سوّم ماه شوّال

سوّم ماه شوّال

پستتوسط najm152 » دوشنبه مارس 15, 2010 11:01 am

هو الله العلي الأعلى
بسم الله الرّحمان الرّحيم
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

مرسولات منتشره

پستتوسط najm152 » دوشنبه آپريل 12, 2010 10:15 am

روزنامه گاه شناسى : تقويم نجومي جامع

3 شوال 1429
http://www.4shared.com/file/65527788/b1 ... -1429.html

3 شوال 1430
http://www.4shared.com/file/134136772/b ... l1430.html
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

فضيلت اين روز

پستتوسط najm152 » دوشنبه آپريل 12, 2010 10:21 am

سوم ماه شوال

بنابرنقلي ولادت حضرت عيسي (عليه السلام)

روز : بنابرنقلي هلاك عمرو بن عبد ود بدست مبارك حضرت مولا (صلوات الله عليه) در جنگ احزاب

روز : جنگ و فتح مسلمين و غلبه بر هوازن در حنين سال 8 هجرت

تصوير

شيخ بهائى فرموده كه در اين روز غزوه حنين واقع شده بعد از فتح مكه بمدت پانزده روز و لشكر اسلام دوازده هزار نفر بودند و كشته نشد از ايشان جز چهار نفر، انتهى.
بدانكه حنين و ادئى ايست ميان مكه و طائف كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) با لشكر هوازن و ثقيف محاربه فرمودند در آنجا. و اين دو قبيله متفق شده بودند و مى آمدند براى قتل مسلمانان چون خبر بحضرت رسول (صلى الله عليه وآله) رسيد با دوازده هزار نفر متوجه ايشان شد كه دو هزار ايشان از طلقا بودند. ابوبكر چون كثرت مسلمانان و قلت كفار را بديد، چشم بر آنها زد و گفت: لن نغلب اليوم من قلة !چشم زخم ابوبكر بر مسلمانان تأثير كرد. كفار كمين كرده بودند. ناگاه از كمين گاه بيرون شدند و مسلمانان را تير باران كردند و مسلمانان راه فرار پيش گرفتند و تمامى فرار كردند، جز ده نفر كه نه تن آنها از بنى هاشم بودند و يك تن از انصار كه ايمن بن ام ايمن باشد كه در آن جنگ شهيد گشت. و بروايتى جز چهار نفر كسى باقى نماند كه سه نفر ايشان از بنى هاشم بود. امير المؤمنين (عليه السلام) و عباس و ابوسفيان الحارث بن عبدالمطلب.
پيغمبر در آن روز سوار بر استر بود؛ استر خود را نهيب ميداد و روباروى دشمن حمله ميكرد و ميفرمود: انا النبى لاكذب = انا بن عبدالمطلب
و جز در اين حرب در جنگاهى ديگر نقل نشده كه خود آن حضرت رزم داده باشد و عباس و ابوسفيان ؛ ركاب و لجام استر را گرفته بودند و نميگذاشتند كه آن حضرت بميان دشمنان در آيد و از اين جا معلوم شود كثرت شجاعت آن حضرت، چه آنكه استر لايق كر و فر نيست و از هنگامه ستيز، پاى گريز ندارد با اين حال رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بر دشمن حمله ميكرد و نسب خود را نيز اظهار ميفرمود. پس عباس مأمور شد كه فراريان را ندا در دهد و او مردى جهورى الصوت بود كه تا يكفرسخ و بيشتر نداى او ميرفت.
پس عباس بآو از بلند ندا كرد: يا معشر المهاجرين و الانصار يا اهل بيعة الشجره يا اصحاب سورة البقرة الى اين تفرون؟
و از اصحاب سوره بقره اشارت است به آياتى كه از بهر حال نازل شده: قال تعالى فلما كتب عليهم القتال تولوا الا قليلا منهم.
پس اصحاب مراجعت كردند تا نزديك بصد كس فراهم شد و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: الان حمى الوطيس، يعنى اكنون تنور حرب گرم شد و مشتى خاك و سنگريزه به جانب كفار ريخت و فرمود: شاهت الوجوه.
هيچكس از هوازن نماند جز آنكه چشم و گوشش از آن خاك پر شد و شكست بر ايشان افتاد. اميرالمؤمنين، ابوجرول را كه از ابطال و شجاعان مردم هوازن بود و رايتى سياه در دست داشت و جمعى از مسلمانان را كشته بود، بضربتى او را بخاك هلاك افكند. مشركين را بعد از قتل او توان اندك شد و امير المؤمنين (عليه السلام) بعد از قتل ابوجرول، چهل كس ديگر را بجهنم فرستاد. چنان ايشان را دو نيمه كرد كه اگر بميزان سنجيده مى شدند، خردلى تفاوت نداشتند و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از خدا طلب نصرت كرد و جنود الهى نازل شد و يكسره كفار منهزم شدند و مسلمانان فتح كردند.
فرمان رفت كه هر كس از مسلمين كافرى را بكشد سلاح و جامه اش از آن قاتل است.
و حق تعالى اشاره باين غزوه نموده در سوره برائه كه فرموده است: لقد نصركم الله فى مواطن كثيرة و يوم حنين اذا عجبتكم كثرتكم... الايات.

