شگفت

نشر گزارشات مفید برای توجه به حیات اعلی

مديران انجمن: najm134, najm134, najm134

شهری که مردمش 100 سال عمر می کنند

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه سپتامبر 12, 2017 6:45 pm

شهری که مردمش 100 سال عمر می کنند


تنها موزه‌ مردمان صدساله زنده در جهان نزدیک ایران قرار دارد و رکورد طولانی‌ترین عمر انسان در دو قرن اخیر مربوط به همین منطقه است
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،«لریک»شهری که مردمش بیش از صدسال عمر می‌کنند، در جمهوری آذربایجان، بزرگ‌ترین کشور منطقه‌ی قفقاز در گذرگاه اروپا و آسیای شمال غربی و همسایه‌ باختری دریای خزر قرار دارد و می‌تواند یکی از به یادماندنی‌ترین سفرهایعمرتان باشد!

کشور آذربایجان به خاطر تنوع آب‌وهوایی و آثار تاریخی گوناگون، چندی است که به مقصدی جذاب برای بسیاری از مسافران و جهانگردان تبدیل شده است. مسافرانی که دوست دارند چند روزی را به دور از هیاهوی شهرنشینی و مشکلات آن سپری کنند.

در این نوشته قصد داریم یکی از شهرهای عجیب این کشور را به شما معرفی کنیم. شهر لریک در جنوب جمهوری آذربایجان؛ شهری که به خاطر طول عمر مردمانش در جهان شهرت دارد. گفته می‌شود طول عمر اهالی این منطقه بی‌ارتباط با آب‌وهوای منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند نیست.

Image
برای رفتن به لریک می توانید زمینی به این شهر زیبا سفر کنید. در صفحه‌ی تور آذربایجان کافه گردش هر از گاهی تور زمینی لریک را هم می توان پیدا کرد اما اگر دوست دارید تنهایی و با هواپیما به این شهر سفر کنید می توانید بلیط هواپیما را به صورت آنلاین خریداری کنید.

لریک کجاست؟
قبل از هر چیز باید بگویم لریک کوهستان باشکوهی است با منظره‌های تازه و چشم‌اندازهای هیجان‌انگیز. کوه‌هایی که رودخانه‌ها و آبشارهای سریع از کمرکش آن به زیر می‌ریزند و صدای چهچهه‌ی پرندگان لای شرشر این آبشارها گم می‌شود.

اگر دوست دارید تالش شمالی را ببینید باید به لریک بروید. لریک شهری کوچک در جنوب جمهوری آذربایجان واقع در شمال گردنه‌ی حیران خودمان است. این شهرستان با بیش از ۱۰۰۰ کیلومترمربع مساحت از شمال کوههای تالش پا گرفته و از شرق به زمین‌های پست و جلگه‌ای لنکران ختم می‌شود. همسایه‌ی شمالی آستارا بر بام تالش نشسته و طبیعت بکر و دست‌نخورده‌اش آن را به مقصدی جذاب و دیدنی برای گردشگران تبدیل کرده است.

آب‌وهوای لریک
می‌گویند در لریک می‌توانید آسمان را با دست لمس کنید. قرار گرفتن در ارتفاعات تالش و هوای تمیز لریک در این تعریف و تمجیدها بی‌تأثیر نبوده است. آب‌وهوای معتدل کوهستانی و طبیعت سرسبز و زیبای لریک زبانزد خاص و عام است. آب‌وهوایی که بی‌شباهت به آب‌وهوای ارتفاعات گیلان نیست؛ اما فاصله‌ی بیشتر لریک از دریا به نسبت شهرهای گیلان هوای آن را خواستنی‌تر کرده است. این شهر زیبای جمهوری آذربایجان در تابستان هوایی خنک دارد و میزبان مسافران و گردشگرانی از ایران و دیگر نقاط جهان است.

جاذبه‌های لریک
در کنار طبیعت زیبا و دست‌نخورده‌ی لریک همچون کوهستان‌های سرسبز، جنگل‌ها و آبشارها و... چشمه‌های آب گرم لریک از دیگر جاذبه‌های این شهر هستند. بیش از ۳۰ خاصیت درمانی برای آب این چشمه‌ها ذکر شده است.

