عود

مدير انجمن: pejuhesh237

عود

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه ژانويه 13, 2013 10:23 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

عود

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه ژانويه 13, 2013 10:24 pm



به ضم عين و سكون واو و دال مهمله اسم جنس چوب و شاخ اشجار است كه به هندى لكرى و دالى نامند.

از مطلق آن مراد نزد اطبا عود هندى است كه به هندى اكر نامند

فارسی: «عود هندى» و «عود» و «عود سومودرى» يا «عود سمندرى» و «عود قمارى» و «عود صندلى»

از خانوادۀ Thymelaeaceae و نام علمى آن Aquilaria agallocha Roxb. و مترادف آن Aquilaria malaccensis Lamk. مى‌باشد

عربی:

یونانی:

انگلیسی:Aloes wood ،درخت Aquilaria


فرانسه:Bois d? aloes و نوعى از آن را Aloexylon

آلمانی:

ایتالیائی:

pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 3:57 pm

Image
Image

اسم جنس چوب و شاخ اشجار است و به اصطلاح اطبا مراد چوب

و گويند بعد از قطع درخت مخصوص مدتى در زمين دفن می كنند تا به صفات مذكوره منصف شود

و انچه زياده در خاك مانده باشد سست و سبك و منقشر می باشد و او را مولد قمل دانسته

و عود قمارى نوعيست كه احتياج به دفن ندارد

و اقسام عود هر يك به اسم بلد آن موسوم اند مثل سمند و رى و هندى و غيرهما

و بهترين او سياه و صلب و براق و خوشبوى و تلخست كه در ته آب نشيند و آن مندليست

و قمارى و هندى كمرنگ تر از آن و سمند و ريرا دهنيه غالب

و برّى و جبلى او با خطوط سفيداند و هر چه بر روى آب ايستد فاسد است

و عود برى پنج قسم ماده عنب الدّبست كه به تركى مردار اغاجى نامند

و در كرمان بسيار می باشد به سطبرى ساعد و از زرعى زياده و ابلق

و با دهنیّه و خوشبو است

و در افعال بسيار ضعيفتر از عود هندى و بدل او نمی شود. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -187-188



متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

و درخت آن بسيار عظيم و ساق و شاخ‏هاى آن اكثر كج‏واج غير مستوى

و اندك رخو كه از آن عصا و چوبدستى و يا ظرفى و يا پياله خوب نمى ‏توان ترتيب داد به سبب كج‏واجى

و رخاوت و نيز جابجاى آن مجوف مى‏ باشد به جهت آنكه درخت آن تا سالخورده و كهنه نباشد

و بعد از بريدن تا مدتى نماند كه اجزاى خام آن به مرور ايام بپوسد و بريزد خوشبو نمى‏باشد

و براى سرعت پوسيدن در زمينهاى نمناك دفن مى ‏كنند پس برآورده آنچه از آن با دهنيت

و سنگين سياه غرقى است كه در آب فرو مى‏ رود در آب انداخته امتحان نموده جدا مى كنند و آن را غرقى مى‏ نامند

و آنچه در آن اندك خامى باقى است با آلات آهنى برآورده غرقى مستعملى مى‏ گويند

و آنچه نيم غرقى است آن را نيم غرقى و سمله اعلى و آنچه مطلق به ته آب نمى‏ رود سمله خوانند

و اين كثيرالوجودتر از انواع ديگر و غرقى آن سياه مى‏ باشد و غير آن اغبر بعضى تيره و بعضى كمرنگ به مراتب خوبى و بدى

و گفته ‏اند انواع مى‏ باشد:

هندى و سمندورى و قمارى و مندلى و هندى آن سياه و سمندورى آن را دهنيت غالب بر هندى

و قمارى آن كم رنگ و مندلى آن بسيار خوشبو است و نيز برّى و جبلى م ى‏باشد:

جبلى آن با خطوط سياه و برّى با خطوط سفيد و بعضى بالعكس گفته‏ اند

و بخور ثياب به هندى آن باعث منع تولد شپش است در آنها

و گفته ‏اند سمندورى منسوب به اسم بلدى است كه از آنجا مى‏ آورند

و همچنين قمارى مختار در طب در ادويه بيشتر هندى بنگالى سلهتى غرقى آنست كه تلخ خوشبوى با دهنيت و اندك قبضى باشد

زيرا كه عود اماكن ديگر به خوبى و خوشبويى و چربى نوع اعلاى سلهتى يعنى غرقى آن نيست

و آنكه در اكثر نسخ و تراكيب قيد عود هندى خام مى‏ نمايند شايد جهت آن باشد كه دستور است كه چوب آن را خيسانيده

و نيم كوفته از آن عرق مى ‏گيرند و از آن عرق بعد سرد شدن عطر مى‏ گيرند

و بعضى نامقيدان آن اثفال را خشك نموده به جاى آن مى‏ فروشند تا آن را استعمال ننمايند كه ضعيف است

و بعضى قدرى مغز بادام داخل آن اثفال كرده در شيشه ‏ها كرده از آن به طريق تنكيس روغن مى‏ گيرند

و آن را به هندى چووه اكر مى‏ نامند و اين چندان خوشبو نيست مانند چووه خالص كه از براده عود عرق ناگرفته بدون خلط مغز بادام اخذ

مى ‏نمايند و بعضى آن را با براده صندل و يا براده چوب تكر باز عرق مى‏ كشند

و بعد سرد شدن عطر آن را مى‏گيرند و اين عطر نيز مانند عطر خالص چندان خوشبو نيست

و آنچه صاحب اختيارات بديعى نوشته كه از بندر چيته خيزد كه از آنجا به جاوه ده روزه راه بود

و آن بغايت عزيز الوجود است و به همسنگ زر فروشند و گويى هيچ بو ندارد و چون به دست بگيرند گرم شود

و عرق كند بغايت خوشبو بود و بوى آن يكسان بود راست است

و قريب به آنچه نوشته محرر نيز شنيده و شايد بندر چتينان مذكور باشد كه چيته نوشته

و بدان كه چوبى ديگر در هيأت و صلابت و دهنيت بسيار شبيه به عود غرقى مگر در بو در هند و بنگاله به هم مى‏ رسد

و ليكن همه كس در نمى‏ يابند اكثر اين را بدل آن مى‏ فروشند و اين را تكر مى ‏نامند.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 563-564


عود چوب درختى است بزرگ. عود را به انگليسى در كتب مختلف قديم و جديد با نامهاى متعددى ذكر مى‌كنند كه براى اطلاع خوانندگان

عزيز اين كتاب تعدادى از آن اسامى ذكر مى‌شود، از جمله اين نامها Aloes wood و Agallochum و Eagle wood و Garoo wood Calambac

و Lignaloes و agar مى‌باشند.

در مورد مشخصات اين درخت از Pen?Ts? ao يا كتاب معروف طب سنتى چين و از ساير منابع اطلاعاتى به دست آورده‌ايم كه برگردان آن به

فارسى به شرح زير است: در Pen'Ts'ao آمده است كه درخت عود ) Aquilaria agallocha( درختى است عظيم شبيه درخت Cedrela كه در

مناطق مختلف چين و كامبوج و آسام و لائوس و هند و ايران مى‌رويد. نام ايرانى درخت را «آيالورچى» ذكر كرده است.

توجه فرماييد به رغم اينكه در Pentsao آمده است كه درخت عود در ايران مى‌رويد، در حال حاضر گزارشى درباره اين درخت در ايران نداريم و

شايد در اعصار كهن وجود داشته است.

توضيح: Cedrela درختى است كه به فرانسوى چوب معطّر آن را Cedrerl و Cedrele و Cedrel odlorant و به انگليسى Cedrela نامند

از خانوادۀ Rutaceae و نام علمى آن Cedrela odorata يا Cedrela meliaceae مى‌باشد.

در دنباله مطلب در مورد مشخصات درخت عود و چوب آن در Pentsao اضافه شده است كه چوب درخت سالم عود به رنگ روشن و كمى

معطّر مى‌باشد و براى معطّر كردن لباس قطعات آن را در لابلاى البسه مى‌گذارند.

معمول است پس از اينكه درخت را انداختند كه معمولا در سن پيرى مى‌اندازند، براى مدت چند ماه يا چند سال تنۀ درخت را به حال خود

باقى مى‌گذارند و در اين مدت بتدريج يك عصارۀ تيرۀ رزينى معطّر در انساج درخت ايجاد مى‌شود.

اين عصاره بخصوص در قسمت وسط تنۀ درخت يا قلب چوب تنه بيشتر است.

اين چوب كه پر از عصاره و سنگين است، آگار   ناميده مى‌شود و به هندى agur گفته مى‌شود.

در برخى مناطق تنۀ درخت را مدتى زير خاك مى‌كنند تا مقدار رزين روغنى معطّر آن زياد شود و برداشت آن نيز آسان گردد.

چوب عود داراى بويى شبيه چوب صندل است و طعم آن كمى تلخ و از سوختن آن بوى بسيار مطبوعى برمى‌خيزد.

از پوست درخت عود سابقا نوعى كاغذ درست مى‌كردند.

عود از نظر دارويى تونيك، محرّك، بادشكن و موجب افزايش نيروى جنسى و همچنين مدّر است.

در قرابادين كبير در مورد عود آمده است كه: درخت عود بسيار عظيم و شاخه‌هاى آن اكثر كج و معوج است.

چوب درختان سالخورده كه پس از قطع سالها بمانند خوش‌بو مى‌شود. به همين علت براى اينكه چوب عود زودتر معطّر شود، درختهاى كهن را مى‌اندازند

و پس از آن تنۀ درخت را در زمين نمناك دفن مى‌كنند كه زودتر شروع به پوسيدگى نمايد و پس از مدتى كه آن را خارج مى‌سازند،

قسمت وسط تنۀ درخت داراى رزين روغنى فراوان شده و سنگين است و رنگ آن تيره مايل به سياه و در حقيقت بهترين قسمت آن است.

وزن مخصوص اين قسمت از تنه، از آب بيشتر است و اگر در آب بيندازند غرق مى‌شود. اصطلاحا اين نوع عود را «عود غرقى» نامند

و قسمت ديگر از چوب كه هنوز كمى خام است، «نيم غرقى» گويند.

عود در بازار دارويى ايران نامهاى متعددى دارد از جمله «عود هندى» و «عود سمندرى» يا «عود سومودرى» و «عود قمارى» و «عود صندلى» .

