شگفت

[pejuhesh232]

کشف قاره گمشده در زیر جزیره موریس

زمین شناسان و دانشمندان حوزه علوم باستان شناسی همواره در حال مطالعه بر روی این موضوع که سال ها پیش زمین به شکلی بوده است هستند. آن ها در صدد تصویر سازی از نحوه قرار گیری خشکی ها و آب های کره زمین در میلیاردها سال پیش هستند. در همین راستا، دانشمندان در تحقیقات اخیراً خود در جزیره موریس به نشانه هایی از وجود یک قاره قدیمی که در زیر این جزیره واقع شده بوده است رسیده اند.

به گزارش کلیک، کریستال های تازه کشف شده از فوران های آتشفشانی در جزیره موریس، میلیاردها سال بزرگ تر از خود جزیره موریس هستند. به نظر می رسد این کریستال های آتشفشانی بقایای قاره کوچکی به نام Mauritia باشند.

این جزیره گم شده زمانی محل اتصال ماداگاسکار به هند در قاره بزرگ تری به نام گاندوا بوده است. بر اساس تحقیقات دانشمندان حدود ۸۴ میلیون سال پیش در اقیانوس هند ناپدید شده است. اخیراً دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که این جزیره بعد از فوران آتشفشان لای روبی شده . پنهان شده است.

به گفته لوییس آشوال از دانشگاه ویتواترزراند آفریقای جنوبی، زمین متشکل از دو بخش است. بخشی مربوط به قاره ها است که بسیار قدیمی هستند و بخشی مربوط به اقیانوس ها که در واقع بخش های جوان تر کره زمین را تشکیل می دهد.

اما موریس جزیره ای است که در آن هیچ سنگی با قدمت بیش از ۹ میلیون سال یافت نشده است. با این وجود در مطالعات صورت گرفته در این جزیره، دانشمندان به سنگ هایی با قدمت بیش از ۳ میلیارد سال برخورد کرده اند.

جزیره موریس در ۲ هزار کیلومتری ساحل جنوبی قاره آفریقا قرار گرفته است. این جزیره توسط فوران های آتشفشانی در اعماق آب ها در حدود ۹ تا ۸ میلیون سال پیش شکل گرفته است و اکنون بخشی از جزیره ماسکارن است. آشوال در حفاری های خود به سنگ هایی برخورد کردند که با آنالیز آن ها قدمت آن ها را به بیش از میلیاردها سال پیش تشخیص داده اند.



سنگ زیرکون به عنوان تشکیل دهنده گرانیت هایی از قاره های قدیمی است که روزگاری در سطح کره زمین قرار داشته اند. تیم تحقیقاتی جزیره موریس قدمت برخی از این سنگ های کریستالی را به بیش از ۲٫۵ تا ۳ سال پیش نسبت می دهند . آن ها عقیده دارند این کریستال ها متعلق به قاره Mauritia است.

این اولین باری نیست که سنگ های زیرکون قدیمی در جزیره موریس یافت می شود. بیش از این نیز در سال ۲۰۱۳ میلادی گروه تحقیقاتی دیگری ردپایی از وجود سنگ های زیرکون متعلق به میلیاردها سال پیش را در این جزیره یافته بودند. با وجود اینکه این سنگ ها در جزیره موریس یافت شده بود اما برخی از اعضای تیم تحقیقاتی سال ۲۰۱۳، عقیده داشتند که این سنگ های کریستالی می تواند متعلق به جزیره دیگری باشد.

اما اکنون کریستال هایی در جزیره موریس یافت شده است که از زیر گدازه های آتشفشانی که جزیره را پوشانده است استخراج شده اند. به همین دلیل دانشمندان دلایل محکم تری برای نسبت دادن این سنگ های کریستالی به جزیره ای مدفون شده در زیر جزیره موریس در دست دارند.

به عقیده آشوال، یافتن این سنگ های آتشفشانی فرضیه های قبلی را در خصوص اینکه زیرکون های کشف شده در حفاری های قبلی می تواند متعلق به جزایر دیگری باشد که با امواج اقیانوس به جزیره موریس آورده شده باشند، رد می کند.

از طرفی این فرضیه که جزیره موریس بخشی از قاره ای قدیمی و کوچک با قدمتی بیش از میلیاردها سال است بیشتر قوت می گیرد. همچنین فرضیه دیگری که بخش هایی از اقیانوس هند نسبت به بخش های دیگر دارای میدان های گرانشی است، تقویت می شود.

