صنوبر

مدير انجمن: pejuhesh237

صنوبر

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه ژانويه 12, 2013 5:15 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

صنوبر

پستتوسط pejuhesh237 » شنبه ژانويه 12, 2013 5:16 pm



فارسی:به فارسى درخت كاج نامند و ناژو نيز گويند

عربی : صنوبر

رومی: بقطانیون و به یونانی

یونانی:قلوغیطون نامن

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:

كاج بادامى‏
در ايران به نام «كاج چترى» و «كاج بادامى» شناخته مى‏شود. در كتب طب سنتى با نام «صنوبر انثى نوع صغير» آورده شده

است. به فرانسوى‏Pin pinier وPin pignon وPin parasol و به انگليسى‏Stone pine وItalian stone pine

و دانه آن را به فرانسوى‏Pignon و به انگليسى‏Pinenut ,pinon نامند.

گياهى است از خانواده‏Pinaceae ، نام علمى آن‏Pinus pinea L . و مترادف آن‏Pinus maderiensis مى‏باشد.

درخت كاج نوئل‏
در ايران با نامهاى «كاج نوئل» و «درخت نوئل» شناخته مى‏شود.

در كتب طب سنتى با نام «صنوبر»، «تنوب» و «صنوبر صغير» آمده است و دانه آن را «حب الصنوبر» گويند.

درخت نوئل به فرانسوى‏Epicea وSapin pectine و به انگليسى‏Spruce وNorway spruce گفته مى‏شود.

گياهى است از خانواده‏Pinaceae قبيله‏Abietinae ، نام علمى آن‏Picea abies (L .) Karst .

و مترادفهاى آن‏Pinus abies L . وAbies pectinata Gilib .(non DC .) وAbies excelsa Poir .

وAbies picea (Mill .) )non DC .( وPicea excelsa Link . از طرف گياه‏شناسان مختلف نامگذارى شده است.



كاج وحشى‏

در كتب طب سنتى با نام صنوبر آمده است. به فرانسوى‏Pin sauvage وPin silvestre

و به انگليسى‏Scotch pine وRed wood pine وScots pine و Yellow deal گفته مى‏شود.

درختى است از خانواده‏Pinaceae ، نام علمى آن‏Pinus sylvestris L . مى‏باشد.

كاج سياه‏

گونه ديگرى از كاجها كه آن‏هم از انواع صنوبر قلمداد مى‏شود به نام «كاج سياه» شناخته مى‏شود.

به فرانسوى‏Pin noir وPin d'Autriche وPin de corse و به انگليسى‏Black pine وAustrian pine وCorsican pine گويند.

نام علمى آن‏P .nigra Link . مى‏باشد.

كاج كاشفى‏
به انگليسى‏Chir pine وLong leaved indian pine گويند. نام علمى آن‏Pinus longifolia Roxb .

و مترادف آن‏Pinus roxburghii Serg . مى‏باشد

كاج ايرانى‏
اين كاج واريته‏اى از كاج حلب است. نام علمى آن‏Pinus eldarica Medno .

و مترادف آن‏Pinus halepensis var eldarica مى‏باشد




pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

معرفي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:47 am

Image
Image

و تر او را ثمرش بي مغز و قطران او زبونتر از قطران شيرين است

و مادهء او بزرگ و كوچك می باشد

و كوچك او را صنوبر صغار و تنوب نامند

و ثمرش مثل دل گوسفند و از آن بزرگتر

و مغز ثمر او با تلخى و سفيدى و بى پردهء رقيق سرخ

و قضيم قريش عبارت از اوست

و راتیانج صمغ اوست

و قسم مادهء بزرگ را صنوبر كبار گويند

و در گيلان يافت می شود و بسيار بزرگ

و مغز ثمر او را باصطلاح آنجا چلغوزه و درخت او را درخت جلغوزه مي نامند

و ثمرش بقدر بالنگى و مغز دانهاى او مثل قضيم قربش و باليده تر و شيرين است

و در عراق جلغوزه مغز ميوه را می دانند كه از بحرين آرند

و ظاهرا انبه باشد چه در صفات مثل انبه است

و درخت او بقدر درخت زرد آلو

و برگش هميشه انبوه و سبز

و ثمرش بقدر شقتالو و مستطيل

و در طعم شبيه به آن و مغز دانهء او دراز و باريك

و با پردهء سرخى كه ملاصق مغز بادام است

بخلاف حب صنوبر كه بى پردهء سرخ و باليده تر و كوتاه تر است کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –173

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:

دو صنف مى‏باشد ذكر و انثى ذكر آن دو نوع مى‏باشد

يكى بستاني و آن درخت بزركي است قريب بچنار برك آن شبيه بخياطه قوى و بخلال بلندى بقدر يك شبر و سبز تيره رنك

و ثمر آن بشكل دل حيوان و بقدر دل كوسفند و بزركتر از ان و شبيه بثمر شريفه كه ثمر هنديست