در جنگل‌های لریک و در امتداد رودخانه‌ی زیبای این منطقه حیواناتی چون گراز وحشی، خرگوش، روباه، اردک و سیاه خروس زندگی می‌کنند. عمق جنگل که منطقه‌ای حفاظت‌شده است نیز زیستگاه گربه‌سانان نادری همچون پلنگ و گربه‌ی وحشی است.
از آثار تاریخی لریک می‌توان به غار عصر حجر «گیز یوردو» اشاره کرد که در نزدیک روستای میستان در ارتفاع 2430 متری از سطح دریا قرار دارد. کتیبه‌های سنگی نیز از دیگر یافته‌های باستان شناسان در منطقه‌ی کوهستانی اورند است.

علاوه بر این‌ها می‌توان به آثار تاریخی لریک نیز اشاره کرد. مجسمه‌ی قوچ، مجسمه‌ای که مردمان این منطقه به‌خوبی آن را می‌شناسند. مجسمه‌هایی نظیر این در نقاط دیگر آذربایجان همچون نخجوان و بخش‌هایی از آذربایجان ایران نیز به چشم می‌خورد. مجسمه‌ی قوچ مجسمه‌ای بوده که مادران با نذر مشتی گندم از او می‌خواستند فرزندشان را از چنگ هیولای سرخه و دیگر بیماری‌ها برهاند. هنوز می‌توان صدای ضجه‌ی مادران کودک مرده را پای این مجسمه‌های سنگی شنید.

Image

علت شهرت لریک چیست؟
لریک بیش از هر چیز دیگری به خاطر عمر طولانی مردمش در دنیا مشهور شده است. شاید اینجا تنها موزه‌ی مردمان صدساله در جهان باشد. رکورد طولانی‌ترین عمر انسان در دو قرن اخیر مربوط به همین منطقه است. گفته می‌شود شیرعلی مسلم اف در زمان مرگ ۱۶۸ سال عمر داشت. این یعنی چوپان لریکی -مسلم اف- ۴۶ سال مسن‌تر از پیرترین انسان روی زمین بوده است. در آن زمان یعنی در سال ۱۹۷۳ که شیرعلی مُرد، ۱۲۲ سالگی زن فرانسوی، ژان کالمان، تائید شده بود و وی را به‌عنوان پیرترین فرد روی کره‌ی زمین می‌شناختند. شیرعلی مسلم اف طبق ادعای محلی‌ها تا ۱۶۷ سالگی به‌سختی کار می‌کرد. سیگار نمی‌کشید و الکل نمی‌نوشید. غذای وی متشکل از میوه، سبزی، نان کامل و ماست و پنیر کم‌چرب بوده است. مسلم اف در طول زندگی‌اش چند زن داشته. او سرانجام در ۱۶۷ سالگی دچار بیماری ذات‌الریه می‌شود و یک سال بعد در سن ۱۶۸ سالگی می‌میرد.

هنوز هم قدیمی‌ترین ساکنان آذربایجان در این منطقه زندگی می‌کنند. ده‌ها تن از ساکنان این منطقه در حال حاضر بیش از یک قرن عمر دارند و هنوز هم سخت کار می‌کنند. پیرترین آن‌ها با بیش از ۱۱۵ سال سن ۸ فرزند، ۸۰ نوه، ۶۰ نتیجه و ۸ ندیده دارد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

زن هندی که ۶۰ سال غذا نخورده است!

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه اکتبر 11, 2017 9:02 pm

زن هندی که ۶۰ سال غذا نخورده است!


جهت عبرت براى خوراك به اندازه و عدم وحشت در بنده شكم نبودن


ساراسواتی، زن ۷۵ ساله هندی است که در ۶۰ سال گذشته یک دانه برنج یا هیچ غذای جامد دیگری نخورده است و روزانه بنج ساعت در مزرعه كار مي كند.
Image

ساراسواتی، زن ۷۵ ساله هندی است که ادعا می‌کند در ۶۰ سال گذشته یک دانه برنج یا هیچ غذای جامد دیگری نخورده است.
او به جز گاهی اوقات که هفته‌ای یک عدد موز می‌خورد، تنها با آب و چای زنده است.