عود هندى سياه رنگ و پر رزين است و عود سومودرى داراى رزين بيشترى است. عود قمارى كم‌رنگ است و عود صندلى بسيار خوش‌بو است.

عود قمارى از درختانى تهيه مى‌شود كه در ناحيه قمار يا قمار مى‌رويند. قمار ناحيه‌اى در هند.

در مقدمه الابنيه آمده است كه به احتمال زياد قمار همان دماغۀ كومورن در جنوب شبه قارۀ هند است.

در كتاب لغت آنندراج به نقل از برهان و سراج آمده است كه قمار نام شهرى است در منتهاى هندوستان قريب درياى شور به طرف جنوب كه عود خوب در آنجا پيدا مى‌شود.

سومودر يا سمندور نيز نام منطقه‌اى است كه عود در آنجا مى‌رويد و عود آن را عود سومودرى يا عود سمندورى گويند.

در ادويۀ هندى معمولا از عود قمارى استفاده مى‌شود، خوش‌بو و تلخ و قابض است.

معمولا براى گرفتن اسانس معطّر عود چوب عود را گرفته خيسانده نيم كوب كرده و از طريق تقطير عرق و اسانس و مادۀ معطّر روغنى از آن مى‌گيرند. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 4 ص 44
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رويش

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 3:57 pm

.چوب درختى است كه از كوهستان جنتيا قريب به سلهت كه از توابع صوبه بنگاله و در سمت شمال و شرق آن واقع است

و در جزاير مملكت دكهن كه هر دو از بلاد عرض شمالى خط استوااند

و در جزيره جنتيان از جزاير شهر ناو كه قريب به سرحد چين از بلاد عرض جنوبى خط استوا

به عرض سى و چند درجه است به هم مى ‏رسد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 563
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاء مصرفي و سمي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 3:58 pm

همه اجزاء استفاده مي شود،

هيج جزء آن سمي نيست

چوب رزين‌دار عود را كه آگار نامند، سابقا براى گريزاندن شپش و كك به كار مى‌بردند.

در استعمال داخلى به عنوان تونيك، محرّك و قابض و براى رفع اسهال و قطع قى خورده مى‌شود

. در مغولستان معتقدند كه در پوست درخت ترياق يا پادزهرى است كه زهر و سم و ناراحتى‌هاى با تب و حرارت كبد

و دستگاه تناسلى را از بين مى‌برد

توضيح: اين ترياق فوق الذكر را به انگليسى Bezoar گويند و اصل لغت بزوآر به رسوبات سنگى كه در معده و روده‌هاى بعضى حيوانات

بخصوص نشخواركنندگان وجود دارد، گفته مى‌شود كه سابقا به عنوان ترياق و پادزهر به كار مى‌رفته است

به طور كلى در حال حاضر اين لغت به معناى ضد سم و پادزهر مى‌باشد.

در چين از چوب رزين‌دار عود علاوه بر خواص بالا به عنوان افزايش دهندۀ نيروى جنسى و مدّر نيز استفاده مى‌شود

. در هند و چين معتقدند كه درون چوب عود تب‌بر و ضد مالاريا مى‌باشد .

و از جوشاندۀ درون چوب آن براى معالجۀ فلج استفاده مى‌كنند

خيساندن درون چوب عود در الكل و خوردن محلول الكلى آن براى معالجۀ قى، وبا، سرفه، كمى ترشح ادرار يا عسر البول و سوء هاضمه

مفيد مى‌باشد. معروف است كه درون چوب عود داروى مؤثرى براى تسكين كوليك است

. در شبه جزيرۀ مالايا دم كردۀ ريشۀ خرد كردۀ درخت عود را براى معالجۀ استسقاى عمومى به كار مى‌برند

و برگهاى خشك آن را نرم ساييده و روى ورم دستها و پاهاى بيماران استسقايى مى‌مالند رزين درون چوب آن مسكّن است .

در اندونزى در جزيرۀ بالى، برگهاى درخت عود را با سركه و نمك و ذغال چوب مخلوط كرده براى معالجۀ قى مصرف مى‌كنند .کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد4 ص 45
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گياه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 3:59 pm

و در آخر دويم گرم و در سيم خشك کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -187-188

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



و در دويّم نيز گرم و خشك گفته‏ اند کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 564
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 4:00 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و كاربردهاي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 4:01 pm

و قاطع اقسام بلغم و در تقوية معده بيعديل و مفرح

و لطيف و مفتح سدد و محلل رياح

و مقوى دل و دماغ و جگر و حواس و اعصاب و احشا

و حابس طبع و رطوبت معده و عفونت او

و ادرار بول كه از برودت و رطوبت و ضعف مثانه باشد

و هاضم و حافظ صحت حوامل و جنين و (+جهة) ربو

و خفقان و سرفه و ضيق النفس و استسقا

و غشى و غثيان و سپرز و تقوية باه نافع

و مطبوخ او با شراب ريحانی پادزهر سموم

و بخور او محلل رطوبات دماغى

و مقوى دل و دماغ و سوختهء او در جلاى دندان مجرب

و مضر محرورين و مصحلش سكنجبين

و كافور و مضر سفل و مقعد و مصلح او صمغ عربى

و گلاب و شربتش تا يك مثقال .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -187-188


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


و زايل كننده بدبويى دهان و رطوبات عفنه و بلت معده و رحم و ضعف معده و امعا و گرده و مثانه و رحم

و به دستور بخور آن مقوى و محلل فضول رطبه دماغيه است.

مضغ آن مقوى دندان و لثه و نيكو كننده نكهت

و سنون محرق آن جالى دندان و مستحكم كننده آن

آشاميدن آن جهت ذوسنطارياى سوداوى و استسقا و سپرز خصوصاً كه يك درم و تا يك درم و نيم آن را بخورند

و نگاه داشتن آن در دهان نيز جهت امراض مذكوره مفيد

و چون قدرى عود را در آتش اندازند و ظرفى كه از روى توتيا باشد كه به هندى جست نامند بر آن معكوس بدارند كه دود آن در آن مجتمع گردد

و قدرى شير مرضعه طفلى كه قى نمايد و به هيچ نوع تسكين نيابد در آن بدوشند و حركت دهند كه به آن ممزوج گردد

و به آن طفل بخورانند در دو سه دفعه قى بند گردد و طفل صحت يابد

مقوى آلات بول و باه و ممسك بول و منى و وذى و مذى حادث از برودت و رطوبت و ضعف مثانه و اوعيه منى

و رطوبات سايله از رحم را باز دارد و آن را خشك و گرم سازد

و بخور نمودن ثياب به هندى آن مانع تولد قمل است در آنها.

بدل آن‏: دارچينى و قرنفل و زعفران و زراوند مدحرج دو دانگ وزن آن و در اوجاع نقرس قنطوريون دقيق است

و دستور احراق و بخور و جوارشات و عود مطرا كه تطريه نامند و چوه و خميره و اشربه و شمامه و عطر و فتيله و قرص و معجون آن در قرابادين كبير ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 564
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 4:01 pm

و قاطع اقسام بلغم و در تقوية معده بيعديل و مفرح

و لطيف و مفتح سدد و محلل رياح

و مقوى دل و دماغ و جگر و حواس و اعصاب و احشا

و حابس طبع و رطوبت معده و عفونت او

و ادرار بول كه از برودت و رطوبت و ضعف مثانه باشد

و هاضم و حافظ صحت حوامل و جنين و (+جهة) ربو

و خفقان و سرفه و ضيق النفس و استسقا

و غشى و غثيان و سپرز و تقوية باه نافع


لطيف‌كننده است و باز كنندۀ انسداد و گرفتگى‌هاى مجارى عروق مى‌باشد.

بنابراين فرح‌آور و نشاطآور و مقوى اعصاب و قواى دماغى و قلب و كبد و معده مى‌باشد.

بادشكن است و بادها و گازها را پراكنده مى‌كند و تحليل مى‌برد. بوى دهان را زايل مى‌نمايد

و براى تقويت معده و رحم و روده‌ها و كليه و مثانه مفيد است. براى زنهاى باردار و جنين آنها نافع است و دردهاى نقرس را رفع مى‌كند.

خوردن آن براى ذهن، حواس، حافظه و اعصاب مفيد است.

و مطبوخ او با شراب ريحانی پادزهر سموم

و بخور او محلل رطوبات دماغى

و مقوى دل و دماغ و سوختهء او در جلاى دندان مجرب

و مضر محرورين و مصحلش سكنجبين

و كافور و مضر سفل و مقعد و مصلح او صمغ عربى

و گلاب و شربتش تا يك مثقال
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص -187-188




اگر  ۶ - ۴  گرم آن را بخورند براى اسهال، اسهال خونى، استسقا و براى طحال، معده، كبد و كليه مفيد است.

بخور آن مقوى قلب است. خوردن پختۀ چوب عود با سركه پادزهر سموم سرد است.

چوب عود براى گرم مزاجان مضّر است چه خوردن و چه بخور آن. اين قبيل اشخاص بايد با سكنجبين و كافور بخورند.

و براى قسمتهاى سفلاى بدن نيز مضّر است و بايد با گلاب خورده شود. مقدار خوراك آن تا  ۵ / ۴  گرم و جانشين آن از نظر خواص دارچين و

قرنفل و زعفران و زرآوند است كه در مورد هريك به مقدارى كه توصيه شده و در بخش مربوط آنها آمده است، خورده شود.

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:


و زايل كننده بدبويى دهان و رطوبات عفنه و بلت معده و رحم و ضعف معده و امعا و گرده و مثانه و رحم

و به دستور بخور آن مقوى و محلل فضول رطبه دماغيه است.


مضغ آن مقوى دندان و لثه و نيكو كننده نكهت

و سنون محرق آن جالى دندان و مستحكم كننده آن




جويدن آن در دهان براى تقويت لثه‌ها و دندان و اگر با چوب سوختۀ آن دندانها مسواك شوند، موجب استحكام و جلاى دندان مى‌شود.

