جهة خفقان و صاف كردن آواز


با نیروی خشک کنندگی قابض و اعتدال بخش و تمیز کننده مختصر و بدون گزیدگی و بندآورنده خون است.

زیاده روی آن باعث سوختن خون و منقی روح حیوانی و دماغی و حل کننده نفخ و خونریزی ها را بند آورده

و مقوی دل و حافظه و جذب کننده و خشک کننده رطوبت ها دماغی است.

و با مصطكى جهة رطوبات دماغى و غثيان و قى و اسهال رطوبى

اگر با مصطكى خورده شود، صاف‌كنندۀ صدا و آواز است و خفقان را رفع مى‌كند

و نيم درهم او با مثل او نانخواه جهة زحیر

و با روغن زيتون و عسل جهة رفع برودت استخوان كه مزمن شده باشد


ضماد آن با روغن زيتون و عسل براى درد مفاصل و دردهاى سرد و درد استخوانها كه مزمن شده باشد

و با صمغ جهة رفع رايحهء كريهه خيشوم و عسر النفس و سرفهء مزمن رطوبى و ربو

و اگر با صمغ عربى خورده شود براى رفع بدبويى بينى و تنگى نفس و سرفۀ مزمن رطوبى نافع است.

و با عسل و شكر جهة ضعف معده و رياح غليظه و نسيان و باد سرخ

و با مويزج و صعتر جهة ثقل زبان



مصرف آن با عسل برای رفع فراموشی و با مویز و صعتر و به صورت شربت و یا جویدن لکنت زبان را اصللح می نماید.

و با زردهء تخم نيم برشت جهة تقوية باه و تولید منى خصوصا با جوز و بسباسه


اگر كندر را با زردۀ تخم‌مرغ عسلى بخورند براى ازدياد نيروى جنسى، افزايش توليد اسپرم مفيد است

خصوصا اگر با جوزبوّا و بسباسه خورده شود.

و اكتحال او جهة جلاى بصر و قرحهء چشم و خون منجمد در آن

و دمعه و سلاق و بياض و جرب و حكه و ظلمت چشم خصوصا با عسل

ماليدن آن مخلوط با عسل به چشم براى التيام جراحت چشم و جذب خون‌مردگى آن در رفع درد چشم

و خارش و جرب و گرد آن براى التيام زخمهاى بد چشم بسيار نافع است



و ذرور(+او جهة قروح خبیثه و ساعیه و قرحه مقعد و ضماد) او جهة قوبا و ثاليل

و با پيه مرغابى جهة جراحت سوختگى آتش و شقاق كه از سردى هوا به هم رسيده باشد

و با نطرون جهة قروح رطبه سر و با روغن كنجد جهة تحليل صلابات



و با روغن كنجد براى تحليل ورمهاى سفت مفيد است.

و با روغن مورد جهة ريختن موى و با عسل جهة داخس

و با زفت جهة شكاف عضل و با شراب(حلال:حل کننده) جهة درد گوش

و با قيموليا و روغن گلسرخ جهة اورام حارهء پستان

و با ادويهء محلله جهة ورم احشا مفيد



و روی هم رفته از داروهایی است که درمورد گوش درد و ضماد تهیه کرده آن با قیمولیا و روغن گل برای رفع تورمهای گرم پستان مؤثر است

و بخور او جهة رفع وبا و سرفهء رطوبى و قوبا و گريزانيدن هوام

و خوائيدن او جهة سرفهء رطوبى و تقويه دندان و لثه نافع

و چون يك مثقال او را در آب خيسانند آن آب را بنوشند

و مداومت به آن نمايند جهة رفع نسيان از مجربات دانسته‌اند


اگر تا چند روز هر روز  ٣  گرم آن را در آب بخيسانند و ناشتا بخورند براى رفع فراموشى و زيادى بلغم مفيد است

و اكثار او محرق خون و بلغم و مصدع محرورين و باعث جنون و جذام و بهق سياه

و مصلحش برنج فارسى و شكر

و قدر زيادهء او با شراب و سركه كشندهء است

و قدر شربتش نیم درهم و بدلش مصطكى است


مقدار خوراك آن تا  ٢  گرم و اسراف در خوردن آن موجب سوزانيدن خون و بلغم مى‌شود.