ساراسواتی قبل از اینکه ۶۰ سال پیش اولین پسرش به دنیا بیاید و حصبه بگیرد رژیم غذایی معمولی داشت.
از آن به بعد او نتوانست چیزی بخورد، زیرا دل درد شدید می‌گرفت بنابراین غذاخوردن را کاملا ترک کرد.

هرچه بیماریش بهبود می‌یافت شروع به خوردن مقدار کمی چای کرد، اما اشتهای او هرگز بازنگشت.
شوهرش که نگران سلامتی او بود سعی کرد او را متقاعد به غذاخوردن کند، اما نتوانست؛ و ساراسواتی تا به امروز با آب و چای زندگی می‌کند.
او پنج بچه بزرگ کرد و در کنار همسرش در مزرعه کار کرد. باوجود رژیم غذایی عجیبی که دارد همیشه انرژی زیادی دارد و حتی تا به امروز که ۷۵ ساله است ۵ ساعت در روز را در زمین‌های خانوادگیشان می‌گذراند.

بسیاری از مردم باور نمی‌کنند او تن‌ها با آب و چای ۶۰ سال دوام آورده باشد، اما همسایگانش نیز این موضوع را تایید می‌کنند
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ازدواج پسری نوجوان با زنی هفتاد و چند ساله در اندونزی

پستتوسط najm134 » شنبه اکتبر 28, 2017 6:54 am

ازدواج پسری نوجوان با زنی هفتاد و چند ساله در اندونزی


Image

پسری نوجوان در اندونزی بر خلاف همه رسوم و قوانین کشور با زنی هفتاد و چند ساله ازدواج کرده است. این خبر پس از آنکه ویدیویی از مراسم ازدواج این دو در شبکه‌های اجتماعی پخش شد، توجه همگان را به خود جلب کرد.
داماد ۱۶ ساله هنوز زیر سن قانونی است اما پس از آنکه این زوج تهدید به خودکشی کردند، مقامات روستا به ازدواج آنها بدون "ثبت عقد رسمی" رضایت دادند.
سن قانونی ازدواج در اندونزی برای زنان دست کم ۱۶ و برای مردان ۱۹ سال است.
طبق گزارش رسانه‌های محلی این زوج در طول مدتی که پسر به خاطر بیماری مالاریا بستری بود و این زن از او مراقبت می‌کرد، به یکدیگر علاقه پیدا کردند.
سیک آنی، رئیس روستای سوماترا در جنوب غربی اندونزی به خبرگزاری فرانسه گفت "از آنجایی که پسر هنوز زیر سن قانونی است ما تصمیم گرفتیم که مراسم عروسی را خصوصی برگزار کنیم".
او همچنین گفت مراسمی که روز دوم ژوییه برگزار شد برای جلوگیری "بروز گناه" بین سلامت و روهایا، عروسی که حدودا بین ۷۱ تا ۷۵ سال سن دارد، صورت گرفت.
گفته می‌شود پدر داماد سالها پیش درگذشته و مادرش با فردی دیگر ازدواج کرده است.
این سومین ازدواج روهایا است و از دو ازدواج قبلی خود دارای چند فرزند است.
ینی ایزی، یکی از فعالان مرکز بحران زنان در اندونزی که سال‌هاست برای پایان دادن به ازدواج افراد زیر سن فعالیت می‌کند به بی‌بی‌سی گفت که این "مورد کمیابی" است زیرا همیشه این دختران خردسال هستند که بر خلاف میلشان ازدواج می کنند.
"اما این پسر نه برای مسائل اقتصادی ازدواج کرده و نه برای مسائل دیگر، بلکه برای آنکه این زن به او عشق می ورزد و توجه می‌کند."
najm134
 
پست ها : 2046
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

سگ های وحشی آفریقا 'با عطسه رای می گیرند'

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه نوامبر 04, 2017 3:24 pm

تصميمگيري بوسيله راي اكثريت حتى ميان سگهاى وحشي افريقا
سگ های وحشی آفریقا 'با عطسه رای می گیرند'