آشاميدن آن جهت ذوسنطارياى سوداوى و استسقا و سپرز خصوصاً كه يك درم و تا يك درم و نيم آن را بخورند

و نگاه داشتن آن در دهان نيز جهت امراض مذكوره مفيد

و چون قدرى عود را در آتش اندازند و ظرفى كه از روى توتيا باشد كه به هندى جست نامند بر آن معكوس بدارند كه دود آن در آن مجتمع گردد

و قدرى شير مرضعه طفلى كه قى نمايد و به هيچ نوع تسكين نيابد در آن بدوشند و حركت دهند كه به آن ممزوج گردد

و به آن طفل بخورانند در دو سه دفعه قى بند گردد و طفل صحت يابد

مقوى آلات بول و باه و ممسك بول و منى و وذى و مذى حادث از برودت و رطوبت و ضعف مثانه و اوعيه منى

و رطوبات سايله از رحم را باز دارد و آن را خشك و گرم سازد

و بخور نمودن ثياب به هندى آن مانع تولد قمل است در آنها.

بدل آن‏: دارچينى و قرنفل و زعفران و زراوند مدحرج دو دانگ وزن آن و در اوجاع نقرس قنطوريون دقيق است

و دستور احراق و بخور و جوارشات و عود مطرا كه تطريه نامند و چوه و خميره و اشربه و شمامه و عطر و فتيله و قرص و معجون آن در قرابادين كبير ذكر يافت
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 564



[دستور احراق عود]
دستور احراق عود آنست كه عود را سوهان نموده در كوزه كلى كرده در تنور يا اجاغ چنان بسوزانند كه زغال كردد
فصل در بيان نسخ بخورات عود هندى‏
بخور عود مقوى قلب و دماغ است‏
صنعت آن‏
عود هندى را خورد نموده مقدار بند انگشت و باقلا در آب يا كلاب خيسانيده در عود سوز تبخير نمايند
بخور عود موسوم ببخور مرمكى مقوى قلب و دماغ است‏
صنعت آن‏
نبات پنجاه مثقال با دو صد مثقال كلاب در ديك كرده بجوشانند تا نبات كداخته كردد پس سه مثقال عنبر را با قدرى نبات سوده در آن اندازند تا عنبر كداخته شود پس دو صد مثقال عود هندى خورد نموده مقدار بند انگشت و باقلا در آن اندازند و باتش ملايم بجوشانند تا تمام رطوبت كلاب را عود جذب كند پس فرود اورده خشك نموده در شيشه نكاه دارند و وقت حاجت با اندك كلابى تر نموده در عود سوز تدخين نمايند مجلس را خشبو و معطّر سازد و طبيعت را فرح حاصل كردد
بخور مرمكى نوع ديكر
صنعت آن‏

عود غرقى يك اثار سيب عنبرى بيست و پنج عدد عنبر اشهب دو دام كلاب و نبات از هريك سه اثار نبات را با كلاب بقوام اورند و عود را سائيده و سيب را پارچه‏پارچه نموده و عنبر را در كلاب كداخته و همه را يكجا نموده خوب بكوبند تا يكسان شود و عنبر را در آن داخل نمايند و اقراص سازند و عند الحاجت بقدر مطلوب بسوزند و چند نسخه بخور ديكر در بخورات ذكر يافت‏
عود مطرا كه تطريه نامند
صنعت آن‏

آنست كه عود قمارى غرقى را ريزه‏ريزه كرده در كلاب و جلاب بخيسانند تا بخيسد و نرم كردد پس بكذارند تا رطوبت آن كم شود آن كاه قدرى مشك خالص و عنبر اشهب و اشنه نرم سوده بان خوب بياميزند كه اغشته كردد و خشك نموده عند الحاجة در مجمر بخور نمايند و اين فى الحقيقة بخور است‏

فصل در بيان نسخ جوارشات عود هندى‏
جوارش عود اطيب جوارشاتست مقوى معده و مسخن آنست تسخنى لطيف‏
صنعت آن‏
عود قمارى غرقى خام دو درم با كلاب سوده يك رطل قند سفيد را بقوام اورده بان بسرشند و قدرى زعفران و قرنفل و قاقله و مانند اينها يك‏يك يا مجموع داخل كرده بحسب حاجت و كاهى داخل كرده ميشود در آن نيز آب ليمو يا اترج آن مقدار كه بكردد مزه آن نيكو و كاهى اضافه كرده ميشود بان وقتى كه تسخين و كسر رياح و تحليل فضول معده مطلوب باشد فلفل سياه فلفل سفيد دارفلفل قرنفل هيل‏بوا زعفران قاقله خولنجان دارچينى كل سرخ مصطكى بسباسه كبابه چينى مشك عنبر سليخه ساذج هندى اشنه قرفة الطيب سنبل الطيب اذخر مكى جوزبوا صعتر فارسى فرنجمشك نارمشك زنجبيل خشك كل اجزا يا بعض اجزا از هريك بقدر احتياج على الرسم جوارش سازند
جوارش عود ديكر هاضمه را قوت دهد و اشتهاى طعام اورد و بلغم و رطوبات را دفع كند
صنعت آن‏

عود هندى پانزده درم قرنفل سه درم قاقله كبار سنبل الطّيب از هريك دو درم زعفران يك درم كوفته و بيخته بعسل مصفّى بسرشند و در نسخه ديكر عود پنج درم است‏
جوارش عود ديكر معده را قوت دهد و باصلاح اورد و اشتهاى طعام افزايد
صنعت آن‏
عود قمارى خام ده درم پوست زرد اترج پنج درم مصطكى رومى يك درم نيم‏نبات سفيد يكمن نبات را بقوام اورده ادويه را كوفته و بيخته بان سرشته بر سنك ريزند و بطريق لوزيات ببرند و در نسخه ديكر عود قمارى پنج درم اترج ده درم مصطكى يك مثقال نبات يكمن نيم است‏
جوارش عود بنسخه ديكر
صنعت آن‏

عود هندى پنج درم پوست زرد اترج مصطكى از هريك يك درم نبات سفيد يكمن نبات را بقوام اورده ادويه را كوفته و بيخته عود را بكلاب سوده بان بسرشند و ببرند
جوارش عود به نسخه ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام پنج درم قرنفل قرفه از هريك يك درم نبات سفيد يكمن نبات را با كلاب بقوام اورده ادويه را بان سرشته جوارش سازند
جوارش عود به نسخه ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام پوست زرد اترج از هريك پنج درم قرنفل مصطكى از هريك دو درم نبات سفيد يكمن بدستور مقرر مرتّب نمايند
جوارش عود ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى پنج درم قرنفل پوست زرد اترج قرفة الطيب دارچينى سيلانى از هريك دو درم نبات سفيد يكمن بدستور مقرر مرتّب نمايند
جوارش عود ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام پوست زرد اترج از هريك پنج درم قرنفل قرفة الطيب از هريك يك درم نبات سفيد يكمن بدستور مقرر مرتب نمايند
جوارش عود ديكر هاضمه را قوت دهد و بلغم و رطوبت را دفع كند و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن‏
عود هندى پنج درم قرنفل مصطكى رومى بسباسه نشاسته كندم از هريك سه درم قاقله كبار سنبل الطيب جوزبوا قرفة الطيب از هريك دو درم پوست زرد اترج پنج درم زعفران يك مثقال زنجبيل يك درم نبات سفيد دو من نبات را بكلاب حل كرده بقوام اورده ادويه را كوفته و بيخته بان بسرشند شربتى دو مثقال و در نسخه ديكر نشاسته داخل ندارد
[جوارش عود از تراكيب جالينوس‏]
جوارش عود كفته‏اند كه اصل اين جوارش از تراكيب جالينوس است و ليكن متاخرين در اين تصرفات كرده‏اند و بسبب بعض تصرفات تركيب مشوش كرديده و اصل آن مقوى معده و قلب است وقتى كه بسبب برودت ضعيف شده باشد و رطوبت را دفع كند و دماغ را قوت دهد و پيران را موافق باشد
صنعت آن‏
عود قمارى غرقى خام پنج درم بسباسه قاقله كبار زعفران جوزبوا مصطكى رومى سنبل الطيب از هريك يك درم قرفة الطيب پوست اترج طباشير سفيد دارفلفل ابريشم مقرّض نعناع خشك كاوزبان قرنفل زرنب از هريك يك درم و نيم فرنجمشك ده درم زرنباد پنج درم زنجبيل دارچينى رازيانه از هريك دو درم مشك تبتى يك دانك عسل مصفّى بقدر ضرور بدستور مقرر مرتّب نمايند شربتى يك مثقال‏
[جوارش عود ديگر تاليف ابن ماسويه معين بر هضم و دافع امراض معده و قلب‏]
جوارش عود ديكر تاليف ابن ماسويه معين بر هضم و دافع امراض معده و قلب و كبد و غشى و خفقان و قدر شربتش از يك مثقال تا دو مثقالست و اين جوارش منقول از قرابادين افندى صالح چلپى است كه بتركى نوشته‏
صنعت آن‏
كل سرخ منزوع الاقماع عود قمارى خام از هريك هشت درم قرنفل سنبل الطّيب بسباسه جوزبوا قرص غاليه كبابه چينى قاقله كبار قاقله صغار مصطكى دارچينى زرنباد سعد كوفى بهمن سرخ بهمن سفيد از هريك پنج درم ابريشم محرق قسط تلخ مرواريد ناسفته مرجان قرمزى كهرباى شمعى پوست خربزه تخم بالنكو يعنى فرنجمشك نعناع خشك مرزنجوش دارفلفل زنجبيل از هريك سه درم مشك ثلث درمى عنبر اشهب يك مثقال بشربت به شيرين بقدر كفايت سرشته بدستور مرتب نمايند
[جوارش عود تاليف شيخ رئيس بادها بشكند و خفقان و دل‏تنگى را زايل گرداند]
جوارش عود تاليف شيخ رئيس بادها بشكند و خفقان و دل‏تنكى را زايل كرداند و مقوى معده و هضم است و مجربست و حكيم سديد كويد كه مرات كثيره اين جوارش را تجربه نموده‏ام يافته‏ام آن را نافع در خفقان در تقويت هضم و دفع خفقان و كسر رياح و تفريح نفس‏
صنعت آن‏
عود هندى رازيانه تخم كرفس وجّ تركى سنبل الطيب از هريك سه درم كافور قيصورى ربع درمى مشك تبتى خالص ثلث درمى بسباسه نارمشك سعد كوفى فرنجمشك زرنب زرنباد از هريك يك مثقال دارچينى مصطكى رومى زنجبيل فلفل قرنفل از هريك دو درم كاوزبان پنج درم اجزا را جداجدا كوفته وزن نموده بعسل مصفّى سه وزن ادويه بسرشند مزاجش كرم و خشك است در اخر درجه دوم شربتى از دو درم تا دو مثقال‏
جوارش عود ديكر تاليف شيخ رئيس ابو على سينا
صنعت آن‏