[pejuhesh232]

نورهای آسمانی که در پنسیلوانیا تابیدند

به گزارش خبرنگار باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان، ستون‌های نوری که در آسمان شهر پنسیلوانیای آمریکا تشکیل و باعث به وجود آمدن منظره‌ای زیبا شده بودند؛ بهانه‌ای به یکی از شهروندان شهر داد تا با دوربین خود این صحنه زیبا را ثبت کند.




پدیده‌ای که در آسمان این شهر اتفاق افتاده، به ستون‌های نور مشهور است در شرایطی که این خط‌های نور یا همان ستون‌های نوری در جو زمین در بلورهای یخ موجود در آسمان منعکس و باعث مرئی شدن آن‌ها در آسمان می‌شوند.

[pejuhesh232]

اورژانس دنبال زنده بودن شخص خانواده دنبال مرده اعلام كردن

تابستان 94 به مأموریتی در یکی از محله های قدیمی تبریز اعزام شدیم. شاید به دلیل حسی که بعد از آن مأموریت داشتم، لحظه به لحظه آن در ذهنم مانده است.

موضوع مأموریت؛ کاهش هشیاری بیماری مسن در یکی از کوچه های پر رفت و آمد و قدیمی شهر بود. با توجه به فوریت عملیات؛ بلافاصله با همکارم عباس جعفربگلو از پایگاه 209 به محل رفتیم. همان طور که انتظار داشتیم کوچه خیلی شلوغ بود. اما به محض ورود آمبولانس به کوچه، چند مرد هراسان به سمت ما دویدند. من سریع پیاده شدم. وقتی برای پیدا کردن جای پارک مناسب نبود. تصمیم گرفتیم آمبولانس را وسط کوچه بگذاریم که با وجود اصرار ما و بستگان بیمار، همسایه ها مخالفت کردند و همکارم به ناچار خودروی امداد را از کوچه بیرون برد.من همراه با ساک دستی ام دوان دوان به سمت ساختمان رفتم. وارد که شدیم چند پله و حیاط خلوت و دوباره چند پله دیگر تا اتاق بیمار راه بود. تمام مسیرهم پر بود از زنان و مردانی که بر سر و صورت شان می زدند و گریه می کردند.

به سرعت وارد اتاق شدم. مردی حدود 75 ساله روی تختی کنار دیوار درازکش بود. زنان و مردان زیادی هم دورش جمع شده و در حال سوگواری بودند. دهان و پای پیرمرد را بسته و تختش را به سمت قبله چرخانده بودند. مردی که کنارم بود گفت:«لطفاً گواهی فوتش را صادر کنید تا بتوانیم کارهای کفن و دفنش را زودتر انجام دهیم. نمی خواهیم جنازه اش خیلی روی زمین بماند. و...»وقتی داشتم توضیح می دادم که ما نمی توانیم گواهی فوت صادر کنیم و حتماً پزشک بـــاید این کار را انجام دهد، تازه فهمیدم هیچ کس قبل از آمدن ما، پیرمرد را معاینه نکرده و اطرافیانش با قطع شدن علائم ظاهری حیاتی، دنبال گواهی فوت هستند. به همین خاطر سریع کنار تخت نشستم و به بررسی نبض و ضربان قلب بیمار پرداختم. امادر کمال تعجب فهمیدم بیمار نبض گردنی دارد. در میان اعتراض اطرافیان، دهان پیرمرد را بازکردم و درباره سوابق بیماری اش پرسیدم. براساس آنچه نزدیکان پیرمرد می گفتند او سابقه قند خون داشت.حدسم درست بود. سریع رگ گرفتم و قند خون پیرمرد را اندازه گیری کردم. بیست و دو!!!!!

باید هر طور بود نجاتش می دادم. از ویال گلوکز 50 درصد، 50 سی سی گلوکز به بیمار تزریق کردم و خوشبختانه پیرمرد بعد از تزریق، چند نفس عمیق کشید و به هوش آمد.جالب اینکه در تمام مدت این عملیات احیا، اطرافیان بیمار مدام اعتراض می کردند که چرا مزاحم میت می شوم. وقتی پیرمرد به هوش آمد و چشمانش را باز کرد، برخی می خندیدند و برخی از خوشحالی گریه می کردند؛ در همه این مدت هم همکارم به خاطر اعتراض همسایگان در حال پیدا کردن جای پارک بود!!!!

