آئين هنگامشب بيست و پنجم ماه ذى قعده: اين شب، شب دحوالارض و از ليالى شريفه است كه رحمت خدا در آن نازل ميشود و قيام بعبادت در آن اجر بسيار دارد.روز بيست و پنجم ماه ذى قعده: از حسن وشا روايت است كه گفت: من با پدرم در خدمت امام رضا (عليه السلام) خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذى القعده، پس فرمود كه: هر كسي روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه روزه داشته باشد.اعمال شايسته اين هنگام:1- سعي در احياي اين شب به معرفت و عبادت
2- مطالعه و تلاوت كلام وحي و خازنان وحي، درباره حضرت ابراهيم و حضرت عيسى (عليهما السّلام)
3- مذاكره فضائل و مناقب آن حضرات و آنچه در كلام شريف درباره ولادت و فضائل ايشان
4- زيارت آن حضرات و والدينشان و عرض تبريك، از نزديك (در مشهد الخليل فلسطين) و از دور در امام بارگاه و بالاي بلندي و منزل خود
5- انجام عبادات از نماز و تلاوت و اذكار؛ و همچنين احسان و انعام به مؤمنين و اهداء ثواب به حضرتش
روز دحوالارض است و اين روز از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه امتياز دارد و روزه اش مثل روزه هفتاد سال است، و در روايت ديگر كفّاره هفتاد سالست و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را بعبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار اينروز، هر چه در ميان آسمان و زمين است، استغفار كند و اين روزيست كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده و از براى عبادت و اجتماع بذكر خدا در اين روز، اجر بسيار است.
و از براى اين روز اعمالي است :
1- روزه
2- غسل
3- سعي در احياي اين روز به معرفت و عبادت
4- محقق داماد در رساله اربعة ايام خود در اعمال روز دحو الارض گفته كه زيارت حضرت امام رضا (عليه السلام) در اين روز افضل اعمال مستحبه و آكد آداب مسنونه است.
5- خواندن اين دعا است كه شيخ طوسي در مصباح روايت فرموده:
اَللّهُمَ داحِىَ الْكَعْبَةِ، وَ فالِقَ الْحَبَّةِ وَ صارِفَ اللَّزْبَةِ، وَ كاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ، اَسْئَلُكَ فى هذَا الْيَوْمِ مِنْ اَيَّامِكَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها، وَ اَقْدَمْتَ سَبْقَها، وَ جَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنينَ وَديعَةً، وَ اِلَيْكَ ذَريعَةً، وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسيعَةِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْميثاقِ الْقَريبِ يَوْمَ التَّلاقِ، فاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ، وَ داعٍ اِلى كُلِّ حَقٍّ، وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ الْاَطْهارِ الْهُداةِ الْمَنارِ، دَعائِمِ الْجَبَّارِ، وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَ اَعْطِنا فى يَوْمِنا هذا مِنْ عَطآئِكَ الَْمخْزُونِ غَيْرَ مَقْطوُعٍ وَ لا مَمْنوُعٍ، تَجْمَعُ لَنا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ، يا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ اَكْرَمَ مَرْجُوٍّ، يا كَفِىُّ يا وَفِىُّ، يا مَنْ لُطْفُهُ خَفِىٌّ، اُلْطُفْ لى بِلُطْفِكَ، وَ اَسْعِدْنى بِعَفْوِكَ، وَ اَيِّدْنى بِنَصْرِكَ، وَ لا تُنْسِنى كَريمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ اَمْرِكَ، وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ، وَاحْفَظْنى