و ابن ابى الحديد، اشاره به همين واقعه كرده در قصيده فتح مكه در آنجا كه گفته:
و اعجب انسانا من القوم كثرة =فلم تغن شيئا ثم هرول مدبرا
و ضاقت عليه الارض من بعد رجعها =و للنص حكم لا يدافع بالمرا
و ليس بنكر فى حنين فراره =و فى احد قد فرخوفا و خيبرا
رويدك ان المجد حلو لطاعم =غريب فان مارسته ذقت ممقرا

شب : هلاك متوكل عباسي (لعنه الله) سال 247 هجرت
در اين روز سنه 247، متوكل خليفه دهم عباسى كشته شد و اين بسبب آن بود كه آن خبيث، امير المؤمنين (عليه السلام) را سخت دشمن ميداشت و تنقيص مى نمود آن جناب را.
روزى بحسب عادت ميشوم خويش اسم مبارك آن حضرت را برد و بر آن جناب جسارت كرد. منتصر فرزندش در آن مجلس حاضر بود. از شنيدن ناسزا به امير المؤمنين رنگش متغير گشت و در غضب رفت. متوكل او را شتم كرد و اين بيت انشاد كرد: غضب الفتى لابن عمه =رأس الفتى فى حرامه
منتصر در صدد قتل او بر آمد و چند نفر از غلامان خاص متوكل را براى كشتن او معين كرد. در شب سوم يا چهارم اين ماه در حالى كه متوكل مشغول شرب خمر بود بر او ريختند و خونش بر يختند.

و حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) در اخبار غيبيه خود اشاره باو كرده در آنجا كه فرموده: و عاشرهم اكفرهم يقتله اخص الخلق به.

متوكل مردى خبيث السيرة و بد سريرة و چنانچه امير المؤمنين فرموده اكفر آل عباس بوده و با آل ابوطالب سخت دشمنى ميكرد.
ابوالفرج نقل كرده كه متوكل عمر بن فرج را والى مدينه و مكه كرده بود. عمر منع كرد مردم را از احسان با آل ابوطالب و سخت در عقب اين كار شد، بحدى كه اگر خبر ميرسيد باو كه يكى احسان كرده بايشان اگر چه بچيز كمى بوده او را عقوبت ميكرد. لاجرم مردمان دست از رعايت ايشان برداشتنند و بحدى كار برايشان سخت شد كه تمام لباسهاى زن ها علويات كهنه و پاره شده بود و يك لباس درست نداشتند كه نماز در آن بخوانند، مگر يك پيراهن درست كه براى ايشان بود. هرگاه ميخواستند نماز بخوانند يك يك بنوبت آن پيراهن را مى پوشيدند و نماز ميخواندند و چون هر يك فارغ ميشد، بيرون ميكرد و بديگرى ميداد و خود به چرخ ريسى مى نشست و پيوسته باين عسرت روزگار گذارنيدند تا متوكل هلاك شد.
و هم از كارهاى متوكل آن بوده كه منع كرد مردم را از زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) و زيارت امير المؤمنين (عليه السلام) و همت خود را بر آن گماشت كه آثار قبر مطهر حسينى را محو و نابود نمايد و يابى الله الا ان يتم نوره.
گفته شده كه متوكل هفده مرتبه اين قبر شريف را خراب كرد و باز بصورت اولى برگشت.
و در حديث زائده است كه حضرت زينب (عليها السلام) در وقت حركت از كربلا، چون جزع و اضطراب امام چهارم (عليه السلام) را ديد عرض كرد: و ينصبون لهنا الطف علما لقبر ابيك سيد الشهداء لايدرس اثره. يعنى در زمين كربلا بر قبر پدرت سيد الشهداء (عليه السلام) علامتى نصب كنند كه اثر آن هرگز بر طرف نشود و بمرور ليالى و ايام، محو و مطموس نگردد و هر چند كه سلاطين كفره و اعوان ظلمه در محو آثار آن سعى و كوشش نمايند، ظهورش زياده گردد و علوش بالاتر خواهد گرفت.
و چنان شد كه آن عالمه غير معلمه فرموده. پيوسته مردم بزيارت آن قبر مطهر رفتند و در تعميرات آن قبر منوره كوشيدند و مجاورت آنجا را اختيار كردند تا نوبت رسيد كه شهر نو بينان نمودند و عمارتهاى عاليه و قصور بسيار پاكيزه بنا كردند كه فعلا مشاهد است.
و امير المؤمنين (عليه السلام) از عمارتها و قصور آنجا خبر داده در آنجا كه فرموده: كانى بالقصور قد شيدت حول قبر الحسين و كانى بالمحال تخرج من الكوفة الى قبر الحسين.


تصوير
منظره مسجدي كه متوكل لعين براى شهر سامرا ساخته بود، و امروزه از شهر اصلي تنها ديوارهاي اين مسجد و مناره اش (ملويّه) باقيمانده، و اما خانه امام هادي (عليه السلام) كه در قسمت محصور و ممنوع بوده امروزه مركز شهر سامرا و قبله عاشقان حضرت بقية الله است.
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am

آئين هنگام

پستتوسط najm152 » دوشنبه آپريل 12, 2010 10:23 am

آئين هنگام
najm152
 
پست ها : 2010
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:26 am


بازگشت به ماه شوّال


Aelaa.Net