بهتر بود بیمار را به بیمارستان منتقل کنیم. منتظر شدم همکارم عباس هم برسد. وقتی او دوان دوان وارد شد با مشاهده گریه ها و خنده ها حسابی جا خورد. از حالتش خنده ام گرفته بود که گفتم:«تعجب نکن. این گریه ها و خنده ها داستان دارد. سر فرصت برایت می گویم...»

بعد هم بیمار را به بیمارستان انتقال دادیم. و..

[pejuhesh232]

عمارت مصحف = كل مصحف در قالب يك عمارت

مرتفع‌ترین مصحف جهان در اندونزی موسوم به «قرآن اکبر» هر ساله با خیل جمعیت بازدیدکنندگان مواجه است که برای دیدن این سازه چوبی به «پالمبانگ» در سوماترای جنوبی سرازیر می‌شوند.

کار ساخت این قرآن چوبی بزرگ، در سال 2002 توسط گروهی از خطاطان، قلم‌زنان، نجاران و هنرمندان تحت سرپرستی مدرسه اسلامی احسانیه آغاز شد. این قرآن بر روی قطعاتی از چوب درخت «تمبسو» حکاکی شده است که نسبت به موریانه مقاوم بوده و دوام بالایی دارد.

ساخت این قرآن 7 سال به طول انجامیده و هزینه ای بیش از 170 هزار دلار داشته است.

این سازه شامل 15 جزء از قرآن کریم است که بر دو روی 315 صفحه چوبی چرخان با ابعاد 177 در 140 سانتی‌متر حکاکی شده است.

این قرآن چوبی عظیم که به اندازه یک ساختمان 5 طبقه ارتفاع دارد، پس از آن که جزء 16 تا 30 قرآن را هم شامل شود، بسیار بزرگتر از اندازه کنونی خواهد شد.

[pejuhesh232]

كشورهايي كه زنان مرد مى گيرند در برابر كشورهايي كه مردان زن مي گيرند

در کدام کشورها ،دختر به خواستگاری پسر می رود!

همانطور که میدانید در اکثر جاهای دنیا عرف است که مردها با کمال احترام و تشریفات ویژه به خدمت خانواده دختر برسند و از او خواستگاری کنند
اما ما گفتیم اکثر کشورها نه همه جای دنیا
چراکه جاهایی دورتر از محل زندگی مان هستند که هیچ پسری به خواستگاری دختر نمی رود بلکه آنها در خانه می مانند تا دختری آنها را برای همسری برگزیند.
در اینجا فرهنگ ازدواج اين مناطق در جهان که در آنجا خانم ها به خواستگاری آقایون می روند را بخوانید.

چیـن:
زنان مقتدر موسوا در قبیله ای عجیب در چین به نام موسوا زنان و دختران حاکمان اصلی محسوب می شوند و روسای قبیله تنها از میان زنان انتخاب می شوند. اتفاق عجیب تر میان مردم این قبیله این است که زنان با یکدیگر کم حرف می زنند. این قبیله هزاران سال است که در صلح و صفا در ساحل دریاچه لوگو در جنوب چین زندگی می کنند ولی زنانش کمتر با هم صحبت می کنند و صحبتی از پدر و پسر در این قبیله وجود ندارد. در این قبیله زنان انتخاب می کنند که با کدام مرد ازدواج کنند و در حقیقت ازدواج رسمی ندارند. دختران این منطقه حرف اول و آخر را برای ازدواج و انتخاب همسر خود می زنند و مردان پس از ازدواج در خانه زنان زندگی می کنند. در این قبیله حرف اول را زنان می زنند و هنگام مراسم ازدواج همه شروط و انتخاب و تصمیم گیری ها توسط زنان اتخاذ می شود. شیکاگو در شیکاگو هم چند سالی است که دخترها گوی سبقت را در خواستگاری کردن از پسران ربوده اند. دختران این شهر از ایالات متحده هم بر این باورند که ما هیچ اعتقادی به اینکه حتما باید پسر از ما درخواست ازدواج کند، نداریم. دوست داشتن فرد مورد نظر و شغل مرد برای دخترهای این شهر بیش از هر چیز اهمیت دارد تا آنجا که آنها بعد از شناخت طولانی مدت پسر مورد نظرشان تحقیقات گسترده ای درباره شغل و پیشینه کاری او انجام می دهند و بعد از تصمیم برای خواستگاری، با حلقه ای نقره ای رنگ و ساده به او پیشنهاد ازدواج می دهند. در این درخواست هرگاه پسر مورد نظر تمایلی به پذیرفتن درخواست ازدواج نداشته باشد حلقه را رد کرده و روز بعد با گل سرخی برای دلجویی به دیدن خواستگار خود می رود. این روش ازدواج چند سالی است که رواج بسیاری بین پسران و دختران ایالات متحده پیدا کرده و هنوز هم تعداد خواستگاران دختر بیشتر از خواستگاران پسر است.