دارچينى سنبل الطيب سليخه سياه زعفران فلفل فرنجمشك زرنباد از هريك پنج درم سعد كوفى زرنب ساذج هندى قرنفل از هريك سه درم عود قمارى خام نه درم عنبر اشهب يك مثقال لاجورد مغسول كافور قيصورى از هريك دو دانك تربد سفيد چهار درم نمك لاهورى يك درم ادويه را جداجدا بعسل مصفى يا جلاب بسا بقوام اورده سرشته جوارش سازند و نكاه دارند شربتى يك مثقال تا دو مثقال مزاجش كرم و خشك است در اخر درجه ثانيه‏
[جوارش عود شيخ داود انطاكى‏]
جوارش عود شيخ داود انطاكى مقوى معده و مجفف رطوبات و نافع است از براى خفقان و ضعف كبد و سوى هضم را سودمند بود
صنعت آن‏
عود هندى سنبل الطيب سنبل رومى مصطكى رومى قرنفل هيل‏بوا جوزبوا از هريك دو درم پوست هليله كابلى قرفة الطيب بزر كرفس انيسون از هريك يك درم پوست زرد اترج بسباسه زعفران زنجبيل از هريك نيم درم كوفته و بيخته بعسل مصفى جوارش سازند و اكر ازلاق بطن باشد سك المسك اصلى يك درم داخل نمايند و حكيم مومن در تحفة المؤمنين اين جوارش را از شيخ داود نقل كرده و وزن پوست اترج را يك درم اورده و اين اجزا به نسخه مذكور افزوده است بادرنجبويه زرنباد از هريك يك درم مشك تبتى خالص بازاى هر سى مثقال از ادويه نيم مثقال و كفته كه ادويه را بمقدار يك وزن نيم شكر بقوام اورده جوارش سازند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو مثقال‏
جوارش عود شيخ داود بنسخه ديكر
صنعت آن‏

سنبل الطيب سنبل رومى تخم كرفس انيسون مصطكى رومى بسباسه از هريك يك درم قرنفل سك المسك اصلى قرفة الطيب پوست هليله كابلى در شراب تر كرده بريان نموده قصب الذريره غنچه كل سرخ منزوع الاقماع عود هندى خام از هريك يك درم مرماحوز سه درم كوفته و بيخته به ميبه ساده بسرشند شربتى دو مثقال‏
[جوارش عود ديگر نافع از براى ضعف قلب و خفقان و ضعف معده‏]
جوارش عود ديكر ضعف قلب و خفقان و ضعف معده را نافع است و هاضمه را قوت دهد و بلغم و رطوبت دفع كند و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن‏
قرنفل سه درم قاقله كبار دو درم عود قمارى خام پنج درم زعفران يك مثقال سنبل الطيب دو درم مصطكى رومى بسباسه از هريك سه درم جوزبوا قرفة الطّيب از هريك دو درم پوست زرد اترج پنج درم زنجبيل يك درم نبات سفيد دو من بدستور جوارش مرتب نمايند
جوارش عود ديكر هيضه و اسهال و ضعف معده را فايده دهد و قوى كرداند
صنعت آن‏

عود هندى دارچينى هيل صمغ عربى از هريك پنج درم زنجبيل بيست درم قرنفل سه درم كندر دو درم مصطكى يك درم زعفران يك درم و نيم نشاسته چهل درم نشاسته را بوداده اجزا كوفته و بيخته با سه چندان ادويه قند بقوام اورند و بسرشند و بر روى سنك ريخته پهن كنند و بكارد بريده بردارند مقدار خوراكى از دو درم تا سه درم‏
جوارش عود معده و دل را قوت دهد و پيران را موافق باشد
صنعت آن‏

عود قمارى قرفة الطيب ساذج هندى زنجبيل قاقله فرنجمشك دارفلفل از هريك دو مثقال زعفران يك مثقال ادويه را كوفته و بيخته بعسل مصفى بقدر حاجت بسرشند و در نسخه ديكر بجاى قرفه قرنفل است وزن زعفران‏
يك درم است و در نسخه ديكر بجاى دارفلفل دارچينى است و بجاى قرفه قرنفل شربتى از يك مثقال تا دو مثقال‏
[جوارش عود منقول از اختيارات بديعى‏]
جوارش عود منقول از اختيارات بديعى كفته كه اين جوارش مستعمل من است هاضمه را قوت دهد و معده را قوى كرداند و اشتهاى طعام آورد و بلغم و رطوبات را دفع كند و بادها بشكند و پيران را موافق باشد
صنعت آن‏

عود قمارى خام پنج درم پوست اترج قرنفل مصطكى بسباسه از هريك سه درم قاقله كبار سنبل الطّيب قرفة الطيب از هريك دو درم زعفران يك مثقال و در نسخه ديكر يك درم و نيم است جوزبوا زنجبيل دارفلفل از هريك يك درم نبات سفيد دو من بدستور مرتب سازند و در نسخه ديكر در اين جوارش نبات سفيد بوزن مجموع ادويه و عسل مصفّى دو وزن مجموع ادويه است كوفته و بيخته وزن نموده جوارش سازند شربتى دو درم تا دو مثقال‏
جوارش عود منقول از قرابادين كوتوالى معده را قوى كرداند و قئ بازدارد و نفخ بشكند
صنعت آن‏

عود خام دو مثقال مصطكى رومى دو درم نارمشك يك درم و نيم زعفران يك درم شكر سفيد يكمن بدستور جوارش سازند شربتى دو مثقال‏
جوارش عود به نسخه ديكر معده را قوت دهد و نفخ و بادها را بشكند
صنعت آن‏

عود قمارى خام غنچه كل سرخ منزوع الاقماع از هريك يك درم بسباسه قرنفل از هريك نيم درم شكر سفيد نيمن ادويه را كوفته و بيخته شكر را بكلاب سوده بقوام اورده ادويه را بان بسرشند
[جوارش عود به نسخه ديگر تسخين معده كند و معده را قوت دهد]
جوارش عود به نسخه ديكر تسخين معده كند و معده را قوت دهد و قى بازدارد و اسهال را مفيد باشد و نفخ بشكند و كرانى سر را ببرد ض‏
صنعت آن‏
عود قمارى خام يك مثقال قاقله صغار و كبار زنجبيل از هريك يك درم نارمشك خيربوا دارچينى انيسون از هريك چهار درم كوفته و بيخته پنجاه درم شكر عسكرى را بقوام اورده اجزا را بان بسرشند شربتى از يك درم تا دو درم‏
جوارش عود ديكر
صنعت آن‏

عود هندى پنج درم قرنفل دو درم سنبل الطيب يك درم نبات سفيد يكمن بكلاب حل كرده بقوام اورده ادويه را كوفته و بيخته بان بسرشند
جوارش عود ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام سه درم قاقله كبار سنبل الطيب دارفلفل قرفة الطيب قرنفل زعفران از هريك دو درم مصطكى رومى چهار درم مشك تبتى يك درم قند سفيد يك‏صد درم بدستور مقرر معجون سازند
جوارش عود منقول از مرحمت و غفران پناه سيادت و نجابت دستكاه حكيم سليمن قدس سرّه‏
صنعت آن‏
عود هندى خام پوست اترج از هريك پنج مثقال قرنفل چهار مثقال قاقله كبار قرفة الطيب سنبل الطيب از هريك دو مثقال مصطكى رومى بسباسه از هريك سه مثقال زنجبيل جوزبوا دارفلفل زعفران از هريك يك مثقال نبات سفيد يكمن بدستور مرتّب نمايند
[جوارش عود معروف به سكر]
جوارش عود ابن جزله كفته كه اين جوارش را سكر نيز كويند معده را كرم كرداند و قوت هاضمه را مدد دهد و بلغم و رطوبت كه در معده باشد دفع كند و ناكواريدن طعام را سود دارد
صنعت آن‏
عود هندى سه درم سنبل الطيب مصطكى رومى جوزبوا بسباسه قرنفل از هريك يك درم انيسون تخم كرفس از هريك نيم درم پوست هليله كابلى دو درم قاقله كبابه چينى زنجبيل دارچينى زعفران دارفلفل فلفل كرد از هريك يك درم و نيم كوفته و بيخته شكر سفيد نيمن شكر را در پاتيل كرده باتش ملايم بعد از آنكه قدرى كلاب در آن كرده باشند و كف آن را بكيرند و بقوام اورند و ادويه را در آن ريزند و برهم زنند و در سينى مس تازه قلعى كرده پاكيزه كرده بعد از آنكه سينى را بروغن بادام شيرين يا بنفشه بادام چرب كرده باشند ريزند و بكذارند تا سرد شود ببرند و بكار دراورند و اكر بعوض شكر عسل كنند بهتر است‏
جوارش عود اهليلجى‏
صنعت آن‏

پوست هليله زرد پوست هليله كابلى هليله سياه امله منقى پوست بليله غنچه كل سرخ از هريك پنج مثقال مصطكى رومى سه مثقال اسارون شامى اذخر مكى از هريك دو مثقال عود قمارى خام هفت مثقال مشك تبتى خالص نيم مثقال كوفته و بيخته با يك‏صد و بيست مثقال عسل مصفّى بقوام اورده بسرشند شربتى دو مثقال‏
جوارش عود اهليلجى ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام سه مثقال پوست هليله زرد پوست هليله كابلى امله منقى از هريك پنج مثقال نمك هندى تربد سفيد مدبّر سقمونياى مشوى از هريك يك مثقال قرفة الطيب قاقله كبار دانه هيل‏بوا قرنفل مصطكى كبابه چينى زعفران اسارون شامى اذخر مكى كل سرخ نارمشك از هريك دو مثقال نبات سفيد دو مثقال عنبر اشهب مشك تبتى از هريك نيم مثقال كوفته و بيخته بروغن بادام شيرين چرب نموده بعسل سفيد مصفّى بقوام اورده سه وزن ادويه بسرشند شربتى از دو مثقال تا پنج درم با كلاب بنوشند
جوارش عود ترش بنسخه منقول از حكيم عطاء اللّه ولد حكيم لطف اللّه‏
صنعت آن‏