در گرم‌مزاجها ايجاد سردرد و ماليخوليا و جنون مى‌نمايد در اين موارد بايد شيربرنج خورد و از ادامۀ خوردن كندر صرفنظر نمود.

و قشار كندر خشكتر از كندر و شديد القبض و مجفف قوى است

و به جهة نفث الدم به غايت مؤثر و مقوى معده و مانع سيلان مواد به اعضا

و رافع قرحهء و امعأ و حقنه او نيز به دستور جهة قرحهء امعأ مفيد است

و ضماد او بر شكم قاطع اسهال و كشندهء كرم معده است

و تخم درخت كندر رافع اسهال دموی است

و دخان او كه دودهء او باشد مسكن درد چشم حار

و مانع سيلان رطوبات به چشم و منقى قرحه و التيام دهندهء آنست
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225

دوده کندر خواص آن :باز کننده و لطیف کننده و مسکن دردهای چشم و قاطع آبریزش و رطوبت های آن است و برای سرطان نافع است



متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

با قوّت مجففه و قابضه و منضجه و جاليه كمى و بى ‏لذع با زفت جهت شدخ عارض در گوش


و قابض و بندآورندۀ خون است. گازها را تحليل مى‌برد و براى تقويت حافظه نافع مى‌باشد.

از خونريزى‌هاى خارجى و خونروى از سينه جلوگيرى مى‌كند

و قطور آن با خمر حلو جهت درد گوش آشاميدن آن با شكر جهت تجفيف رطوبات و تسخين و استمساك آن

و جودت هضم و حبس قى و خلفه و ذرب و ذوسنطاريا و نزف الدم مقعده و بواسير و رحم


اگر با شراب شيرين مخلوط شود و چند قطره از آن در گوش ريخته شود، براى تسكين درد گوش نافع است


و اگر با شكر خورده شود براى ضعف معده و تحليل و نفخ گازهاى غليظ و خشك كردن رطوبتها،

تحريك هاضمه، بند آوردن قى، اسهال خونى و خونريزى از مقعد، بواسير و رحم مفيد است


و برداشتن فتيله سرشته آن با شير در مقعده مانع انتشار قرحه آن.

و با سركه و زفت جهت وجعى كه به يونانى مرميقيا نامند از آن احساس به رفتن مورچه است بر بدن و از مقدمات خدر است

و جهت قلع قوبا و ثواليلى كه آن را نيز به يونانى مرميقيا نامند و آن احساس به رفتار مورچه است بر عضو


.. استفاده از ضماد آن با سركه براى ناراحتى‌هاى خاصى كه انسان در آن موارد، احساس مى‌كند مورچه روى بدنش راه مى‌رود، نافع است



و با عسل جهت داخس القروح و الجروح جهت چسبيدن و اندمال جراحات عميقه خصوصاً جراحات تازه

و قاطع نزف الدم آن و انتشار قروح خبيثه

و قشار و آن و تدهين بدان رافع وبا

مفتح و جالى و در افعال ضعيف‏تر از قشار آن مگر در الزاق و تغريه و دخان كندر كه دوده آن باشد.


و جوارش و دخان و سفوف و معجون آن در قرابادين كبير مذكور شد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 683




فصل در ذكر نسخ جوارشات كندرى‏
جوارش كندر [معروف به جوارش ايوب‏]
اين جوارش را عيسى بن صهار بخت جوارش ايوب ناميده است ضعف قلب و خفقان را نافعست و معده را كرم كند و طعام را بكوارد و اسهال بلغمى بازدارد و بجهة امراض بارده معده بنهايت نافع باشد
صنعت آن‏
كندر ذكر بسد سفيد از هريك شصت درم فلفل دارفلفل زنجبيل خولنجان از هريك دوازده درم و در نسخه ديكر از هريك ده درم جوزبوا خيربوا قرنفل از هريك پنج درم مشك خالص نيم درم اجزا را على‏حده كوفته و بيخته وزن كرده بعسل مصفّى سه وزن ادويه بسرشند شربتى سه درم و اين جوارش كرم است در اول درجه سيّم و خشكست در وسط درجه دويّم و در نسخه معصومى بسد سفيد داخل نيست‏
جوارش كندر بنسخه ديكر
صنعت آن‏
كندر ذكر دوازده مثقال دارفلفل فلفل از هريك دو مثقال نيم قرنفل دانه هيل از هريك يك مثقال نيم قند سفيد بيست مثقال عسل مصفى هفتاد پنج مثقال بدستور مقرر تركيب نمايند
[جوارش كندر منقول از شرح اسباب و علامات‏]
جوارش كندر منقول از شرح اسباب و علامات ذرب و خلفه و انواع اسهال را كه از ضعف معده باشد نافع است‏
صنعت آن‏
كندر كلنار فارسى از هريك ده درم فلفل نانخواه سنبل الطيب كاشم انيسون شونيز از هريك دو درم كوفته و بيخته با سه چندان عسل و قند بسرشند شربتى سه درم‏
دخان كندر جهة رويانيدن موى مجربست‏
صنعت آن‏
بكيرند كندر و ريزه‏ريزه كرده در چراغى فتيله‏