و خانه خانه و بعد رسيدن و خشك شدن از هم شكافته‏

مى‏كردد و خشبي است و مغزى ندارد و ماكول نيست و درخت آن را بفارسي ناژوناجو و بشيرازى كاج و ثمر آن را پر كاج نامند

و دوم جبلي كه در سردسير بهم مى‏رسد و ثمر اين نيز ماكول نيست و از مطلق آن مراد اينست

و درخت اين شبيه بدرخت ابهل و بسرياني ازرند نامند و چوب اين چرب و بجاى شمع و چراغ و مشعل مى‏سوزانند

و قطرانى كه ازين بعمل مى‏آيد رقيق‏تر و قليل المنفعت‏تر از شربين است

و انثى آن نيز دو نوع است يكى كبير و چلغوزه ثمر اين است و در شيروان و اقصى آذربيجان و بعضى جاها از ملك روم و كشمير و غيرها بسيار بهم مى‏رسد

و دوم صغير و آن را تنوب نامند و ثمر آن را قضم قريش و عامه اهل شيراز ان را فستق نامند

اما ثمرى كه معروف است نزد عامه اهل شيراز و عراق بچلغوزه فى الحقيقت از اقسام بادام است نه از انواع صنوبر

زيرا كه دانه صنوبر پهن و بى‏مغز و ثمر چلغوزه مغزدار و مغز آن اندك باريك فتيله شكل بقدر دانه خرما كوچكي

و در غلافى اندك صلب كه بدست شكسته مى‏كردد و ثمر آن را چون در آتش اندازند بعد از كرم شدن منشق كشته آوازى كرده

دانهاى چلغوزه از ميان خانهاى آن جسته برميآيند و نيز نوعى ديكر از صنوبر مى‏شود

درخت آن متوسط در بزركي و كوچكي و خوش‏منظر و آن را نوش نامند و برك آن اندك پهن و مشرف متشعب خوش‏منظر

و زنان اهل اصفهان و ايران در وقت حنا بستن نم كرده بر پشت دست كذاشته بالاى آن حنا مى‏بندند خوشنما مى‏كردد

و در شربين اشاره بدان شد و درخت صنوبر را خزان نمى‏باشد

و قول حكيم رحمة اللّه عليه تا آنجا كه مثل قضم قريش و باليده‏تر و شيرين‏تر از انست درست است

و عبارت بعد از ان‏كه در عراق چلغوزه مغز ميوه را مى‏كويند كه از بحرين مى‏آورند و ظاهرا انبه باشد تا آخر اشتباه محض و غير مطابق واقع است

زيرا كه انبه و تخم آن نه چنين است و انبه در حرف الالف مع النون مذكور شد و نيز نوشته كه ظاهرا صاصفراس فرنكي عبارت از ان باشد

اين نيز اشتباه است و صاصفراس بدو صاد مهمله و در آخر آن سين است و در همين باب در صاد مع الالف و الصاد ذكر يافت

و بالجمله بهترين آن تازه سفيد باليده چرب آنست.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 573-


مشخصات‏ كاج بادامى‏
درختى است به بلندى 8- 5 متر، تاج آن كروى و چترى كه در انتهاى تنه بدون برگ چند مترى آن قرار گرفته است.

برگهاى آن سوزنى، هميشه سبز و طول برگهاى آن نسبتا دراز است.

نر و ماده گلهاى آن جدا مى‏باشند. گلهاى نر به صورت شاتونهاى دراز و آويزان در قاعده شاخه يكساله

و گلهاى ماده آن به شكل شاتونهاى خيلى كوچك در انتهاى همان شاخه قرار گرفته است.

ميوه آن مركب است و آن را سيب كاج يا مخروط كاج مى‏گويند و از فلسهاى چوبى تشكيل مى‏شود.

هر فلس در سطح بالايى خود دو ميوه و به عبارت بهتر دو دانه دارد كه با يك بال مجهز مى‏باشند و معمولا دو سال طول مى‏كشد

كه اين ميوه‏ها و دانه‏هاى آن برسند. دانه‏هاى كاج چترى درشت و مانند بادام مأكول است

و به همين دليل آن را كاج بادامى گويند.

اين كاج بومى مناطق مديترانه‏اى است و در خاكهاى شنى سيليسى اين مناطق مى‏رويد. در ايران در شمال ايران وجود دارد.

و رشد خوبى مى‏كند. تكثير كاج فقط از طريق كاشت دانه آن است زيرا پاجوش و قلمه‏هاى آن نمى‏گيرد.

معمولا كاج از سن 20 سالگى شروع به ميوه دادن مى‏نمايد و ميوه‏ها و دانه‏هاى آن با قوه ناميه خوب است

ولى عيب آن اين است كه خيلى زود قدرت ناميه خود را از دست مى‏دهد و براى كاشت هميشه بايد از تخمهاى تازه كاج كه حد

اكثر 2- 1 سال از چيدن آنها گذشته باشد، انتخاب نمود و تخمهاى كهنه كاج با درصد خيلى كمى سبز مى‏شوند.