عود هندى سى و دو مثقال امله منقى دارچينى سيلانى قرنفل پوست زرد اترج زعفران بادرنجبويه سنبل الطيب مصطكى از هريك نه مثقال و نيم دانه هيل دانه قاقله كبار از هريك هفت درم شربت سيب شيرين و ترش يك‏صد و پانزده مثقال نبات سفيد چهار صد و پنجاه مثقال آب ليمو بيست و پنج مثقال ادويه را كوفته و بيخته نبات را بقوام بلند اورده در اخر آب ليمو را داخل كرده باز بقوام اورند و ادويه را بان بسرشند
جوارش عود ترش ديكر
صنعت آن‏

عود هندى پنج درم قرنفل مصطكى مرواريد ناسفته زعفران از هريك يك مثقال بادرنجبويه امله منقى جوزبوا از هريك سه مثقال قاقله كبار دانه هيل از هريك دو مثقال آب سيب ترش آب به ترش آب ليمو كلاب عسل مصفى قند سفيد از هريك يك‏صد مثقال بدستور مرتّب نمايند
جوارش عود ترش ديكر
صنعت آن‏

عود هندى پنج مثقال قرنفل مصطكى رومى دارچينى رازيانه پوست اترج زعفران زرنباد از هريك دو مثقال كوفته و بيخته رب سيب ترش آب ليمو كلاب عسل از هريك بيست مثقال قند سفيد چهل مثقال بدستور مرتّب نمايند
جوارش عود ترش معمول اطبّاى فارس منقول از خط حكيم محمد رضا ولد حكيم سليمان شيرازى‏
صنعت آن‏
عود هندى دو مثقال قاقله كبار سنبل الطيب زعفران پوست زرد اترج قرنفل بادرنجبويه مصطكى رومى از هريك سه مثقال آب سيب ترش پنجاه مثقال كلاب يك صد مثقال آب ليمو سى مثقال قند سفيد نبات سفيد عسل سفيد از هريك پنجاه مثقال بدستور تركيب نمايند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو درم‏
جوارش عود ترش بنسخه ميرزا محمّد حسين طبيب كه خود تركيب نموده منقول از خط معزى اليه‏
صنعت آن‏
ربّ سيب ترش رب به شيرين آب‏ليمو از هريك يك‏صد مثقال كلاب پنجاه مثقال عسل مصفى و قند سفيد از هريك يك‏صد مثقال قرنفل مصطكى رومى از هريك يك مثقال بادرنجبويه سه مثقال مرواريد ناسفته يك مثقال زعفران يك مثقال عود هندى ده مثقال امله منقى جوزبوا از هريك سه مثقال قاقله دو مثقال ادويه را كوفته و بيخته بعد از آنكه ربوب و عسل و قند را بقوام اورده باشند ادويه را بان بسرشند شربتى از يك مثقال تا يك مثقال و نيم‏
جوارش عود ترش ميرزا محمّد حكيم‏
صنعت آن‏

آب ليمو چهل و پنج مثقال شقاقل آب سفرجل حامض چهل و پنج مثقال كلاب قند سفيد از هريك بيست مثقال عسل سفيد مصفّى سى مثقال مجموع را يكجا كرده باتش ملايم بجوشانند و كف آن را بكيرند و بقوام اورند پس بكيرند عود قمارى خام هشت مثقال مصطكى زعفران سنبل دارچينى قرنفل از هريك نيم مثقال كوفته و بيخته بان بسرشند و همين نسخه را اطبّاى زمان در اوزان و بعض اجزا تصرفات نموده‏اند تا به‏نحوى‏كه آب سيب ترش بيست مثقال آب ليمو نود مثقال كلاب پنجاه مثقال عسل و قند از هريك بيست و پنج مثقال اورده‏اند و كفته مجموع را بقوام اورده عود هندى ده درم زعفران پوست زرد اترج مصطكى از هريك دو درم قرنفل بادرنجبويه قاقله از هريك يك درم كوفته و بيخته بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند و تفاوت در نسخهاى اين است كه نسخه اول براى ضعف معده كهنه‏ايست كه بادويه متعارفه فايده نديده باشند و نسخه اخير براى ايّام نقاهت و معده حار است‏
جوارش عود ترش بنسخه حكيم محمّد رضا ولد حكيم سليمان شيرازى ره‏
صنعت آن‏
عود هندى سى مثقال قاقله سنبل الطيب زعفران قرنفل‏

پوست اترج بادرنجبويه مصطكى از هريك نه مثقال كلاب سيصد مثقال آب ليمو يك‏صد و پنجاه مثقال ربّ سيب ترش قند سفيد نبات سفيد از هريك دويست مثقال بدستور معجون سازند
جوارش عود ترش ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام پنج مثقال دانه هيل زعفران كاوزبان از هريك يك مثقال ابريشم مقرض طباشير سفيد از هريك يك مثقال نيم پوست اترج بادرنجبويه صندل دارچينى ساذج هندى از هريك دو مثقال مصطكى رومى يك مثقال زرشك بيدانه چهار مثقال رب به شيرين بيست مثقال آب اترج بيست مثقال نبات سفيد چهل و شش مثقال عسل مصفى يك‏صد مثقال كلاب سى و هفت مثقال بدستور مقرر جوارش سازند
جوارش عود ترش ميرزا محمد حكيم كه امزجه حاره را نافع و در ايّام نقاهت مفيد است‏
صنعت آن‏
آب سيب ترش بيست مثقال آب ليمو نود مثقال كلاب پنجاه مثقال قند سفيد عسل سفيد مصفّى از هريك بيست و پنج مثقال اين اجزا را همه يكجا نموده باتش بسيار ملايم در ديك سنكى بجوشانند تا بقوام آيد پس بكيرند مصطكى زعفران پوست زرد اترج از هريك دو درم قرنفل بادرنجبويه قاقله از هريك يك درم عود قمارى خام ده درم كوفته و بيخته بان بسرشند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى يك مثقال‏
[جوارش عود حامض تاليف محمد هاشم مخاطب بحكيم معتمد الملوك علوى خان‏]
جوارش عود حامض قلمى فرموده‏اند كه از تاليف احقر العباد الملك المنان محمد هاشم مخاطب بحكيم معتمد الملوك علوى خانست غفر اللّه له و لوالديه معده را قوت دهد و اشتهاى طعام اورد و مقوّى قلب و كبد و دماغ است و معده را كه در آن صفراى مخلوط به بلغم باشد سود دارد و موافق جميع امزجه و اسنان است و در هر بلد و هر فصل نافع و دل‏تنكى و خفقان را زايل كند و ماليخولياى مراقى و معوى را سودمند و مفرح و اسهال معدى و معوى حادث از رطوبات و صفرا را مفيد و معده را باصلاح اورد و كسالت خمار را زايل كند و تحليل ابخره دهد و منع صعود ابخره بدماغ كند و رياح بشكند و نفخ را دور كند و بالجمله خواص بسيار دارد
صنعت آن‏
آب سيب شيرين آب سيب ترش آب به ترش آب زرشك آب كيل آب ريباس آب امرود آب انار شيرين آب انار ترش از هريك بيست و پنج درم آب ليمو آب اترج كلاب عرق صندل عرق كاوزبان با عرق بيدمشك از هريك سى درم نبات سفيد دو رطل عسل مصفّى نيم رطل كز انكبين خالص نيم رطل عود قمارى غرقى خام هفت درم مرواريد ناسفته ابريشم مقرض پوست بيرون پسته طباشير سفيد صندل سرخ صندل سفيد نشاسته تخم خرفه مقشر غنچه كل سرخ مصطكى رومى ساذج هندى پوست زرد اترج بادرنجبويه فرنجمشك دارچينى درونج عقربى دانه هيل‏بوا از هريك چهار درم زعفران يك درم كافور قيصورى نيم درم عنبر اشهب مشك تبتى خالص از هريك دو دانك اول مرتبه آب ميوها را سواى آب ليمو و آب اترج و عرقها با نبات و عسل و كز انكبين يكجا كرده بجوشانند و كف آن را بكيرند و بپالايند پس بقوام اورند باتش ملايم كه آب ميوها سوخته نكردد و تلخ نشود پس اندك‏اندك آب ليمو و آب اترج را داخل نمايند تا تمام آب ليمو و آب اترج را تشرب نمايد و قوام بحال باشد پس ادويه را داخل نمايند و اكر خواسته باشند ورق طلا ورق نقره محلولين از هريك نيم درم داخل نمايند بهتر است شربتى يك مثقال‏
جوارش عود حامض مقوى قلب و معده و كرده و كبد است و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن‏

آب حمّاض اترج آب سيب ترش از هريك يك رطل باتش ملايم بجوشانند تا بنصف رسد پس داخل كنند در آن قند سفيد شهد خالص صافى كلاب خشبو از هريك نيمن و بجوشانند باتش تا منعقد كردد پس بيندازند در آن زعفران قرنفل مصطكى دارچينى از هريك يك درم عود قمارى خام پنج درم بادرنجبويه سه درم و بتير معجون‏سازى نيكو برهم زنند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى سه درم‏
[جوارش عود حامض حكيم معصوم در قرابادين معصومى‏]
جوارش عود حامض حكيم معصوم در قرابادين معصومى معده را قوت دهد و هيضه را نافع باشد و هاضمه را قوى كرداند و خفقان را برطرف كند و قوت اعضاى رئيسه دهد و قئ و تهوّع را سودمند باشد
صنعت آن‏
عود هندى خام پنج درم بسباسه قاقله كبار زعفران جوزبوا مصطكى رومى سنبل الطيب از هريك يك درم قرفه پوست زرد اترج زنجبيل فلفل از هريك دو درم دارفلفل ابريشم مقرض طباشير سفيد نعناع خشك لسان الثور زرنب قرنفل از هريك يك درم و نيم فرنجمشك رازيانه دارچينى از هريك دو درم مشك خالص دو دانك ربّ به شيرين رب به ترش زرشك رب سيب ترش از هريك ده درم شربت حب الاس سى درم عسل مصفّى دو وزن مجموع ادويه بدستور مرتّب نمايند شربتى دو درم و در نسخه ديكر بجاى شربت حب الاس آب ليمو پانزده درم است‏
[جوارش عود حامض بنسخه ديكر نافع از براى رطوبت معده‏]
جوارش عود حامض بنسخه ديكر نافع از براى رطوبت معده هرگاه سوى مزاج بارد بافراط نباشد و دهان مايل بتلخى و تشنكى باشد
صنعت آن‏
عود هندى خام ده درم سنبل الطيب قاقله صغار زعفران پوست زرد اترج قرنفل دارچينى بادرنجبويه مصطكى رومى طباشير سفيد از هريك يك درم آب سيب ترش پنجاه مثقال كلاب شصت مثقال آب ليمو نود مثقال قند سفيد و عسل مصفّى از هريك هفتاد مثقال بدستور مرتب سازند شربتى از يك مثقال تا دو مثقال و در نسخه ديكر بجاى جميع اجزاى كه در نسخه اول يك درم است از هريك سه درم است سواى آنكه قرنفل دو درم است و سه درم لك مغسول نيز داخل است و آب زرشك سى مثقال نيز داخل دارد بجاى عسل نبات سفيد بوزن عسل مصفّى داخل دارد
جوارش عود حامض ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى ده مثقال دانه هيل دارچينى از هريك يك مثقال زعفران نيم مثقال مصطكى رومى امله منقى زرشك منقى از هريك پنج مثقال طباشير سفيد سه مثقال قرنفل يك مثقال صندل سفيد سه مثقال قرنفل يك مثقال صندل سفيد سه مثقال پوست اترج سنبل الطيب از هريك دو مثقال هليله سياه دو مثقال و نيم شربت اترج يك‏صد مثقال عرق بيدمشك يك شيشه عسل بقدر حاجت بدستور مقرر مرتب نمايند
جوارش عود حامض ديكر
صنعت آن‏