مِنْ شَوايِبِ الدَّهْرِ اِلى يَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ، وَ اَشْهِدْنى اَوْلِيآئَكَ عِنْدَ اَللّهُمَّ وَاذْكُرْنى عَلى طوُلِ الْبِلى، اِذا حَلَلْتُ بَيْنَ اَطْباقِ الثَّرى وَ نَسِيَنِى النَّاسوُنَ مِنَ الْوَرى، وَ اَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ، وَ بَوِّئْنى مَنْزِلَ خُرُوجِ نَفْسى، وَ حُلوُلِ رَمْسى، وَانْقِطاعِ عَمَلى، وَانْقِضآءِ اَجَلى، الْكَرامَةِ، وَاجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى اَوْلِيآئِكَ، وَ اَهْلِ اجْتِبآئِكَ وَاصْطِفآئِكَ، وَ بارِكْ لى فى لِقآئِكَ، وَارْزُقْنى حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلوُلِ الْأَجَلِ، بَريئاً مِنَ الزَّلَلِ وَ سوُءِ الْخَطَلِ، اَللّهُمَّ وَ اَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، وَاسْقِنى مِنْهُ مَشْرَباً رَوِيّاً سآئِغاً هَنيئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا اُحَلَّأُ وِرْدَهُ، وَ لا عَنْهُ اُذادُ، وَاجْعَلْهُ لى خَيْرَ زادٍ، وَ اَوْفى ميعادٍ يَوْمَ يَقوُمُ الْأَشْهادُ، اَللّهُمَّ وَالْعَنْ جَبابِرَةَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ، وَ بِحُقوُقِ اَوْلِيآئِكَ الْمُسْتَاْثِرينَ، اَللّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ، وَ اَهْلِكْ اَشْياعَهُمْ وَ عامِلَهُمْ، وَ عَجِّلْ مَهالِكَهُمْ، وَاسْلُبْهُمْ مَمالِكَهُمْ، وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسالِكَهُمْ، وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَ مُشارِكَهُمْ، اَللّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ اَوْلِيآئِكَ، وَارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظالِمَهُمْ، وَ اَظْهِرْ بِالْحَقِّ قآئِمَهُمْ، وَاجْعَلْهُ لِدينِكَ مُنْتَصِراً، وَ بِاَمْرِكَ فى اَعْدآئِكَ مُؤْتَمِراً، اَللّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِالنَّصْرِ، وَ بِما اَلْقَيْتَ اِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَكَ حَتّى تَرْضى، وَ يَعوُدَ دينُكَ بِهِ وَ عَلى يَدَيْهِ جَديداً غَضّاً، وَ يَمْحَضَ الْحَقَ مَحْضاً، وَ يَرْفُِضَ الْباطِلَ رَفْضاً، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلى جَميعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَ اُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فى كَرَّتِهِ، حَتّى نَكوُنَ في زَمانِهِ مِنْ اَعْوانِهِ، اَللّهُمَّ اَدْرِكْ بِنا قِيامَهُ، وَاَشْهِدْنا اَيَّامَهُ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ، [على مُحَمَّد] وَارْدُدْ اِلَيْنا سَلامَهُ، وَالسَّلامُ عَلَيْهِ [عَلَيْهِمْ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ.
(يعني: بارخدايا اى گسترنده خانه كعبه و شكافنده دانه و برطرف كننده سختى و گشاينده هر غم و گرفتارى از تو خواهم در اين روز از روزهايت كه بزرگ گرداندى حقش را و در سبقت پيشش انداختى و در نزد مؤمنين آن را به وديعت نهادى و آن را وسيله اى براى آمدن به پيشگاهت و رسيدن برحمت وسيعت قرار دادى كه درود فرستى بر محمد بنده برگزيده ات در روز ميثاق نزديك كه روز ديدار و ملاقات است آن بزرگوارى كه هر در بسته اى را گشود و به هر حقى دعوت فرمود و بر خاندان پاكيزه و راهنمايان روشنى بخش و پايه هاى دين خدا