بادام يا چلغوزه كاج بادامى داراى مغزى سفيد و چرب است و طعم مطبوعى دارد.

مشخصات‏ درخت كاج نوئل‏

كاج نوئل درختى است بسيار زيبا بلند مخروطى شكل، برگهاى آن سوزنى كوتاه كه در سطح زيرين برگ دو خط موازى سفيد ديده

مى‏شود. گلهاى آن يك پايه به صورت شاتونهاى نر و شاتونهاى ماده روى شاخه‏هاى يكساله ظاهر مى‏شود.

ميوه آن به صورت مخروطهاى قائم كه نوك آن به طرف بالا و فلسهاى آن بتدريج كه ميوه مى‏رسد

به صورت منفصل و جدا از هم درمى‏آيد و پس از رسيدن، دانه آن مى‏افتد.

دانه بدون مغز، رزينى و صمغدار است. شاخه‏هاى درخت نوئل به‏طور روبه‏روى هم در اطراف تنه اصلى واقع شده‏اند

و جوانه‏ها و سرشاخه‏هاى جوان اين درخت مورد ميوه يا مخروط كاج نوئل‏ 1. شاتون نر 2. شاتون ماده 3. دانه 4.

جوانه اوليه از دانه‏ استعمال طبى دارند.

مشخصات‏ کاج وحشی

كاج سيلوستر يا كاج وحشى درختى است زيبا بلند و قطور، بلندى آن در شرايط مناسب تا 50 متر مى‏رسد.

رنگ پوست آن قرمز و شياردار است. برگهاى آن سوزنى و مخروطه كاج وحشى‏ هر دو برگ در يك غلاف غبارى رنگ جاى دارد

و به همين دليل آن را كاج دوبرگه نيز مى‏نامند» Pin deux feuilles «و جوانه‏هاى اين كاج كه مصرف دارويى دارد

در قسمت انتهاى شاخه‏هاى آن واقع است. از قطران اين كاج نيز در مصارف دارويى استفاده مى‏شود.


مخروطه ‏هاى ميوه كاج وحشى به طول 6- 3 سانتى‏متر و دانه‏ هاى آن هريك به طول 4 ميلى‏متر به رنگ سياه

يا خاكسترى براق است. برداشت جوانه‏هاى درخت براى مصارف دارويى در ماههاى آخر زمستان با چاقوى تيز انجام مى‏شود

كه حتى‏الامكان به درخت آسيب وارد نشود و سپس جوانه‏ها را خشك كرده و براى مصرف نگهدارى مى‏نمايند.

اين كاج در اغلب مناطق خيلى سرد نيمكره شمالى مى‏رويد. در ايران به‏طور خودرو وجود ندارد، ولى كاشته مى‏شود.

اين كاج را به تركى «سارى‏چم» مى‏نامند. تكثير آن از طريق كشت بذر آن انجام مى‏شودکتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد3 ص 55-63
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

محل رويش

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:47 am

.و در سمنان كثير الوجود کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –173
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود.
كاج نوئل‏:

اين درخت بومى اروپاست و در جنگلهاى‏Vosges فرانسه مخلوط با ساير درختان مى‏رويد.

داراى ارقام و واريته‏هايى است كه به نامهاى‏Sapin commun (به‏طور كلى) و ارقام آن راSapin argente وSapin des vosges مى‏نامند.

در شرايط آب و هواى معتدل و سرد نيم‏كره شمالى در اغلب مناطق مى‏رويد.

در ايران به طور جنگلى وجود ندارد ولى به عنوان درخت زينتى در نقاط مختلف مى‏كارند

و در سالهاى اخير براى جنگل‏كارى در ارتفاعات البرز در جنگلهاى راش در نظر گرفته شده و رشد رضايت‏بخشى دارند.
کاج وحشی:

اين كاج در اغلب مناطق خيلى سرد نيمكره شمالى مى‏رويد.

در ايران به‏طور خودرو وجود ندارد، ولى كاشته مى‏شود. اين كاج را به تركى «سارى‏چم» مى‏نامند.

تكثير آن از طريق كشت بذر آن انجام مى‏شود.

كاج كاشفى‏:

اين كاج بومى نواحى و ارتفاعات هيمالياست و اولين بار كاشف السلطنه آن را به ايران وارد نمود.

رشد آن در كنار درياى خزر بسيار خوب است و در حال حاضر درختان كهن و قطور آن در نزديكى لاهيجان ديده مى‏شود.

تكثير آن مانند ساير كاجها از طريق كشت بذر آن است.

