پنجم ماه ربيع الأوّل

پنجم ماه ربيع الأوّل

پستتوسط najm152 » سه شنبه مارس 16, 2010 11:21 am

هو الله العلي الأعلى
بسم الله الرّحمان الرّحيم
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

مرسولات منتشره

پستتوسط najm164 » سه شنبه مه 04, 2010 1:24 pm

روزنامه گاه شناسى : تقويم نجومي جامع

5 ربيع الأوّل 1429
http://www.4shared.com/file/40533566/69 ... _1429.html

5 ربيع الأوّل 1430
http://www.4shared.com/file/84570018/83 ... l1430.html

5 ربیع الاول 1431
http://www.4shared.com/file/210525813/a ... -1431.html
najm164
 
پست ها : 518
تاريخ عضويت: پنج شنبه مارس 18, 2010 2:01 pm

فضيلت اين روز

پستتوسط najm164 » سه شنبه مه 04, 2010 1:34 pm

پنجم ماه ربيع الأول

يارسول الله ياعصمة الله

اوايل ماه ربيع الأوّل ايام عزاي محمّدي و محسني و عسكري صلى الله عليه وآله

صلّى الله عليك يا رسول الله صلّى الله عليكم يا أهل بيت النبوة
گوهرى سنگين بها از ابر گوهر بار ريخت = كز غم جانسوز او خون از در و ديوار ريخت

تا ز گلزار حقايق نو گلى بر باد رفت = يك چمن گل صرصر بيداد ز آنگلزار ريخت

شاخه طوبى مثالى را ز آسيب خسان = آفتى آمد كه يكسر هم برو هم بار ريخت

غنچه نشگفته اى از لاله زار معرفت = از فراز شاخسارى از جفاى خار ريخت

اختر فرخ فرى افتاد از برج شرف = كاسمان خوناب غم از ديده خونبار ريخت

طوطى اى زينخا كدان برواز كرد و خاك غم = بر سراسر طوطيان عالم اسرار ريخت

بسملى در خون طپيد از جور جبار عنيد = يا كه عنقاء ازل خون دل از منقار ريخت

زهره زهرا چه از آسيب پهلو در گذشت = چشمه هاى خون ز چشم ثابت و سيار ريخت

مهسط روح الامين تا پايمال ديو شد = شورشى سر زد كه سقف گنبد دوار ريخت

از هجوم عام بر ناموس خاص لايزال = عقل حيران سر گردان زبان لالست لال


آيت الله عظيم شيخ محمد حسين اصفهاني

روز : هجرت حضرت رسول اكرم (صلوات الله عليه وآله) از مكه بنابرنقلي

روز : ولادت حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) بنابرنقلي سال 2 هـ ق

تدفين بدن مطهر حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله)
سه روز بدن مطهر باقيماند تا همه بتوانند بيايند و بر حضرتش نماز بگذارند، بعد از فراغ از نماز فرستادند نزد ابو عبيده جراح كه قبر كن اهل مكه و زيد بن سهل قبر كن مدينه بودند، كه بيايند و قبر آن جناب را بكنند اتفاقا زيد بن سهل ملاقات شد و او موفق بحفر قبر آن سرور شد. چون زيد از كار قبر بپرداخت: امير المؤمنين (عليه السلام)، عباس، فضل و اسامة بن زيد داخل در قبر شدند براى دفن بدن مبارك. طائفه انصار خواهش كردند كه يك نفر از انصار را با خود مصاحب كند بجهت آنكه اين شرف در طائفه انصار نيز باشد. آن حضرت اوس بن خولى را اذن دخول در قبر داد. سپس، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بدن رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در خاك سپرد و صورت آن حضرت را از كفن ظاهر گردانيد و گونه آن جناب را بر زمين مقابل قبله نهاد. پس خشت لحد چيد و قبر مطهر را از خاك انباشته كرد و بيشتر مردم حاضر نبودند بر نماز و دفن آن حضرت بجهت مشاجره در امر خلافت كه ما بين مهاجر و انصار واقع بود.