و زمامداران كار بهشت و دوزخند و عطا كن به ما در اين روز از عطاى موجود در خزينه ات كه نه پايان دارد و نه جلوگيرى شود گرد آورى بدان براى ما توبه و بازگشت خوبى را بسوى خودت اى بهترين خوانده شدگان و بزرگوارترين مايه اميد اى كفايت كننده اى وفادار اى كه لطفش در نهان و خفا است بلطف خويش بر من لطف فرما و به عفوت سعادتمندم كن و به ياريت كمكم ده و از ياد كريمانه ات فراموشم مكن به حق زمامداران كار خود و نگهبانان رازت و نگاهم دار از آلودگيهاى روزگار تا روز حشر و برانگيخته شدن و گواه گير برايم دوستانت را هنگام جان دادنم و سرازير شدنم در قبر و به پايان رسيدن كردارم و بسر آمدن عمرم خدايا يادم كن در دوران دراز پوسيده شدنم در آن هنگام كه ميان توده هاى خاك وارد شوم و مردم فراموشكار يكسره فراموشم كرده اند و در خانه ماندنى (بهشت) فرودم آر و در منزل كرامت جايم ده و از رفقاى دوستانت و برگزيدگان و مخصوصانت قرارم ده و ديدارت را بر من مبارك گردان و حسن عمل روزيم كن پيش از آنكه عمرم به سر رسد در حالى كه پاك از لغزش و بد كردارى باشم خدايا مرا به حوض پيامبرت محمد صلى اللّه عليه و آله (يعنى حوض كوثر) واردم كن و بنوشان مرا از آن حوض نوشاندنى سيراب كننده و روان و گوارا كه ديگر تشنه نشوم و از ورود بدان جلوگيريم نكنند و بازم ندارند و آن را برايم بهترين توشه راه و كاملترين وعده گاه در روز به پا خواستن گواهان قرار ده خدايا دور ساز از رحمتت سركشان اولين و آخرين را و آنانكه به حقوق دوستان برگزيده ات تجاوز و تعدّى كردند خدايا پايه هاى حكومتشان را در هم شكن و پيروان و عمّالشان را نابود گردان و به هلاكتشان تعجيل كن و مملكتهاشان را از ايشان بگير و راهها را بر ايشان تنگ فرما و آنانكه با ايشان سهيم و شريك هستند نيز از رحمتت دور كن خدايا شتاب كن در فرج دوستانت و حقوق از دست رفته اشان را به آنها باز گردان و قائمشان را به حق ظاهر گردان و يارى ستاننده دينت و فرمانرواى در ميان دشمنانت قرارش ده خدايا فرشتگان يارى دهنده را گرداگردش قرار ده و بدان دستورى كه در شب قدر بر او فرستى وى را انتقام كشَنده براى خودت قرار ده بدان حد كه تو خوشنود گردى و دين تو به وسيله او و بدست او بصورت نو و تازه اى درآيد و حق كاملاً خالص گردد و باطل يكسره از بين برود خدايا درود فرست بر او و بر همه پدرانش و قرار ده ما را از اصحاب و نزديكانش و در زمان رجعت او ما را برانگيز تا ما در زمان او جزء يارانش باشيم خدايا توفيق درك زمان قيام او را نصيب ما گردان و در روزگار ظهورش ما را حاضر كن و درود فرست بر او و سلام او را بسوى ما بازگردان و سلام و تحيّت و رحمت خدا و بركاتش بر او باد).
6- نمازى كه روايت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت، در هر ركعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره وَالشَّمْسِ بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز بخواند لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ (يعني: جنبش و نيروئى نيست جز به خداى والاى بزرگ)
پس دعا كند و بخواند: يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنى عَثْرَتى، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتى، يا سامِعَ الْأَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتى، وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتى وَما عِنْدى، يا ذَا الْجَلالِ وَالْأكْرامِ.