عود هندى پنج مثقال قرنفل مصطكى دارچينى رازيانه پوست زرد اترج زعفران زرنباد از هريك دو مثقال كوفته و بيخته ربّ سيب ترش آب ليمو بجلاب عسل سفيد مصفّى از هريك بيست مثقال نبات چهل مثقال بدستور مقرّر جوارش سازند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى از دو درم تا سه درم‏
جوارش عود حامض تاليف غفران ماب محمد حسين حكيم منقول از مسودات مرحوم ميرزا محمد حسين‏
صنعت آن‏
ربّ سيب شيرين ربّ سيب ترش ربّ سفرجل آب ليمو قند سفيد عسل مصفى از هريك يك‏صد مثقال كلاب پنجاه مثقال عود هندى ده مثقال مرواريد ناسفته زعفران قرنفل مصطكى از هريك يك مثقال قاقله دو مثقال بادرنجبويه امله منقى جوزبوا از هريك سه مثقال ادويه را كوفته و بيخته اول مرتبه ربوب و عسل و قند و نصف كلاب را در ديك سنكى باتش ملايم بجوشانند تا بقوام آيد پس آب ليمو را داخل كرده بتدريج بجوشانند تا بقوام آيد پس زعفران را با باقى كلاب حل كرده داخل نمايند پس مرواريد مسحوق را پس مصطكى پس باقى ادويه را داخل كرده تير زنند تا مخلوط شود شربتى از يك مثقال تا دو مثقال‏
[جوارش عود زعفرانى قلب و معده را نافع باشد]
جوارش عود زعفرانى امراض قلب و معده را نافع باشد و از براى بخر و كثرت سيلان ريق كه بمشاركت معده باشد بنهايت مفيد است‏
صنعت آن‏
عود هندى خام پنج درم پوست اترج چهار درم قرنفل بسباسه مصطكى از هريك سه درم دانه قاقله كبار سنبل الطيب زعفران از هريك دو درم زنجبيل دارفلفل جوزبوا از هريك يك درم قند سفيد يا عسل مصفّى بحسب مزاج هركدام كه باشد يك‏صد و بيست مثقال بدستور مرتّب نمايند شربتى از دو درم تا سه درم‏
[جوارش عود ساده مقوى قلب و معده‏]
جوارش عود ساده مقوى قلب و معده است و دماغ و معده را كرم كند كرم كردنى از غير افراط و نشف رطوبات و بلغم از معده و دماغ كند و بوى دهان خوش كرداند
صنعت آن‏
عود قمارى خام دو درم بكلاب سوده در يك رطل قند سفيد بقوام اورده داخل كرده در طبق چينى ريزند و بطريق لوزيات ببرند و كاهى زياده كرده ميشود بر اين جوارش زعفران قرنفل قاقلتين مصطكى بادرنجبويه و امثال اينها يك‏يك يا بعضى يا مجموع بحسب حاجت و كاهى داخل كرده ميشود در آن آب ليمو يا آب اترج بقدرى كه بكرداند طعم آن را ميخوش پس ميكرداند احسن و كاهى داخل ميكند در آن كلاب پس‏ ميكردد اطيب و كاهى آب سيب در آن داخل ميكنند پس ميكردد در تقويت قلب اقوى و كاهى اضافه كرده ميشود در اين جوارش قوابض چون حب الاس و كلنار فارسى و طباشير سفيد و پوست بيرون پسته و زر ورد و مانند اينها و اجزا را بجزم سفرجل مطبوخ با شراب كه عبارتست از ميبه ساده با رب سفرجل و نبات سفيد بسرشند پس ميكردد صالح از براى ضعف قلب كه باسهال باشد و كاهى اضافه كرده ميشود باينجوارش مثل تربد سفيد مدبّر و سقمونيا از ادويه مسهله بقدر احتياج و زعفران و مصطكى پس ميكردد مسهل طيب مقوى معده بى‏غائله و كويا اين نسخه قانونست از براى تراكيب جوارشات كه شيخ نجيب الدين سمرقندى در اصول التراكيب ذكر نموده‏
جوارش ساده ديكر
صنعت آن‏
عود خام پنج درم پوست زرد اترج قرنفل قرفة الطيب دارچينى از هريك دو درم نبات سفيد يكمن ادويه را كوفته و بيخته عود را با كلاب سوده نبات را بقوام اورده بدستور مقرر مرتّب نمايند
جوارش عود ساده به نسخه ديكر
صنعت آن‏

عود قمارى خام پنج درم نبات سفيد يكمن نبات را بقوام اورده عود را بكلاب سوده داخل كرده بر سنك ريزند و بطريق لوزيات ببرند
جوارش عود ساده عنبرى‏
صنعت آن‏

عود هندى خام پنج درم عنبر اشهب يك مثقال نبات سفيد يكمن نبات را بقوام اورده عنبر را در آن حل كرده عود هندى را بكلاب سوده بعد از آنكه نبات را از آتش بركرفته باشند داخل كرده برهم زنند و نكاه دارند
[جوارش عود شيرين تاليف حكيم سليمان موسوى حكيم باشى‏]
جوارش عود شيرين تاليف نوّاب سيادت ماب حكيم سليمان موسوى حكيم باشى نواب اشرف اعلا شاه عباس صفوى موسوى‏
صنعت آن‏
قرنفل چهار مثقال قاقله كبار سنبل الطيب قرفة الطّيب از هريك دو مثقال عود هندى پوست زرد اترج از هريك پنج مثقال زعفران جوزبوا زنجبيل حسك دارفلفل از هريك يك مثقال مصطكى بسباسه از هريك سه مثقال نبات سفيد يكمن تبريز بدستور مرتّب نمايند
جوارش عود فادزهرى‏
صنعت آن‏

عود قمارى خام پنج درم قرفة الطيب يك درم و نيم قرنفل پوست اترج مصطكى رومى بادزهر اصطهباناتى از هريك يك درم نبات سفيد يكمن بدستور جوارش سازند شربتى يك مثقال‏
جوارش عود كافورى بنسخه شيخ رئيس‏
صنعت آن‏

عود هندى رازيانه تخم كرفس وجّ تركى سنبل الطيب از هريك دوازده مثقال كافور قيصورى يك مثقال مشك تبتى يك مثقال و دو دانك بسباسه نارمشك سعد كوفى فرنجمشك زرنباد زرنب از هريك پنج مثقال دو دانك دارچينى مصطكى زنجبيل فلفل قرنفل از هريك بيست مثقال قند سفيد نيمن تبريز بدستور مرتّب نمايند
[جوارش عود كافورى نافع از براى سوى مزاج بلغمى معده و خفقان‏]
جوارش عود كافورى نافع از براى سوى مزاج بلغمى معده و خفقان هرگاه با بلغم صفرا مخلوط باشد
صنعت آن‏
عود هندى غرقى خام رازيانه تخم كرفس وجّ تركى سنبل الطيب از هريك سه درم بسباسه نارمشك سعد كوفى فرنجمشك زرنب زرنباد از هريك يك مثقال كافور قيصورى مشك تبتى از هريك دو دانك دارچينى مصطكى زنجبيل قرنفل فلفل از هريك دو درم كاوزبان پنج درم عسل سفيد مصفّى سه وزن تمام ادويه بدستور مرتب نمايند
جوارش عود كافورى به نسخه ديكر
صنعت آن‏
عود هندى
صنعت آن‏

عود هندى شش مثقال كافور قيصورى نيم مثقال مشك تركى چهار دانك بسباسه نارمشك سعد كوفى برك فرنجمشك زرنباد زرنب از هريك دو مثقال نيم دارچينى مصطكى زنجبيل فلفل قرنفل از هريك چهار مثقال برك كاوزبان ده مثقال رازيانه تخم كرفس وجّ تركى از هريك شش مثقال قند سفيد عسل مصفّى از هريك دو صد و پنجاه مثقال كلاب يكمن تبريز زعفران پنج مثقال بدستور مقرر جوارش سازند شربتى يك مثقال تا دو درم‏
[جوارش عود مسهل اهليلجى تاليف حكيم اشرف قمى‏]
جوارش عود مسهل اهليلجى تاليف حكيم اشرف قمى حكيم محل منقول از خط حكيم ابراهيم ولد ارشد معزّى اليه‏
صنعت آن‏
پوست هليله كابلى پوست هليله زرد زرنب ساذج هندى قرنفل از هريك سه مثقال عنبر اشهب مشك تركى خالص سقمونياى مشوى از هريك يك مثقال و قلمى فرموده‏اند كه سقمونيا در اصل نسخه يك مثقال بوده و در اخر دو مثقال شده و آن غلط است هيل‏بوا دارچينى زنجبيل زعفران سليخه فلفل سياه زرنباد سعد كوفى تخم فرنجمشك از هريك پنج مثقال عود قمارى خام تربد سفيد مدبّر از هريك دو مثقال لاجورد مغسول دو مثقال نمك هندى سه مثقال و نيم نارمشك پنج مثقال كافور قيصورى يك مثقال و نيم عسل مصفّى سه وزن ادويه بدستور مقرر مرتب نمايند شربتى شش مثقال و بعض اوقات كافور داخل كرده نميشود نافع باه‏
جوارش عود مسهل اسهال صفرا كند بى‏مشقت‏
صنعت آن‏
عود هندى مصطكى رومى از هريك يك درم تربد سفيد مدبّر چهار درم سقمونياى مشوى نيم درم كوفته و بيخته بعسل مصفّى بقدر حاجت بسرشند شربتى پنج درم‏
جوارش عود مسهل اين جوارش را جوارش بخت مى‏نامند
صنعت آن‏
تربد سفيد مدبر دو درم عود هندى قرنفل زعفران جوزبوا از هريك دو دانك و در نسخه ديكر يك دانك است سقمونياى مشوى نيم مثقال و در نسخه ديكر نيم‏دانكست اجزا را كوفته و بيخته با نبات سفيد يا عسل مصفّى سه وزن ادويه جوارش سازند جمله يك شربت است‏
جوارش عود ملين تاليف شيخ رئيس بو على سينا
صنعت آن‏

