5= محبس هاشميه = مشهور به اولاد سبعه و معروفترین آن عبدالله محض میباشدمختصات مزار:
32°15'08.2"N 44°25'47.1"E
یا
32.252288, 44.429753
لینک مختصات مزار:
https://goo.gl/maps/YazZqsLbcgowU9Vg8هاشمیه
و آن شهری است در نزدیکی حله که نخستین پایتخت عباسیان بوده است.
در این شهر ابو العباس سفاح و ابو جعفر منصور خلافت کردند و منصور پس از ساختمان بغداد بدانجا منتقل شد.
دهها نفر از سادات جلیل القدر بنی الحسن علیه السلام به دست این دو تن در این شهر به شهادت رسیدند.
برخی از آنها را از مدینه بدین شهر آورده و زندان نمودند و سپس در گورهای دسته جمعی دفن کردند و یا در دیوارها و ستونها جای دادند و بر آنها ساختمان بنا کردند.
شهر هاشمیه پایتخت اول عباسیان بوده، با شورش راوندیان که ایرانی بودند منصور از اینجا فرار کرد
و در کنار دجله بغداد را بنا کرد
محبس هاشمیه مرکز شهر هاشمیه و در مکان حکومتی شهر بوده است
محبس هاشمية مركز شهر هاشمية اولين پايتخت دوانيقي بوده است كه بخاطر شورش راوندية ايرانيان و محاصره اردوگاه او فرار كرد (فرقه راوندیه در زمان حکومت منصور عباسی میزیستهاند و از پیروان عبدالله راوندی به شمار میآیند. آنها به خونخواهی ابومسلم خراسانی شورش کردند) به بمحل بغداد آمد و از ترس شهر بغداد را سمت چپ دجله كه فاصله باشد بين او و ايرانيان ساخت
و اين شهدا را هم كه از كساني بودند كه به اسمشان و همراهيشان قيام عباسيان بپروز بر امويان شد بعد تسلط بر حكومت انها را محبوس و در زندان سخت نگهداشت و اخر هم زندان برسرشان تخريب كرد
دوانيقي براى تاسيس حكومتش نياز به حاميان عرب داشت و كوفيان چون با امويان دشمن بودند مناسبترين جا براى انتخاب بايتخت بودند اما از طرفي انها به اهل بيت ولايت داشتند و از اماكن شورش عليهش بود فلذا در اين محل پايتختش را به اسم هاشمية تاسيس كرد اما با شورش ايرانيان راونديه انجا را ترك كرد و به بغداد پناه اورد و آنجا پايتخت درست كرد
مقتل:ابوالفرج روايت كرده كه منصور خواست كه صدمه عبدالله به زيادت باشد و پيوسته ايشان را با سوء حال به كوفه بردند و در محبس هاشميه در سردابى حبس نمودند كه سخت تاريك بود و شب و روز معلوم نبود و عدد ايشان كه در حبس شدند موافق روايت سبط بيست تن از اولاد حسن عليه السلام بودند و مسعودى فرموده كه منصور سليمان و عبدالله فرزندان داودبن حسن مثنى را با موسى بن عبدالله محض و حسن بن جعفر رها كرد و مابقى در حبس بماندند تا بمردند و محبس ايشان بر شاطى فرات به قرب و قنطره كوفه بود.
والحال مواضع ايشان در كوفه در زمان ما كه سنه سيصد و سى و دو است معلوم است و زيارتگاه است و تمامى در آن موضع مىباشند و قبور ايشان همان زندان است كه سقف آن را بر روى ايشان خراب كردند و هنگامى كه ايشان در زندان بودند ايشان را براى قضاء حاجت بيرون نمى كردند لاجرم در همان محبس قضاء حاجت مىنمودند و به تدريج رائحه آن منتشر گشت و بر ايشان از اين جهت سخت مىگذشت.
بعضى از موالى ايشان مقدارى غاليه بر ايشان بردند تا به بوى خوش او دفع بويهاى كريهه كنند. و بالجمله؛ به سبب آن رائحه كريهه و بودن در حبس و بند، ورم در پاهايشان پديد گشت و به تدريج به بالا سرايت مىكرد تا به دل ايشان مىرسيد و صاحبش را هلاك مىكرد و چون محبس ايشان مظلم و تاريك بود اوقات نماز را نمى توانستند تعيين كنند لاجرم قرآن را پنج جزء كرده بودند و به نوبت در هر شبانه روز يك ختم قرآن قرائت مىكردند و هر خمسى كه تمام مىگشت يك نماز از نمازهاى پنجگانه به جا مىآوردند و هر گاه يكى از ايشان مىمرد جسدش پيوسته در بند و زنجير بود تا هنگامى كه بو بر مىداشت و پوسيده مىگشت و آنها كه زنده بودند او را بدين حال مىديدند و اذيت مىكشيدند.
=================
هاشميه شهري بوده كه منصورملعون به عنوان بايتخت جهان اسلام كه از چين تا مغرب و آفريقا ووو را شامل مي شده است قرار داده بوده است
و بعد كه بغداد را مي سازد چون شورش هاشميه را ديده بوده است
در مركز نواحي كاظمين قلعه مانندي مي سازد كه تمام ساختمانهای حكومت و قصرهاى خليفه و فرماندهان و خاندان عباسي و نيروهاى نظامي را در آنجا مي دهد
همان بغداد قديم كه در كاركاه كاظمين و زيارت مشاهده بغداد قديم با آن آشنامي شويد، نواحي مسكوني عمومي مردم بيرون قلعه مركزي بايتخت بوده
بسياري از سادات را در ديوار همين شهر هاشميه زنده كذاشته اند و ديوار را ساخته اند
ولذا در اين نواحي حله تا كوفه حدود هفتاد زيارتكاه هست از همين سادات و امامزادگان