(يعني: اى ناديده گير لغزشها، ناديده بگير لغزشم را اى اجابت كننده دعاها اجابت كن دعايم را اى شنواى صداها بشنو صدايم را و به من رحم كن و از گناهانم و آنچه بدى دارم درگذر اى صاحب جلالت و بزرگوارى)
7- مطالعه و تلاوت كلام وحي و خازنان وحي، درباره وقايع فوق الذكر، و مذاكره آنها.در مدح سَیِّدِ أطهر حضرت امام موسی بن جعفر الكاظم(علیهما السّلام)
ای لعبت نسرین بدن لاله بنا گوش = وی ماه شکرخند، شکر ریز، شکرنوش
گر نیست تو را خاک ره، ای سرو قبا پوش = باری است گران بودن این سر به سر دوش
ای در خم چوگان تو سرها همه چون گو
صد طعنه ز اغیار تو ای دوست شنیدم = صد گونه ستم از تو در ایّام کشیدم
امّید خلاص از تو من زار بریدم = آن دم که مقیّد به دو گیسوی تو دیدم
صد دل به یکی حلقه و صد جان به یکی مو
تا کار من افتاده به روی چو مه یار = چون چشم خود از درد مرا ساخته بیمار
گاهی به زمین رخ نهم و گاه به دیوار = با این همه غم، او ز پی قتل من زار
گه تیر مژه آرد و گه خنجر ابرو
تا دیده ام ای سرو تو را سیب زنخدان = آسیب غمش کرده مرا سر به گریبان
زان پیش که از حسرت آن سیب دهم جان = رحمی کن و ده کام من از لیموی پستان
ای رنگ من از حسرت تو زرد چو لیمو
ابروی تو یا تیغ کج اندر کف ماه است = گیسوی تو یا از من دلسوخته آه است
موی تو به رخ یا به گل افشانده گیاه است = در کنج لبت ترک من این خال سیاه است
یا جا به لب آب بقا ساخته هندو
ای برده به زلف سیه خود دل عالم = عالم شده آشفته از آن طرّهٔ پر خم
خم قامت من همچو کمان ساختی از غم = غم نیست مرا گر شوی ای ترک تو همدم
همدم نه سزاوار بود جز تو پری رو
باز آی که گلزار ز گل گشته معطّر = بلبل چو یکی واعظ بنشسته به منبر
گه حمد خدا گوید و گه نعت پیمبر = گه مدح امام دو سرا موسی جعفر
کاو راست دو صد موسی عمران أرنی گو
آن موسی جعفر که ز قدر و شرف و جاه = موسی و شعیب اند ورا بندهٔ درگاه
در طور از او ساز شد آواز أنا الله = آن وادی ایمن که بود تربت آن شاه
فرشی است که با عرش الهی زده پهلو
تنها نه ملک بر در او آمده دربان = کاز بهر غلامیش ز جان تاخته غلمان
سازند مگر کُحل بصر از دل و از جان = حوران بهشتی به در آن شه ذی شان
روبندْ غبارِ رهِ زُوّار به گیسو
ای زاده زهراء، خلف سَیِّدِ لولاک = در بزم عزای تو ملک با دل صد چاک
بال و پر خود فرش کند بر زبر خاک = از شمع حریم تو یکی شعله در افلاک
بیضا شد و چون فضل تو رخ تافت به هر سو
گر بست به زنجیر تو را خصم سیه دل = کی کاسته شد رتبه شیران ز سلاسل
گردون پی تعظیم تو این سان شده مایل = با کوی تو هرگز نتوان کرد مقابل
گر گنبد مینا بود و روضهٔ مینو
روی تو به نور احدی آمده مظهر = شخص تو به شرع نبوی سَیِّد و سرور
بی مهر تو ای نوگل گلزار پیمبر = بر پای نخیزد به دمن لاله احمر
وز خاک نروید به چمن سنبل خوشبو
پوئیم گر امروز تو را راه محبّت = دیگر چه غم از وحشت فردای قیامت
از ما کنی آن روز گر از لطف شفاعت = بی رنج و تعب جای نماییم به جنّت
با اینکه نیاید گنه ما به ترازو
ای نور خدا شمع هدی، مصدر ایمان = دریای عطا، بحر سخا، منبع احسان
ای یوسف آل نبی، ای مظهر یزدان = افسوس که گردید تو را جای بزندان
از کینه دیرینهٔ هارون جفاجو
صد آه که چون از ستم قوم ستمکار = بنشست ترا زهر جفا بر دل افکار
افروخته شد خرمن جانت همه یکبار = وز درد شدی با غل و زنجیر گرانبار
غلطان بروی خاک ز پهلوی به پهلو
ای شاه حجازی به چه تقصیر به بغداد = مسموم نمودند ترا از ره بیداد
ما را غم قتل تو شها، کی رود از یاد = الحق که بود ناسخ بد فعلی شدّاد
ظلمی که عیان گشت از آن فرقهٔ بدخو
کلب تو صغیر آن که ترا هست ثنا خوان = کمتر بود از مور و تو برتر ز سلیمان
ران ملخش تحفه که در بخشش عصیان = ضامن شویش نزد خدا از ره احسان
ای زاده آزادهٔ تو ضامن آهو
مديحه سراي اهلبيت (عليهم السّلام) مرحوم صغير اصفهاني
و الحمد لله ربّ العالمين