جمهوری گینه بیسائو
کشوری در آفریقا که زمانی الگوی آفریقا برای توسعه بود، در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد.
در این قسمت از دنیا هم این دختران هستند که همسر آینده خود را انتخاب می کنند. آنها پیشنهاد خود را کاملا علنی با آوردن یک ظرف ماهی سرخ شده با روغن مخصوص و سس خوش طعم قرمز رنگی تزئین و با هماهنگی قبلی با مادر پسر به خدمت پسر مورد نظر می رسند. در ضمن اینجا منطقه ای است که مردها در قبال این درخواست هیچ قدرتی برای «نه» گفتن ندارند و بعد از مشورت با مادر خود درخواست دختر را قبول می کنند. یعنی آنها روز بعد برای گرفتن جواب خود با دسته گلی سفید نزد داماد رفته و بعد از گرفتن جواب دسته گل را به او تقدیم می کنند.از آنجایی که گینه بیسائو کشوری بسیار فقیر است و اکثر دختران حتی توان تهیه و پخت آن ماهی مخصوص و مرسوم را ندارند با یک شاخه گل سفید به خواستگاری پسر مربوطه می روند. در این شرایط حتی مردهایی که شرایط و آمادگی لازم برای تشکیل خانواده را ندارند هم با توافقی بلندمدت بعد از پیدا کردن کار و تهیه ملزومات لازم زندگی با دختر وارد زندگی مشترک می شوند. طبق تحقیقات انجام شده در این منطقه ۷۵درصد مردان و زنان از این سبک ازدواج و زندگی رضایت دارند.

مراكش:
خواستگاری دختر از پسر : شنا، برخلاف جریان مراکش یا مغرب کشوری است در شمال غربی آفریقا و مسلمان که درصد بیشتری از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند. زنان مراکشی بسیار صبور و پرکارند و تقریبا می توان گفت لحظه ای استراحت نمی کنند و به دنبال رفع و رجوع کارها و مشکلات خانواده اند اما زنان آن ویژگی دیگری هم دارند و آن اینکه خودشان مرد آینده خود را انتخاب می کنند و به خواستگاری او می روند. تحلیلگران به تازگی اعلام کردند که تعداد خواستگاری دختران مراکشی در چند سال اخیر افزایش چشمگیری داشته است تا جایی که آنها به دنبال دلایل این افزایش هستند.خانم ها در مراکش از چند سال پیش با شکستن سنت ها خودشان پیشقدم شده و به خواستگاری پسرها می روند. دخترها در مراکش با رسیدن به خدمت مادر پسر مورد نظرشان از ویژگی های خود اعم از خانه داری، دستپخت و مهارت های زندگی شان تعریف می کنند و مادران با مشورت پسران شان نتیجه گیری می کنند که آیا این دختر گزینه مناسبی برای انتخاب آنها هست یا خیر. در تحقیقاتی که در چند سال اخیر در مراکش صورت گرفته مردها استقبال خوبی از خواستگاری دخترها داشته اند چراکه دست آنها برای انتخاب بازتر است. زن ها در مراکش بر این باورند که درخواست ازدواج آنها از مردها به هیچ وجه مایه سرافکندگی آنها نیست. آنها می گویند که اسلام دین برابری است و زن و مرد در همه چیز برابرند بنابراین آنها هم حق دارند که فرد موردعلاقه خود را انتخاب و به او درخواست ازدواج بدهند. آنها می گویند هیچ وقت سنت ها نباید دست و پای ما را ببندد. در مراکش تنها مردانی که از ظاهر و وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند از درخواست ازدواج خانم ها عصبانی می شوند.