دارچينى زنجبيل سنبل الطّيب سليخه سياه زعفران فلفل فرنجمشك زرنباد از هريك پنج درم سعد كوفى زرنب ساذج هندى قرنفل از هريك سه درم عود قمارى خام نه درم عنبر اشهب يك مثقال لاجورد مغسول كافور قيصورى از هريك دو دانك تربد سفيد چهار درم نمك لاهورى يك درم ادويه را جداجدا كوفته و بيخته وزن كرده بعسل مصفى بانجلاب نبات بقوام اورده سرشته جوارش سازند و نكاه دارند شربتى از يك مثقال تا دو مثقال مزاجش كرم و خشك است در اخر درجه ثانيه‏
جوارش عود ملين ديكر
صنعت آن‏

تربد سفيد مدبر چهار درم قرنفل عود قمارى زعفران جوزبوا از هريك يك درم سقمونياى مشوى نيم درم اجزا كوفته و بيخته بعسل سه وزن ادويه بسرشند شربتى يك مثقال تا دو درم باب كرم‏
جوارش عود ملين ديكر
صنعت آن‏

تربد سفيد بيست دو مثقال عود هندى خام قرنفل جوزبوا زعفران از هريك پنج مثقال سقمونيا نيم مثقال اجزا را كوفته و بيخته بعسل مصفّى بقدر كفاية سرشته جوارش سازند و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى دو مثقال و نيم تا سه مثقال‏
[چووه عود هندى‏]
چووه عود هندى كه نوعى از عطر عود است مقوى قلب و دماغ بارد است و مقوى حواس‏
صنعت آن‏
بكيرند چوب اكر هر قدر كه خواهند و در آب خيسانيده جوكوب نموده در شيشهاى مطين كرده دراز كرده بطريق قرع معكوس كه ظرف سفالى را در وسط آن سوراخ كرده و ظرف را بر سر پايه كذاشته كردن شيشه را از آن سوراخ بيرون كرده كاسه را آب كرده متّصل دهن آن كه دهن شيشه در آب باشد و بر بالاى آن ظرف و شكم شيشه آتش سركين كاو خشك برافروزند تا تمام دهنيّت آن مقطر كردد و هر مقدار كه خواهند بدين نهج كرفته جمع نمايند پس با آب و كلاب مكرر شسته كه بوى دود آن زايل كردد و استعمال نمايند اين بود صنعت چوؤه مفرد امّا صنعت چوؤه مركب اينست كه بكيرند عود قمارى غرقى اعلا سى و هشت درهم و جوكوب كرده در كلاب آن مقدار كه تر كردد خيسانيده خشك نموده حصى لبان پنج مثقال عنبر اشهب چهار مثقال ميعه سائله سه مثقال ميعه يابسه بوزن آن كوفته و بيخته ممزوج كرده بطريق مسطور در شيشه مطين بطين حكمت كنند و كلوى شيشه را از ليف پر كرده بطريق تنكيس باتش زبل بقرى مقطر نمايند و بعضى چهار مثقال موم خالص زرد و هيجده مثقال روغن كنجد داخل نمايند پس بطريق مسطور شسته استعمال نمايند و اكر بجاى روغن كنجد عطر صندل نمايند بهتر و اقوى است‏
خميره عود خاصه‏
صنعت آن‏

آب سيب شيرين چهل مثقال آب به ترش آب به شيرين از هريك‏ يك‏صد و پنجاه مثقال قند سفيد سه صد مثقال بقوام اورده تير زنند تا چون لهاته شود عود هندى پنج مثقال صندل سرخ مصطكى رومى بادرنجبويه از هريك دو مثقال سنبل الطيب اسارون عنبر اشهب ساذج هندى ورق نقره از هريك يك مثقال ورق طلا ياقوت رمانى مرواريد ناسفته كهرباى شمع از هريك نيم مثقال بدستور تركيب دهند شربتى از يك مثقال تا دو درم‏
[خميره عود ترش‏]
خميره عود ترش كه از يكى از متاخّرين است مقوى معده و اعضاى رئيسه است و بجهة رفع غثيان و بدى هضم و اوردن اشتهاى طعام و رفع بخارات نافعست‏
صنعت آن‏
آب سيب شيرين آب سيب ترش آب انار شيرين آب ليمو از هريك يك‏صد و پنجاه مثقال قند سفيد سه صد مثقال همه را يكجا كرده بقوام اورند پس عود هندى پنج مثقال صندل سفيد سه مثقال غنچه كل سرخ منزوع الاقماع قرنفل مصطكى رومى بادرنجبويه از هريك نيم مثقال كوفته و بيخته بدستور در آن داخل نمايند
[خميره عود ترش از تراكيب محمد بن زكريا]
خميره عود ترش شيخ داود انطاكى كفته كه از تراكيب محمد بن زكريا است و انفع مفرحاتست نافع است از براى سوى فكر و وسواس و خفقان و انواع جنون و ضعيف معده و دماغ و قلب و كبد و كليه و از براى ابتداى استسقا و نسيان و ضعف باه و بالجمله اين انفع اشربه است مطلقا و استعمال كرده ميشود بدون شرطى‏
صنعت آن بنسخه شيخ داود
بكيرند اسارون شامى قاقله كبار هيل‏بوا تخم خشخاش از هريك نيم اوقيه مصطكى رومى زراوند طباشير سفيد ابريشم خام زرنب قرنفل فرنجمشك از هريك چهار درم مجموع را نيم كوفته سه شبانه روز در چهار رطل آب بخيسانند و بجوشانند آن مقدار كه ربع آن بماند پس بمالند و بپالايند و داخل نمايند در آب صافى اين آب عناب اب سيب شيرين آب ريباس آب سيب ترش آب زرشك منقى آب انكور آب انار ترش آب انار شيرين آب سفرجل از هريك چهار اوقيه پس همه را داخل كرده بقوام اورده سه وزن مجموع ادويه يعنى مطبوخ اوّل و در اين ابها قند سفيد داخل كرده بقوام اورند پس بكيرند عود هندى سياه رنك غرقى چهار اوقيه مرواريد ناسفته مرجان قرمزى كهرباى شمعى از هريك سه درم ياقوت رمانى يك درم و نيم همه را در كلاب و عرق بيدمشك از هريك نيم رطل آب ليمو آب ترنج از هريك چهار اوقيه صلايه كرده در آن داخل نمايند و برهم زنند و چون بقوام لايق آيد عنبر اشهب محلول دو درم ورق طلاى محلول ورق نقره محلول مشك خالص زعفران بكلاب سوده داخل نمايند بعد از آنكه از آتش فرود اورده باشند و در ظرف چينى يا زجاجى نكاه دارند شربتى از يك مثقال تا دو درم‏
سفوف عود نافع از براى ضعف قلب و معده و سردى آن و طعام هضم كند و اشتهاى طعام اورد
صنعت آن‏
عود هندى دو درم و نيم قاقله طباشير سفيد اصل السّوس ريوند چينى كل سرخ منزوع الاقماع مصطكى رومى كبابه چينى فرنجمشك نعناع خشك تخم كرفس از هريك پنج درم قند سفيد بيست درم كوفته و بيخته بكار دارند شربتى تا سه درم‏
سفوف عود نوع ديكر معده سرد را كرم كرداند
صنعت آن‏

قرنفل كبابه چينى از هريك پنج درم مصطكى سنبل الطيب از هريك سه درم عود خام بيست درم نبات سفيد بوزن مجموع ادويه كوفته و بيخته يك مثقال آن را با ده درم كل قند افتابى بخورند
فصل در ذكر نسخ اشربه عوديّه‏
[شراب عود تاليف ابن ماسويه مقوى قلب و دماغ‏]
شراب عود تاليف ابن ماسويه مقوى قلب و دماغ و نافعست از براى معده و هضم را نيكو كرداند و مفيد است از براى بطوى انحدار غذا و بدى آن هرگاه بسبب رطوبت و برودت باشد و بوى دهان خوش كند
صنعت آن بنسخه محمود بن الياس كه در حاوى صغير اورده‏
بكيرند كلاب خشبو وزن دو رطل و در نسخه ديكر يك رطل است در ديك سنكى پاكيزه كنند پس بكيرند عود هندى سكّ از هريك دو درم سنبل الطيب قرنفل از هريك يك درم مصطكى رومى جوزبوا از هريك يك درم نيم و در نسخه ديكر حاوى صغير بجاى قرنفل فوفل بوزن آنست مجموع را نيم كوفته در كيسه كتانى كرده سر آن را ببندند و در كلاب مذكور اندازند و باتش ملايم بجوشانند و دايم كيسه را بمالند و بفشارند ماليدنى و فشردنى نيكو تا آنكه بثلث رسد پس كيسه را براورده خوب بمالند و بفشارند تا جميع قوت آن بكلاب بازداده شود و يك رطل نبات سفيد در كلاب مذكور داخل نموده چندان بجوشانند كه بقوام جلاب رسد و بعضى كفته‏اند كه چون از آتش بركيرند يك دانك مشك تبتى در آن داخل نمايند شربتى پنج درم تا ده درم و در اصل نسخه يحيى بن عيسى بن جزله در منهاج الادويه قرنفل است و كفته كه اكر در مزاج حرارتى باشد بجاى جوزبوا سنبل الطيب و قرنفل و فوفل اقاقيا ورق كل سرخ داخل كنند و اين نسخه اصح است‏
صنعت اين شراب به نسخه قلانسى‏
كلاب دو رطل عود هندى مشك خالص از هريك پنج درم سنبل الطيب قرنفل مصطكى جوزبوا از هريك دو درم اجزا را بكوبند كوفتنى درشت و در صره كتان كشادى كنند و سرش را بسته در كلاب مذكور اندازند و بپزند تا ثلث كلاب برود پس صرّه را بمالند و بفشارند و دور كنند و دو رطل شكر طبرزد در آن داخل نموده بقوام اورند پس فرود اورده يك دانك مشك خالص سوده داخل نمايند و كفته كه اين شراب نافع است از براى معده بارد و موافق مزاج پيرانست‏
شراب عود ديكر كه در منافع مثل شراب عود ابن ماسويه است‏
صنعت آن‏