کاج ایرانی:

اين كاج اصولا بومى‏ گرجستان است ولى چون چندين قرن است كه در مناطق مختلف ايران كاشته مى‏شود

و انطباق كاملى با شرايط اقليمى و آب و خاك ايران دارد، به نام «كاج ايرانى» يا «كاج تهران» معروف شده است.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 55-64
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

اجزاء مصرفي و سمي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:48 am

همه اجزائ ان استفاده میشود

.تمام كاجهاى يادشده از نظر خواص دارويى كم ‏و بيش شبيه كاج صنوبر است

با اين تفاوت كه در مورد عده‏اى از آنها علاوه بر شاخه و برگ، بيشتر از جوانه ‏ها براى امور درمانى استفاده مى‏شود.

جوانه‏ هاى كاج وحشى و جوانه‏هاى كاج اطريش و ساير كاجها به‏طور دم‏كرده در موارد اختلالات حاصله در اثر كمبود ويتامين‏C در بدن

و همچنين در ناراحتى‏هاى روماتيسمى و ورم مزمن مثانه و اختلالات كلوروزى مصرف مى‏شود.

جوانه‏ هاى كاج وحشى يا كاج سيلوستر مدتها از شوروى به اروپا براى تهيه دارو صادر مى‏شده است.

توضيح: كلوروز يك نوع كم‏خونى شديد است كه در اغلب دختران جوان بالغ ديده مى‏شود

و ايجاد رنگ‏پريدگى متمايل به سبز مى‏نمايد.

تهيه دم‏كرده جوانه‏ هاى صنوبر و كاج وحشى: 20 گرم جوانه‏هاى كاج وحشى را در 1000 گرم آب جوش به مدت سه ساعت دم

كنند و صاف نموده بگذارند ته‏نشين شود و صاف روى آن را برداشته بتدريج بنوشند.

اين دم‏كرده براى رفع و قطع ترشحات زياد مهبلى و همچنين روماتيسم مصرف مى‏شود.

دم‏كرده مدر جوانه‏ هاى صنوبر و كاج وحشى: 8 گرم جوانه‏هاى كاج را در يك ليتر آب جوش به مدت سه ساعت دم كرده

و صاف نموده و 450 گرم آب انگور و يك گرم نيترات دوپطاس به آن بيفزايند و بتدريج ميل كنند.

شربت جوانه ‏هاى كاج وحشى و صنوبر: جوانه‏هاى كاج 100 واحد، الكل 60 درجه 100 واحد، آب صاف يك ليتر و قند به مقدار كافى.

جوانه‏ها را مدت 12 ساعت در الكل بخيسانند بعد در ظرف دربسته‏اى ريخته و آب جوش را روى آن بريزند

و مدت شش ساعت دم كنند، بعد با فشار جزئى از پارچه‏اى رد كنند و با كاغذ صاف نمايند

و بعد از آن به نسبت دو برابر قند اضافه كنند و آن را در ظرف سربسته‏اى در حمام ماريه حل كنند.

دم‏كرده جوانه كاج به عنوان نوشابه: 20 گرم جوانه كاج را در 1000 گرم آب جوش براى مدت سه ساعت دم كنند و صاف نمايند.

اين دم‏كرده مانند ساير دم‏كرده ‏ها مقوى و محرك است و آن را به جاى آب مى‏توان نوشيد.
ساير فرآورده‏هاى دارويى كاجها

ساير فرآورده‏هاى دارويى كاج عبارت‏اند از اولا تربانتينها كه در اثر ايجاد شكاف در تنه و شاخه‏ هاى انواع كاج بخصوص كاج وحشى

و چند نوع ديگر به صورت شيره نباتى از درخت خارج مى‏شود و از نظر دارويى و طبى خواص وسيعى دارند


ثانيا از كاجها قطران گياهى گرفته مى‏شود كه در درمان انواع بيمارى‏ها و ناراحتى‏ها بخصوص

در استعمال خارجى كاربرد وسيعى دارند.

قطران گياهى‏
«قطران گياهى» به فرانسوى‏Goudron vegetal و به انگليسى‏Tar وPitch و در كتب طب سنتى و به عربى «قطران نباتى»

مى‏نامند. موادى هستند رنگى و نيمه‏جامد و خميرى كه از تقطير خشك و يا از طريق ذغال كردن

و به عبارت ديگر از احتراق ناقص چوب تنه و شاخه‏هاى ضخيم عده‏اى از درختان بويژه درختان خانواده كاج به دست مى‏آيند.

قطرانى كه از طريق ذغال كردن و احتراق ناقص چوب به دست مى‏آيد، به رنگ سياه و نسبتا مايع است.

اين نوع قطران شامل نفتالين‏ است و پس از تقطير آن يك باقيمانده قابل ذوب و قابل گداز و قابل سيلان از خود به جاى مى‏گذارد

و قطرانى كه از طريق تقطير خشك چوب به دست مى‏آيد به رنگ روشن و چسبنده بوده و داراى پارافين است.

از قطرانى كه از طريق تقطير چوب راش به دست مى‏آيد، ماده معروف كرئوزوت‏ را به دست مى‏آورند.