اوکراین :
«لویو» شهر خواستگاری از مردان بسیاری از شهرهای جهان دارای جمعیت متعادلی از زنان و مردان هستند اما شهری در جهان وجود دارد که طبق آخرین سرشماری ۸۵ درصد جمعیت آن را زنان تشکیل می دهند. شهر لویو در غرب کشور اوکراین قرار داشته و طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در این کشور ، ۸۵ درصد جمعیت این شهر تاریخی را زنان تشکیل می دهند.کارشناسان جمعیت شناسی اوکراین علت وقوع چنین موضوعی در «لویو» اوکراین را عدم تمایل خانواده های این شهر به داشتن فرزندان پسر عنوان کرده اند که در گذر زمان باعث بروز چنین مشکلی در این شهر که همان نابرابری تعداد زنان و مردان در این شهر است، شده است و همین نابرابری باعث شده تا دختران به خواستگاری پسران بروند.اختلاف زیاد بین جمعیت زنان و مردان در این شهر در سال های متمادی دلیلی شده تا دختران منتظر انتخاب شدن نباشند و خودشان دست به کار شوند. رسم و رسومات در این کشور به سادگی معروف است و به همین دلیل بدون دردسر پیشنهاد خود را صریح در مقابل کسی که به او علاقه دارند می گویند. این شیوه ازدواج درست مثل شیوه خواستگاری کردن مردها از زن ها عادی و مرسوم است.

شیکاگو
در شیکاگو هم چند سالی است که دخترها گوی سبقت را در خواستگاری کردن از پسران ربوده اند. دختران این شهر از ایالات متحده هم بر این باورند که ما هیچ اعتقادی به اینکه حتما باید پسر از ما درخواست ازدواج کند، نداریم. دوست داشتن فرد مورد نظر و شغل مرد برای دخترهای این شهر بیش از هر چیز اهمیت دارد تا آنجا که آنها بعد از شناخت طولانی مدت پسر مورد نظرشان تحقیقات گسترده ای درباره شغل و پیشینه کاری او انجام می دهند و بعد از تصمیم برای خواستگاری، با حلقه ای نقره ای رنگ و ساده به او پیشنهاد ازدواج می دهند. در این درخواست هرگاه پسر مورد نظر تمایلی به پذیرفتن درخواست ازدواج نداشته باشد حلقه را رد کرده و روز بعد با گل سرخی برای دلجویی به دیدن خواستگار خود می رود. این روش ازدواج چند سالی است که رواج بسیاری بین پسران و دختران ایالات متحده پیدا کرده و هنوز هم تعداد خواستگاران دختر بیشتر از خواستگاران پسر است.

اسکاتلند:
خواستگاری در سال کبیسه سال کبیسه سالی است که ما ایرانی ها هر ۴ سال یک بار مهمان آن هستیم اما همین سال کبیسه برای کشوری چون اسکاتلند بسیار ویژه است که در قرن یازدهم، ملکه مارگارت به دخترها اجازه داد که در صورت تمایل شان از پسر مورد نظرشان، درخواست ازدواج کنند. ملکه مارگارت این رسم را در تاریخ ۲۹ فوریه یک سال کبیسه رواج داد. بر اساس همین روایت و تاریخ دخترها هر ۴ سال یک بار به خواستگاری پسر مورد علاقه شان می روند. البته چندی بعد، رسم شد که اگر آن پسر پیشنهاد دختر را قبول نکند، مجبور است که در عوض یک دست پیراهن و یک جفت دستکش بچگانه برای دختر بخرد تا کینه را از دل او پاک کند! دخترها می توانستند از نظر قانونی بعد از رسیدن به ۱۲ سالگی و پسرها بعد از رسیدن به ۱۴۴سالگی ازدواج کنند، گرچه ازدواج در آن سنین به ندرت انجام می شد ولی بعد از شروع سال ۱۹۲۹، سن قانونی ازدواج به ۱۶ سالگی افزایش پیدا کرد. در کشور اسکاتلند، رضایت و اجازه والدین به هیچ وجه لازم و ضروری محسوب نمی شود. در نتیجه اگر در کشوری دختر و پسری قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی قادر به گرفتن رضایت و اجازه پدر و مادرشان نمی شدند، به کشور اسکاتلند می رفتند تا در آنجا به عقد یکدیگر درآیند.

[pejuhesh232]

ماجرای دختری که در پنج سالگی مادر شد!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دختربچه‌ای پنج ساله در دامنه کوه‌های آند، 76 سال پیش در پی برآمدگی غیرطبیعی شکمش و با تصور اینکه توموری درون شکم خود دارد توسط مادرش به بیمارستان منتقل شد.