عدم شركت سران منافقين در مراسم غسل و تجهيز و نماز و تدفين حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله)

تصوير

آمدن اصحاب حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) به درب خانه وحي و تسليت گفتن به حضرت زهرا (عليها السلام)
نقل است چون اصحاب از دفن آنحضرت فارغ شدند از كنار قبر، به در خانه فاطمه (عليها السلام) آمدند و تسليت و تغريت گفتند. فاطمه فرمود: رسول خدا را بخاك سپرديد؟ عرض كردند چنين كرديم فرمود: شما را چگونه دل داد كه بر روى آن جسد پاك خاك ريختيد، نه او نبى الرحمه و مصداق لو لاك لما خلقت الافلاك بود. گفتند: يا بنت رسول الله ! ما نيز مصيبت زده و غمناكيم، لكن از حكم خداى بزرگ گريزى نيست. پس فاطمه سخت بگريست و بزيارت قبر پدر شتافت و مشتى از خاك قبر بر گرفت و برديدهگان گذاشت و بسيار بناليد و بزاريد و گفت:ماذا على من شم تربة احمد = ان لايشم مدى الزمان غواليا
صبت على مصائب لو انها = صبت على الايام صرن لياليا
نفسى على زفراتها محبوسة = يا ليتها خرجت مع الزفرات
لاخير بعدك فى الحياة و انما = ابكى مخافة ان تطول حياتى
اذا اشتد شوقى زرت قبرك باكيا = انوح و اشكو لا اراك مجاوبى
فيا ساكن الصراء علمتنى البكاء = و ذكرك انسانى جميع المصائب
فان كنت عنى فى التراب مغيبا = فما كنت عن قلب الحزين بغائب

تعزيت غير انس از جن و ملائكه به اهل بيت رسول الله (صلى الله عليه وآله)
روايت شده كه بعد از رسول خدا (صلى الله عليه وآله)، اهل بيت به ناخوشتر وجهى شب بروز آوردند و چنان پنداشتند كه ديگر آسمان برايشان سايه نيافكند و زمين حمل ايشان نكند. ناگاه گوينده اى بر ايشان بر آمد كه او را ديدار نمى نمودند و سخن او را مى شنودند، فقال: السلام عليكم اهل البيت و رحمة اله و بركاته و ان فى الله عزآء من كل مصيبة و نجاة من كل هلكة و دركا لما فات. كل نفس ذائقة الموت... الخ.

روز : شهادت حضرت امام حسن مجتبي (صلوات الله عليه) سال 49 هجرت بنابرنقلي

شب : رحلت جناب سكينه (عليها السلام) فرزند امام حسين (صلوات الله عليه)
ابوالفرج گفته كه جناب سكينه در شب وفات كرد. حركت جنازه از شب تا صباح تأخير افتاد، در سنة 117، عقيله قريش، حضرت سكينه (عليها السلام) دختر امام حسين (عليه السلام)، در مدينه وفات يافت. و اتفاقا در همان سال، خواهرش جناب فاطمه نير وفات يافت. محمد بن عبدالله نفس زكيه، چهار صد دينار عطارى را داد و عطر و عود خريد و در پيرامون سرير سكينه در مجمره ها گذاشت و سوزانيد و هم روايت كرده از آن مخدره كه فرموده: پدرم با عمم حسن در حق من و مادرم فرمود:
لعمرك اننى لاحب دارا = تكون بها سكينة و الرباب
احبهما و ابذل جل مالى = و ليس لعاتب عندى عتاب
والده اش رباب دختر امرؤ القيس شاعر معروف عرب است و رباب نيز مادر همان طفل رضيع است كه در كربلا، بزخم تير، شهيد گشت و رباب را بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام)، اشراف قريش، خواستگارى كردند كه ابدا اجابت نكرد و گفت: من بعد از مواصلت با پيغمبر با كس ديگر، مواصلت نكنم و بعد امام حسين (عليه السلام) شوهرى ديگر نخواهم و در مجلس ابن زياد؛ چون نظر رباب بر سر شوهرش افتاد، بى تاب شده و آن سر را گرفت و بوسيد و در كنار خود نهاد و نوحه سرائى كرد و گفت:
وا حسينا فلا نسبت حسينا = قصدته اسنة الا عدآء
غادروه بكربلا صريعا = لاسقى الله جانبى كربلاء
جناب رباب بعد از واقعه كربلا، يكسال زياده زنده نماند و لايزال در گريه و سوگوارى گذرانيد و از آفتاب، به سايه نيامد تا وفات يافت. ابن اثير در كامل گفته كه قولى است كه رباب يكسال سر قبر امام حسين (عليه السلام) اقامت نمود و پس آن، عود كرد به مدينه و از غصه و حزن بر آن حضرت وفات يافت.


تصوير
najm164
 
پست ها : 518
تاريخ عضويت: پنج شنبه مارس 18, 2010 2:01 pm

آئين هنگام

پستتوسط najm164 » سه شنبه مه 04, 2010 1:36 pm

آئين هنگام
najm164
 
پست ها : 518
تاريخ عضويت: پنج شنبه مارس 18, 2010 2:01 pm


بازگشت به ماه ربيع الأوّل


Aelaa.Net