كذاشته ريزهاى كندر را بران بچينند و برافروزند و ظرفى مانند قدح با طشت بر بالاى آن معكوس نصب كنند و هر دودى كه در آن جمع كردد بردارند و اين را جوهر كندر نامند و دخان جوهر حسن لبان و تخم كتان و امثال آن را نيز بدين‏طريق اخذ نمايند و بعضى كاغذى بشكل كلّه‏قند پيچيده بران چراغ ميكذارند بقسمى كه نسوزد و دخان در آن مجتمع كردد و اين بهتر است‏
سفوف كندر از براى انواع اسهالات سودمند است‏
صنعت آن‏
كندر سعد خولنجان زيره كرمانى شاه‏بلوط حب الآس مساوى كوفته و بيخته بنوشند
طلاي كندر از مجربات حكيم سليمان از براى افراط حيض‏
صنعت آن‏

كندر كلنار فارسى مازوى سبز اقاقيا سرمه بسد شب يمانى اجزا بالسويه كوفته و بيخته باب برك بارتنك سرشته بر عانه طلا نمايند
[معجون كندر حافظه را قوت دهد و فراموشى برطرف سازد]
معجون كندر حافظه را قوت دهد و فراموشى برطرف سازد و معده را قوت دهد و پيران را موافق باشد
صنعت آن‏
كندر وجّ تركى سعد كوفى از هريك ده درم فلفل زنجبيل از هريك پنج درم خولنجان دارچينى از هريك سه درم كوفته و بيخته با سه چندان عسل صاف نموده بسرشند شربتى دو مثقال‏
معجون كندر ديكر كه استرخاى مثانه و تقطير البول را نافعست‏
صنعت آن‏

كندر حب المحلب سعد راسن ميعه خشك از هريك سه درم پوست هليله را در قدرى آب جوش دهند و صاف كنند و با عسل و فانيذ سنجرى از هريك پانزده مثقال بقوام اورند و باقى اجزا كوفته و بيخته با عسل مصفى بقوام اورده سرشته معجون سازند شربتى دو درم‏
معجون كندر ديكر بنسخه معصومى حافظه را قوت دهد و نسيان را برطرف كند
صنعت آن‏

سعد كوفى كندر مرمكى صافى فلفل سفيد زعفران از هريك دو درم مغز پسته مويز منقى از هريك پنج درم عسل كف كرفته سه وزن ادويه بدستور مقرر سرشته معجون سازند شربتى از دو درم تا دو مثقالست‏
معجون كندر ديكر سرعت انزال و تقطير البول را نافع است‏
صنعت آن‏

كندر صندل سفيد دارچينى كل ارمنى كلنار فارسى دم‏الاخوين تخم خشخاش سفيد صمغ عربى مرجان سرخ رازيانه كرويا زنجبيل تخم ريحان كاوزبان بادرنجبويه تودرى سرخ تودرى زرد اجزا متساوى الا تخم خشخاش كه ضعف يكى اجزا بايد يعنى اكر از هريك يك درم است بايد كه آن دو درم باشد كوفته و بيخته با عسل سه وزن ادويه على الرسم معجون سازند شربتى دو مثقال.کتاب قرابادین کبیر ص 1158
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه نوامبر 09, 2013 11:18 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ک


Aelaa.Net