این دختر بچه که «مدینا لینا» نام داشت، تحت معاینات پزشکی قرار گرفت و مشخص شد وی نه تومور که یک بچه 7.5 ماهه در شکم خود دارد. شگفتی همه بیمارستان را در بر گرفت و کار به جایی رسید که پلیس پدر این دختر را به اتهام تجاوز دستگیر کرد و البته خیلی زود به بیگناهی پدر پی برد.



مدینا لینا زایمان کرد و به دختری تبدیل شد که به جای عروسک با پسر واقعی خودش بازی می‌کرد. نام این بچه را جراردو گذاشتند و تا 10 سالگی هم به او نگفتند بچه‌ای که با او بازی می‌کند مادرش است. جراردو در سن 40 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان در گذشت و مدینا لینا هم در 38 سالگی ازدواج کرد و صاحب بچه شد اما اعجاز طبیعت در حق او به یک یافته جدید در علم پزشکی منجر شد.



پزشکان بررسی‌های زیادی روی این بچه و مادر انجام دادند و بالاخره متوجه شدند جراردو نه فرزند مدینا که برادر دو قلوی اوست. آنها فهمیدند بر اساس یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر، مدینا حامل برادر دو قلوی او بوده که به دلیل شرایط خاص بدنی این کودک را پنج سال بعد به دنیا آورده است. این ماجرا به یافته‌های جدید پزشکی منتهی شد و همچنان محافل پزشکی جهان و رسانه‌های علمی دنیا این اتفاق را بررسی می‌کنند.

[pejuhesh232]

تنها سنگی که‌ روی آب شناور میماند

پومیک، تنها سنگی است که‌ روی آب شناور میماند.

[najm134]

نوزادی که بجای خون در رگش آب جاری است!!!

نوزادی که هنگام تولد ، تنها به اندازه دو قاشق غذاخوری در بدنش خون داشت بعد از یک سال هنوز زنده است.

هرروز شاهد یک اتفاق جالب هستیم یکی از این موارد به دنیا آمدن نوزادی است که در رگش آب جاری است،این نوزاد که «فرانکی موریسون» نام دارد، هنگامی که متولد شد، تنها به اندازه دو قاشق غذاخوری در بدنش خون داشت. یعنی هفت مرتبه کمتر از متوسط خونی موجود در بدن یک نوزاد تازه متولد شده- و بقیه آب بود.پزشکان پس از کشف این ماجرا، به مادر و پدر این دختر گفتند باید منتظر اتفاقات بدی در آینده باشید، زیرا این نوزاد تنها دو روز دیگر زنده خواهد ماند.
به گزارش دیلی میل، والدین این نوزاد وقتی از زنده ماندن «فرانکی» ناامید شدند، در 20 اکتبر سال گذشته یک کشیش را خبر کردند تا برای مراسم خاکسپاری فرانکی در آینده ای نزدیک آماده باشد. در حالی تنها سه روز دیگر به 20 اکتبر 2016 باقی مانده که دختر کوچولو در میان بهت و ناباوری همگان با گذشت یکسال هنوز زنده است و شادمانه زندگی می کند.
این در حالی است که پزشکان پیشتر گفته بودند در صورتی که این دختر زنده بماند، حتما به دلیل آسیب مغزی که به آن دچار خواهد شد، تا آخر عمر روی ویلچر خواهد نشست و توانایی صحبت کردن نخواهد داشت.با گذشت یکسال از تولد این دختر زیبا، تنها تفاوتی که او با کودکان همسن و سال خود دارد، این است که سیستم ایمنی بدن نسبت به آنها کمی ضعیفتر است. مادر و پدر و پزشکان زنده ماندن این نوزاد دختر را تنها یک معجزه می دانند.

[pejuhesh232]

دخترهای این روستا در سن بلوغ، پسر می‌شوند!

در یک پدیدۀ عجیب وراثتی، دختران روستایی در جمهوری دومنیکن در دوران بلوغ بدون مداخله پزشکی پسر می شوند!

به گزارش مشرق، در نتیجه یک وضعیت عجیب وراثتی، دختران روستای "لاس سالیناس" در منطقه راهونا در جمهوری دومنیکن، بدون دخالت پزشکی در دوره بلوغ پسر می شوند.