قطران درختان خانواده كاج را كه پس از استخراج به دست مى‏آيد، همانطوركه در بخش سرو كوهى كاد شرح داده شده است،

به مدت يك هفته به حالت سكون قرار مى‏دهند. در اين مدت به سه قشر تقسيم مى‏شود.

قشر تحتانى آن آب است و قشر وسطى آن مواد مخلوط با قطران است

و قشر فوقانى آنكه از همه سبكتر است روغن كاد مى‏باشد.

روغن كاد را كه بردارند قسمت زيرين آن به‏هرحال قطران و آب است‏

كه آب آن را جدا كرده قطران به دست مى‏آيد.

قطران گياهى ماده‏اى است به رنگ قهوه‏اى مايل به سياه داراى حالت نيم ه‏روان.

اگر در ظرف شيشه‏اى قشر نازكى از آن ديده شود، به رنگ قهوه‏اى مايل به قرمز شفاف است.

قطران در مقابل هوا خشك شده و قشر خشك چسبنده‏اى ايجاد مى‏نمايد كه مصارف صنعتى وسيعى دارد.

قطران گياهى به مقدار كم در آب حل مى‏شود و رنگ آن زرد روشن مى‏گردد.

در الكل و اتر و اسانسها و قليايى‏ها حل مى‏شود. تحت تأثير حرارت ابتدا نرم مى‏شود و سپس به صورت مايع درمى‏آيد.

در حرارت 100 درجه با شعله قرمزرنگى مى‏سوزد.

از نظر دارويى قطرانهاى گياهى از روزگاران كهن مورد توجه حكماى طب سنتى بوده است.

دانشمند و حكيم معروف رومى پلى‏نى قطران گياهى را با اصطلاح پيكس ليكيدا نام برده است،

تئوفراست آن را پيتا گفته و ديوسكوريدس آن را پيسااوريا نام برده است.

سابقا قطران كاج به مقدار كم در استعمال داخلى در موارد آغاز بروز سل و در برونشيتهاى مزمن و براى رفع ناراحتى‏هاى

آسكوربوتيك ناشى از كمبود ويتامين‏C بدن و ناراحتى‏هاى مزمن مثانه به كار برده مى‏شد و مفيد بوده است

و در اين قبيل موارد بيشتر از آب قطران استفاده مى‏شده است، ولى كاربرد وسيع آن در استعمال خارجى و موارد ناراحتى‏هاى

جلدى و درمان اكزماى خشك و رفع شوره سر بوده است و به عنوان مواد دافع عفونت و آنتى‏سپتيك مصرف مى‏شده است.

تهيه قطران صاف‏شده: قطران نباتى را به مقدار مورد نظر گرفته در ظرفى ريخته به‏ آرامى حرارت مى‏دهند

و با فشار از پارچه گذرانيده صاف مى‏كنند.

گليسره قطران: قطران صاف‏شده 1 واحد، گليسره نشاسته 3 واحد، اين دو را باهم مخلوط كنند.

اين گليسره ضدعفونى‏كننده است و به عنوان مرهم جراحتهاى قانقرايايى و متعفن مفيد است.

پوماد قطران: قطران صاف‏شده 1 واحد، پيه ذوب‏شده 9 واحد، اين دو را باهم مخلوط كرده نرم بكوبند،

اين مرهم براى جراحتهاى قانقرايايى مفيد است.

آب قطران گياهى: قطران گياهى 5 گرم، خاك‏اره چوب كاج صنوبر 15 گرم، آب‏مقطر 1000 گرم.

قطران و خاك‏اره را مخلوط كنند و آب را بيفزايند و پس از 24 ساعت كه گاهى نيز به هم مى‏زنند ته‏نشين شده

و صاف روى آن را برداشته با كاغذ صاف كنند. اين آب قطران را در سل ريه، سل حلقوم و برنشيت مزمن

و سوزاك مزمن و ورم مثانه و براى پيشگيرى از بروز دمل فنجان فنجان مى‏خورند.

اين آب قطران را مى‏توان بتنهايى و يا با شير يا شربت تولو ميل نمود.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 64-67
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

طبع گياه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:49 am

و جميع اجزاء صنوبر در سيم گرم و خشك

و پوست بيخ او قابض و مجفف کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –173


متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

منع مصرف

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:49 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