پوست زرد اترج ده درم عود هندى هفت درم زنجبيل قاقله ساذج هندى فرنجمشك دارفلفل از هريك دو مثقال قرنفل مصطكى سنبل الطيب جوزبوا از هريك دو درم اجزا را كوفته كوفتنى جريش و هريك را جداجدا در خرقه كتان كشاده بندند و در سه من كلاب بجوشانند تا بنصف رسد دائم خرقها را بمالند و بفشارند و در اخر همه را نيكو بمالند تا شيره و قوت انها بكلاب بازداده شود و بفشارند و دور كنند و دو من عسل سفيد خشبوى صافى و يكمن نبات سفيد داخل كرده بقوام اورند و از آتش بركيرند و مشك خالص و عنبر اشهب و زعفران از هريك يك مثقال سوده داخل نمايند و نكاه دارند شربتى از سه درم تا پنج درم‏
شراب عود ديكر كه همين منافع دارد
صنعت آن‏

عود هندى خام امله منقى از هريك ده درم سنبل الطيب قرنفل مصطكى جوزبوا از هريك دو درم قاقله كبار پوست بيرون پسته ورق كل سرخ پودنه نهري زيره كرمانى از هريك سه درم مجموع را نيم كوفته در كيسه كتان كشاده كرده سرش را محكم كنند و در يكمن آب بجوشانند و دائم كيسه را نيكو بمالند تا تمام قوت دواها در آب بازداده شود پس كيسه را براورده دو نيم رطل كلاب نيكو بمالند و بفشارند و كلاب را در مطبوخ مذكور داخل كرده با يكمن قند سفيد بقوام اورده فرو كيرند و نيم درم مشك خالص سوده داخل نمايند
صنعت اين شراب به نسخه شفائى‏
عود هندى خام امله منقى از هريك ده درم سنبل الطيب قرنفل مصطكى رومى جوزبوا از هريك دو درم مجموع را نيم كوفته در كيسه كتانى كرده در سه چهار يك كلاب بجوشانند و كيسه را دايم بمالند تا قوت آن بكلاب بازايد پس كيسه را نيكو بمالند و بفشارند و در كلاب مطبوخ كنند و با يكمن قند سفيد بقوام اورند و فرود اورده نيم درم مشك تبتى خالص سوده داخل كنند و به تير معجون‏سازى برهم زنند تا نيكو مخلوط شود و نكاه دارند
شراب عود ديكر از محمد بن زكريا رازى منقول از كتاب من لا يحضره الطيب‏
صنعت آن‏

عود هندى سك اصلى از هريك دو درم سنبل الطيب قرنفل جوزبوا مصطكى از هريك يك درم اجزا را نيم كوفته در خرقه كتانى بسته در يك رطل كلاب بجوشانند تا ثلث آن برود و كيسه را نيكو بمالند و شيره آن را كشيده بفشارند و دور كنند و با يك رطل قند سفيد بقوام اورند و بيك قيراط مشك تبتى خشبو سازند و در ظرف چينى نكاه دارند
شراب عود ابن جميع كه در ارشاد اورده‏
صنعت آن‏

عود هندى رطب اكر ممكن باشد و الا عود قاقلى و آن عود درختى است كه آن را ثمرى مى‏باشد كه باطن و ظاهر آن سياه مايل برنك حنا و سنكين وزن و پر روغن بكيرند از آن بيست و چهار درم و در آب بسيار كرم يك شبانه روز بخيسانند تا قوتش بيرون آيد پس بجوشانند و صافى نموده با چهار رطل قند سفيد و يك رطل نحل بقوام اورند و نكاه دارند و بوقت حاجت بكار برند
[شمامه عود]
شمامه عود در حرف الشين مع الميم مذكور شد
[عطر عود]
عطر عود مقوى قلب و دماغ‏ بارد و مفرّح است استعمال و استشمام آن‏
صنعت آن‏
بكيرند چوب عود را هر قدر كه خواهند و بخيسانند و جوكوب نموده با آب بسيار بطريق قرع و انبيق عرق كشند و عرق را بكذارند تا خوب سرد شود پس دهنيّت آن را بالتمام بدستور عطر كلاب از بالاى آن از پر مرغى برداشته در شيشه جمع كنند و كلاب بر سر آن ريخته در افتاب كذارند تا سه چهار ماه پس با كلاب مكرر شسته استعمال نمايند و اين هرچند كهنه كردد بهتر و معطر و فاسد نميكردد ليكن غليظ ميشود و اكر قدرى عطر كلاب خالص ممزوج آن كرده استعمال نمايند مى‏كردد اقوى و الذ و اطيب و بعضى قدرى عنبر نيز داخل مينمايند بطريق حل در قدر مضاعف‏
فتيله عود موسوم به بخور برمكى مقوى قلب و دماغ‏
صنعت آن‏

عود هندى خام غرقى صندل سفيد از هريك يك جزو خصى لبان دو جزو نبات سفيد بوزن مجموع ادويه كوفته و بيخته بكلاب سرشته فتيله‏ها سازد و در سايه خشك نموده بوقت حاجت بخور نمايند و اكر عنبر و مشك از هريك نيم جزو اضافه نمايند ميكردد اقوى‏
فتيله عود ديكر مقوى قلب و دماغ و خشبو كننده مجلس است‏
صنعت آن‏

اكر غرقى خام يك اثار لادن عنبرى هشت توله حصى لبان سه توله دواله ده توله نبات چهار توله كلاب چهار شيشه ادويه كوفته و بيخته با كلاب مذكور بجوشانند تا قابل فتيلها ساختن كردد پس فتيلها ساخته عند الحاجت برافروزند
قرص عود قى و هيضه را سودمند بود
صنعت آن‏

عود هندى خام چهار درم كبابه چينى مصطكى قرنفل سنبل الطيب از هريك دو درم قند سفيد شانزده درم كوفته و بيخته بكلاب سرشته اقراص سازند
قرص عود به نسخه ديكر معده را قوت دهد و از پس قى كردن نافع بود
صنعت آن‏

عود هندى خام چهار درم قرنفل كبابه چينى از هريك يك درم مصطكى سنبل الطيب از هريك نيم درم كوفته و بيخته بكلاب سرشته اقراص سازند
قرص عود به نسخه ديكر معده را قوت دهد و طعام هضم كند و اشتهاى طعام اورد و بوى دهان خوش كند
صنعت آن‏
عود قمارى خام قرفة الطّيب پوست زرد اترج از هريك يك درم قرنفل مصطكى از هريك سه درم قاقله سنبل الطيب بسباسه از هريك دو درم كوفته و بيخته بكلاب سرشته اقراص سازند
قرص عود ديكر جهت تقويت اعضاى رئيسه و معده نافع‏
صنعت آن‏

عود هندى خام غرقى عنبر اشهب مشك خالص جدوار مجرّب از هريك يك مثقال دارچينى مصطكى رومى فلفل قرنفل از هريك يك نيم مثقال بادرنجبويه اكر تركى كاوزبان رازيانه تخم كرفس سنبل الطيب پوست زرد اترج از هريك دو مثقال كوفته و بيخته با سه چند ادويه نبات سفيد و عسل مصفّى مقوم بسرشند شربتى از يك درم تا دو درم‏
معجون عود مليّن از شيخ رئيس جهت تقويت معده كه با يبوست باشد
صنعت آن‏
هيل‏بوا زنجبيل دارچينى سليخه زعفران فلفل سياه فرنجمشك زرنباد از هريك پنج مثقال سعد زرنب ساذج هندى قرنفل از هريك سه مثقال عود خام هفت مثقال لاجورد دو دانك كافور يك دانك تربد چهار مثقال نمك يك مثقال با عسل مصفى و شكر سفيد بسرشند و اكر مشك و عنبر از هريك نيم مثقال پوست هليله كابلى سه مثقال محموده دو مثقال اضافه نمايند بهتر است‏
معجون غير ملين مقوى معده و قلب و دماغ و هاضم طعام و دافع رياح است‏
صنعت آن‏
عود خام سه مثقال مشك عنبر جدوار از هريك نيم مثقال دارچينى مصطكى فلفل قرنفل از هريك يك مثقال و نيم بادرنجبويه كاوزبان تخم رازيانه تخم كرفس سنبل الطيب اكر تركى پوست زرد اترج از هريك دو مثقال با سه وزن ادويه عسل و نبات على الرسم بسرشند و در نسخه شيخ الرئيس كافور يك دانك نيم افزوده است‏
ند
بدانكه ند بفتح نون و سكون دال مهمله قرصى است مركب از عود و عنبر و نبات و غيرها كه بفارسى كشته بر وزن رشته نامند مقوى قلب و دماغ و حواس و محرك باه است شربا و بخور آن جهت رفع سميّت هوالى وبائى نافع‏
صنعت آن‏

عود غرقى خام چهل مثقال عنبر اشهب چهار مثقال نبات سفيد يك‏صد مثقال ادويه را كوفته و بيخته با كلاب سرشته اقراص سازند و يا آنكه كلاب را با نبات حل نمايند و دو مثقال مشك اضافه سازند ميكردد اقوى‏
ندّ ديكر اقوى از اول‏
صنعت آن‏
عود غرقى خام عنبر اشهب صندل سفيد حسن لبان پوست اترج با برك آن اجزا مساوى و بوزن كل نبات سفيد كوفته و بيخته يا كلاب سرشته اقراص سازند و اكر عشر يك وزن مشك تبتى اضافه نمايند ميكردد اقوى و زياده نمودن بعض ادويه مناسبه و كم نمودن آن بحسب احتياج منوط بر طبيب است و شربت آن از يك درم تا دو درم و در تبخير هر قدر كه خواهند و مطلوب باشد بسوزانند و محرور المزاج را مضرّ است خوردن و استشمام آن کتاب قرابادين كبير ؛ ص1114-1108
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » پنج شنبه آگوست 22, 2013 4:02 pm

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ع


Aelaa.Net