این وضعیت مبهم که به نام " Guevedoces" نوعی اختلال نادر شناخته می شود، در مستندی با نام "شمارش معکوس زندگی" نمایش داده شد.



در این زمینه پزشکان به این نتیجه رسیده اند که این وضعیت در نتیجه فقدان آنزیم های مسئول توقف تولید هرمون دی‌ هیدروتستوسترون، هورمون مردانه اصلی در خون در رحم به وجود می آید که به تولد نوزاد پسر با ظاهر دخترانه در بدو تولد منجر می شود.



اما زمانی که ترشح هرمون تستوسترون در سن بلوغ شروع می شود، صدای افراد مبتلا به این پدیده تغییر می کند و تغییراتی در سایر اعضای آنها بوجود می آید و این امری است که در اصل باید در داخل رحم صورت بگیرد اما برای این کودکان بعد از ۱۲ سالگی صورت می گیرد.

یکی از افراد مبتلا به این پدیده می گوید: به عنوان یک دختر متولد و بزرگ شده است و حتی به یاد دارد که با لباس دخترانه مدرسه می رفته است و در عین حال هیچ علاقه ای به بازی های دخترانه نداشته و برعکس همواره دوست داشته با پسربچه ها بازی کند.

[pejuhesh232]

کشف کیک میوه‌ای ۱۰۶ ساله در قطب جنوب

قطب جنوب باعث شده که این کیک میوه‌ای فاسد نشود

از قطب جنوب پوشیده از یخ به عنوان یکی از سخت‌ترین مناطق زیستی در کره زمین نام برده می‌شود.
اما کشف یک تکه کیک میوه‌ای انگلیسی ۱۰۶ ساله توسط "مرکز حفظ میراث جنوبگان" چندان با این تعبیر نمی‌خواند.

گفته شده که این کیک در دماغه ادر پیدا شده و احتمالا به رابرت فالکون اسکات، معروف به اسکات قطب جنوب، تعلق داشته است.
اگرچه قوطی حلبی این کیک زنگ زده، اما به گفته تیمی که این کیک را کشف کرده" این کیک بوی خوبی دارد و در شرایط بسیار عالی قرار دارد."

کارکنان "مرکز حفظ میراث جنوبگان" واقع در نیوزیلند این کیک را در کلبه‌ای بسیار قدیمی در قطب جنوب پیدا کردند که تیم کارستن بورچگروینگ کاشف نروژی در سال ۱۸۹۹ آن را ساخته بودند.
این کلبه در سال ۱۹۱۱ محل اسکان کاپیتان اسکات و گروهش هم بود

درباره قطب جنوب بیشتر بخوانید:
یکی از بزرگترین توده‌های یخی از قطب جنوب جدا شد
گفته شده که کاپیتان اسکات به این نوع کیک که تولید کارخانه بریتانیایی بیسکویت هانتلی و پالمرز بود، علاقه خاصی داشت.
به گفته لیزی میک، از مدیران مرکز حفظ میراث جنوبگان "کیک میوه‌ای از جمله خوراکی‌های محبوب در جامعه انگلیس در آن زمان بود و هنوز هم هست. زندگی و کارکردن در قطب منجر می‌شود که افراد تمایل زیادی به خوردن غذاهایی با چربی بالا و قند زیاد پیدا کنند و کیک‌های میوه‌ای از جمله این مواد خوراکی هستند که البته با یک فنجان چای خیلی دلچسب است."

کارکنان این مرکز از بیش از یک سال پیش در حال اکتشاف در این کلبه هستند و تاکنون حدود ۱۵۰۰ شیئ مختلف به دست آورده‌اند. از جمله اشیا کشف شده لباس و ابزارهایی است که تیم‌های اکتشافی به قطب جنوب استفاده می‌کردند.
به گفته لیزی میک در این اکتشافات آن‌ها همچنین "مقداری گوشت و ماهی که به شدت خراب شده بود و همچنین مقداری مربا که نسبتا خوب به نظر می‌آید، به دست آوردند".


کاپیتان اسکات و همراهان او در سفرشان به قطب جنوب خوش شانس نبودند. آنها با موفقیت به قطب جنوب رسیدند، اما پس از رسیدن دریافتند که یک تیم نروژی به فرماندهی روالد آماندسون قبل از آن‌ها به قطب جنوب رسیده بود.
اسکات و همراهانش در راه بازگشت از این سفر جان خود را از دست دادند.