خواص و كاربردهاي گياه

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:51 am

و دو مثقال او جهة اسهال و سحج مفيد

و ذرور او جهة سوختگى آب گرم و رفع الم ضربه و سقطه نافع

و برگ پوست او گرم و خشكتر و جهة درد جگر و جراحت شش و قطع رعاف و خون جراحات تازه

و با روغن مورد جهة قروح سطح جلد و با زاج سرخ جهة قروح خبيثه

و شرب يك مثقال او با ماء العسل جهة ورم و علل مزمنه جگر بيعديل

و طبيخ او جهة اعيا و كچلى و رفع چرك بدن و عفونت عرق

و استرخا و جلوس در آن جهة امراض رحم و مقعد

و مضمضهء طبيخ او با سركه جهة درد دندان

و بخور او جهة اخراج مشيمه و ادرار حيض

و دودهء او جهة ريختن موى مژه و ابرو و دمعه و ضعف نور بصر و سلاق و جرب نافع

و چوب او را كه به دستور چوب چينى و عشبه استعمال نمايند

و مؤلف تذكره نايب مناب چوب چينى در علت آتشك و امثال او دانسته‌اند

و ظاهرا سفراس فرنگى عبارت از او باشد چه فرقى در شكل و رنگ و وزن ندارند

و حب الصنوبر كبار در دويم گرم و در اول تر و قوتش تا يك سال باقيست

و مبهى و مشهى طعام و مقوى اعصاب و اعضا

و مفتح سدد و جهة فالج و لقوه و خدر و كزاز و رعشه و امراض جگر و يرقان

و استسقا و گرده و مثانه و درد مفاصل بارده

و لعوق او با عسل هر روز بقدر سه مثقال جهة فالج مجرب

و جهة سرفه كهنه و امراض باردهء ریه نافع و با تخم خيار مدر بول و مانع سوزش گرده

و با تخم خرفه مسكن حرقه مقعد و رحم

و با دو شاب انگورى جهة رفع اخلاط غليظهء ريه و سينه و گرده مفيد

و شراب او كه كوبيده در آب انگور اندازند هاضم و مدر بول و مانع نزلات و سرفه و قاطع اسهال رطوبى و استسقا است

و قدر شربت ازحب تا ده در هم و از عصاره تا سه درهم

و از طبيخ او تا يك اوقيه و مضر محرورين

و مصلحش سكنجبين و بدلش در تقوية باه شقاقل و حب المحلب

و در علل معده و احشا حب الغار است

و حب الصنوبر صغار مسهل بعصر

و جهة امراض سينه و گرده و مثانه و قويتر از كبار

و در ساير افعال مثل اوست و کرم سبزيكه در درخت صنوبر بهم می رسد در سميت مثل دزاريح است کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –173

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



آشاميدن برك و پوست آن جهت درد كلو و جراحت شش و قطع رعاف و خون جراحات تازه

و يك مثقال از لحا و برك آن با ماء العسل جهت علل كبد و ورم و غلظ آن

و خشك آن با آب سرد حابس بطن و طلاى مخلوط لحا و برك آن با مرداسنك

و دخان كندر جهت التيام قروح ظاهر جلد و سوختكي آتش

و تاكل آن و دمعه و ضعف بصر و سلاق و جرب نافع

و ضماد برك تازه كوبيده آن جهت نزف الدم جراحات تازه

و چوب آنكه بدستور چوب چيني و عشبه استعمال نمايند مؤلف تذكره نائب مناب چوب چينى در علت آتشك

و امثال آن دانسته و چون ريزه نموده با سركه بجوشانند و مضمضه بدان نمايند درد دندان را تسكين دهد

و همچنين چوب آن را چون در دهان نكهدارند و پوست بيخ آن قابض و مجفف

و دو مثقال آن جهت اسهال و سحج مفيد

و ذرور آن جهت سوختكي آتش و آب كرم و رفع الم ضربه و سقطه نافع

و حب صنوبر كبار :

مبهي و مشهي طعام و مقوى اعصاب و اعضا و باه و مفتح سدد

و كاسر رياح موذيه حاده و جهت فالج و لقوه و خدر و كزاز و رعشه و قروح رئه و اوجاع مفاصل بارده

و امراض جكر و يرقان و استسقا و درد كرده و مثانه حادث از حراقت مره

و با عصاره بقلة الحمقا جهت تسكين درد معده و تقويت ابدان ضعيفه و قمع رطوبات فاسده

و مطبوخ تر و تازه كوبيده با پوست آن با طلا كه صاف كرده هر روز مقدار چهار اوقيه آن را بنوشند جهت سعال مزمن

و قروح رئه و مداومت خوردن حب الصنوبر كبار جهت استحكام اعضاى مسترخيه و سختي كوشت

و ضماد آن با افسنتين بر معده جهت رفع مغص آن و از طبيخ آن يك اوقيه و حب الصنوبر بطي الهضم

و مضر محرورين و مصدع و مغثي مصلح آن سكنجبين و فواكه حامضه قابضه است مانند انارين

و به و موافق مبرودين و در ايشان محتاج بمصلح نيست و در امر باه با كنجد و عسل بهتر كه مقوى آنست

و بايد كه زياده از نيم اوقيه كه يك يكدانه تنقل نمايند زياده تناول نكنند

و اكثار آن باعث مغص و التواى امعا مصلح آن در آب كرم با روغن كنجد خيسانيدن آنست يك روز


از خوردن آن زبان و كام و حلق ورم كند و معده و روده‏ها نيز و در تمام بدن سوزش و حرارت بهم رسد

و ضعف عظيم رو دهد علاج آن علاج ذراريح است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 572
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

نسخه ها

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:51 am

و دو مثقال او جهة اسهال و سحج مفيد

و ذرور او جهة سوختگى آب گرم و رفع الم ضربه و سقطه نافع

و برگ پوست او گرم و خشكتر و جهة درد جگر و جراحت شش و قطع رعاف و خون جراحات تازه

و با روغن مورد جهة قروح سطح جلد و با زاج سرخ جهة قروح خبيثه

و شرب يك مثقال او با ماء العسل جهة ورم و علل مزمنه جگر بيعديل

و طبيخ او جهة اعيا و كچلى و رفع چرك بدن و عفونت عرق

و استرخا و جلوس در آن جهة امراض رحم و مقعد

و مضمضهء طبيخ او با سركه جهة درد دندان

و بخور او جهة اخراج مشيمه و ادرار حيض

و دودهء او جهة ريختن موى مژه و ابرو و دمعه و ضعف نور بصر و سلاق و جرب نافع

و چوب او را كه به دستور چوب چينى و عشبه استعمال نمايند

و مؤلف تذكره نايب مناب چوب چينى در علت آتشك و امثال او دانسته‌اند

و ظاهرا سفراس فرنگى عبارت از او باشد چه فرقى در شكل و رنگ و وزن ندارند

و حب الصنوبر كبار در دويم گرم و در اول تر و قوتش تا يك سال باقيست

و مبهى و مشهى طعام و مقوى اعصاب و اعضا

و مفتح سدد و جهة فالج و لقوه و خدر و كزاز و رعشه و امراض جگر و يرقان

و استسقا و گرده و مثانه و درد مفاصل بارده

و لعوق او با عسل هر روز بقدر سه مثقال جهة فالج مجرب

و جهة سرفه كهنه و امراض باردهء ریه نافع و با تخم خيار مدر بول و مانع سوزش گرده

و با تخم خرفه مسكن حرقه مقعد و رحم

و با دو شاب انگورى جهة رفع اخلاط غليظهء ريه و سينه و گرده مفيد

و شراب او كه كوبيده در آب انگور اندازند هاضم و مدر بول و مانع نزلات و سرفه و قاطع اسهال رطوبى و استسقا است

و قدر شربت ازحب تا ده در هم و از عصاره تا سه درهم

و از طبيخ او تا يك اوقيه و مضر محرورين

و مصلحش سكنجبين و بدلش در تقوية باه شقاقل و حب المحلب

و در علل معده و احشا حب الغار است

و حب الصنوبر صغار مسهل بعصر

و جهة امراض سينه و گرده و مثانه و قويتر از كبار

و در ساير افعال مثل اوست و کرم سبزيكه در درخت صنوبر بهم می رسد در سميت مثل دزاريح است
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –173

متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:



آشاميدن برك و پوست آن جهت درد كلو و جراحت شش و قطع رعاف و خون جراحات تازه

و يك مثقال از لحا و برك آن با ماء العسل جهت علل كبد و ورم و غلظ آن

و خشك آن با آب سرد حابس بطن و طلاى مخلوط لحا و برك آن با مرداسنك

و دخان كندر جهت التيام قروح ظاهر جلد و سوختكي آتش

و تاكل آن و دمعه و ضعف بصر و سلاق و جرب نافع

و ضماد برك تازه كوبيده آن جهت نزف الدم جراحات تازه

و چوب آنكه بدستور چوب چيني و عشبه استعمال نمايند مؤلف تذكره نائب مناب چوب چينى در علت آتشك

و امثال آن دانسته و چون ريزه نموده با سركه بجوشانند و مضمضه بدان نمايند درد دندان را تسكين دهد

و همچنين چوب آن را چون در دهان نكهدارند و پوست بيخ آن قابض و مجفف

و دو مثقال آن جهت اسهال و سحج مفيد

و ذرور آن جهت سوختكي آتش و آب كرم و رفع الم ضربه و سقطه نافع

[color=#8000BF] و حب صنوبر كبار :


مبهي و مشهي طعام و مقوى اعصاب و اعضا و باه و مفتح سدد

و كاسر رياح موذيه حاده و جهت فالج و لقوه و خدر و كزاز و رعشه و قروح رئه و اوجاع مفاصل بارده

و امراض جكر و يرقان و استسقا و درد كرده و مثانه حادث از حراقت مره

و با عصاره بقلة الحمقا جهت تسكين درد معده و تقويت ابدان ضعيفه و قمع رطوبات فاسده

و مطبوخ تر و تازه كوبيده با پوست آن با طلا كه صاف كرده هر روز مقدار چهار اوقيه آن را بنوشند جهت سعال مزمن

و قروح رئه و مداومت خوردن حب الصنوبر كبار جهت استحكام اعضاى مسترخيه و سختي كوشت

و ضماد آن با افسنتين بر معده جهت رفع مغص آن و از طبيخ آن يك اوقيه و حب الصنوبر بطي الهضم

و مضر محرورين و مصدع و مغثي مصلح آن سكنجبين و فواكه حامضه قابضه است مانند انارين

و به و موافق مبرودين و در ايشان محتاج بمصلح نيست و در امر باه با كنجد و عسل بهتر كه مقوى آنست

و بايد كه زياده از نيم اوقيه كه يك يكدانه تنقل نمايند زياده تناول نكنند

و اكثار آن باعث مغص و التواى امعا مصلح آن در آب كرم با روغن كنجد خيسانيدن آنست يك روز


از خوردن آن زبان و كام و حلق ورم كند و معده و روده‏ها نيز و در تمام بدن سوزش و حرارت بهم رسد

و ضعف عظيم رو دهد علاج آن علاج ذراريح است
[/color].کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 572



از نظر خواص، خوردن برگ و پوست درخت براى درد گلو و جراحت ريه و بند آوردن خون از بينى

و قطع خون از جراحتهاى تازه نافع است و خوردن 5 گرم از پوست درخت با آب عسل براى ناراحتى‏هاى كبد و ورم آن مفيد است

و خوردن خشك آن با آب سرد شكم را بند مى‏آورد.

گرد پوست آن براى نقاط ضرب‏ديده بدن مفيد است، خصوصا اگر گرد پوست سوخته آن مصرف شود

و ماليدن مخلوط پوست و برگ آن با دود كندر براى التيام سوختگى آتش و اگر با موم و روغن مخلوط و ماليده شود،

براى التيام زخمهاى نرم واقع در روى پوست و با زاج سرخ براى زخمهاى بد مفيد است.

شست‏وشو با آب پخته برگ و پوست آن براى رفع كچلى و پاك كردن چرك بدن و رفع بوى بد عرق نافع است

و نشستن در آب جوشانده آن براى بيمارى‏هاى رحم و مقعد و مضمضه جوشانده آن مخلوط با سركه براى درد دندان نافع است.

ضماد برگ تازه كوبيده آن براى قطع خونريزى جراحتهاى تازه و چوب آن كه مانند چوب چينى و عشبه مصرف مى‏شود،

جانشين چوب چينى از نظر خواص در مورد بيمارى سيفيليس مى‏باشد.

اگر خاك اره چوب آن را با سركه بجوشانند و مضمضه كنند درد دندان را تسكين مى‏دهد

و پوست ريشه آن قابض و خشك‏كننده است و خوردن 10 گرم آن براى جلوگيرى از اسهال و دل‏درد مفيد است.

گرد پوست ريشه آن براى سوختگى آب جوش و آتش نافع مى‏باشد و درد ناشى از كوفتگى اعضا را تسكين مى‏دهد.

رزين اين درخت محرك و قرمزكننده پوست است.

حب الصنوبر يا تخم كاج نوئل گرم و تر است و قدرت دارويى آن فقط تا يك سال باقى مى‏ماند.

از نظر خواص، نيروى جنسى را تقويت مى‏نمايد و اشتهاآور است و اعصاب را تقويت مى‏بخشد.

انسداد مجارى را باز مى‏كند و بادشكن است. اگر با تخم خيار خورده شود،

براى ازدياد ترشح ادرار و جلوگيرى از زخم كليه و با عصاره خرفه براى تسكين درد معده و تقويت بدنهاى ضعيف نافع است.

خوردن آن به اين ترتيب كه آن را كوبيده و در آب انگور بيندازند تا تخمير شود مانع زكام و سرفه است و اسهال را بند مى‏آورد

و استسقا را شفا مى‏بخشد.

اگر ضماد آن با افسنطين بر معده‏ گذارده شود براى رفع دل‏پيچه مفيد است.

مقدار خوراك از تخم آن تا 8 گرم و از عصاره آن 12 گرم و از دم‏كرده آن تا 30 گرم است.

تخم آن بطئى الهضم است و براى گرم‏مزاجان مضر مى‏باشد و سردرد و دل به هم خوردگى مى‏آورد

از اين نظر بايد با سكنجبين و ميوه‏هاى ترش خورده شود، مانند انار ترش و به ترش ولى براى سردمزاجان خوب است

و احتياج به اصلاح ندارد. براى تقويت نيروى جنسى بهتر است آن را با عسل و كنجد بخورند.

جانشين آن در تقويت نيروى جنسى شقاقل و حب المحلب است.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 60-62
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

تحقيقات و تجربيات براي نتايج كاربرد درماني

پستتوسط pejuhesh237 » يکشنبه اکتبر 06, 2013 8:51 am

.
pejuhesh237
 
پست ها : 9693
تاريخ عضويت: چهارشنبه دسامبر 08, 2010 12:09 am

بعدي

بازگشت به ص


Aelaa.Net