یک مطالعه تازه نشان داده است که سگ های وحشی آفریقا با عطسه کردن برای تصمیم های جمعی رای گیری می کنند.
تحقیقات مشترک دانشگاهیان در ولز، استرالیا و آمریکا سگ های در معرض خطر را در مرکزی در بوتسوانا (Botswana Predator Conservation Trust) زیر نظر گرفت.
این مطالعه نشان داد که سگ ها از عطسه برای تصمیم گیری درباره زمان شروع شکار پس از "گردهمایی های اجتماعی" استفاده می کنند.
دکتر اندرو کینگ، از دانشگاه سوانسیا در ولز، گفت که سگ ها از عطسه به عنوان یک "حد نصاب" استفاده می کنند.
این مطالعه توسط جانورشناسان از دانشگاه نیو سات ولز در سیدنی استرالیا، دانشگاه بران در آمریکا و سوانسیا در ولز انجام شد.

قبلا تصور می شد که این سگ های وحشی که یکی از در معرض خطرترین گونه های جهان هستند، با عطسه فقط می خواهند راه تنفس خود را باز کنند.
اما درحالی که جانورشناسان جزییات ۶۸ گردهمایی اجتماعی سگ ها را ثبت می کردند متوجه شدند که هرچه تعداد عطسه ها بیشتر است گله سگ ها بیشتر برای شکار به حرکت در می آید.
دکتر کینگ گفت: "عطسه نقش نوعی حد نصاب را بازی می کند و شمار عطسه ها باید به تعداد مشخصی برسد تا بر فعالیت گروه اثر بگذارد."
"بعضی دیگر از جانوران اجتماعی گوشتخوار مثل میرکت ها هم از حد نصاب استفاده می کنند."
با این حال این مطالعه حاکیست که عطسه همه سگ ها یکسان نیست.

رینا واکر، از دانشگاه بران، گفت: "ما متوجه شدیم که وقتی نر و ماده برتر گروه در تجمع حضور دارند، اعضای گروه فقط با چند عطسه راهی شکار می شوند."
"اما اگر جفت برتر حاضر نباشند، به عطسه های بیشتری - حدود ده عطسه - نیاز است تا گله راه بیافتد."
نتایج این مطالعه قرار است در نشریه علمی "اقدامات انجمن رویال بی" منتشر شود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رسم الخط مخصوص زنان كه مردان نمي توانند بخوانند

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه نوامبر 11, 2017 1:36 pm

رسم الخط مخصوص زنان كه مردان نمي توانند بخوانند


با عجیب ترین دستخط جهان آشنا شوید

به گزارش باشگاه خبرنگاران،«نوشو» که در لغت به معنای «نوشتار بانوان» است، خطی رازآمیز بوده که زنان روستایی در منطقه ی کوچکی از استان هونان و بین قرن نوزدهم و بیستم از آن استفاده می کردند. نوشو تنها مختص زنان بوده و هیچ گاه به مردان آموزش داده نمی شده؛ جالب است بدانید که وجود این خط تا دهه ی 80 میلادی برای عموم ناشناخته بوده است. اما چه زنانی از نوشو استفاده کرده و چرا نوشتار مخفی خودشان را ابداع کرده اند؟ در این مطلب نگاهی به این بخش شگفت انگیز از تاریخ چین می اندازیم.

چه کسانی از نوشو استفاده می کردند؟
همانگونه که گفته شد این دست خط توسط زنان روستایی شهرستان جیانگیونگ، استان هونان استفاده می شد. دانش این دست خط از مادر به دختر انتقال داده شده و هیچ مردی قادر به خواندن آن نبود، هرچند مردان از وجود این زبان آگاهی داشتند.

Image

استفاده از این دست خط برای ارتباطات میان بستگان و دوستان صمیمی زنان در جامعه ای به شدت مردسالار رواج داشت. پشت این داستان در حقیقت یک جنبه ی فرهنگی وجود دارد که همان «خواهران سوگند خورده» یا laotong است. ارتباطات لائوتانگ در زمان بچگی و بین دختران یک روستا بسته می شد. هرچند که این دختران از نظر بیولوژیکی با هم ارتباطی نداشتند اما این سوگند آنها را تا پایان عمر به همدیگر وابسته می کرد، حتی اگر این دختران ازدواج کرده و به خانه ی خانواده ی همسران خود نقل مکان می کردند.
این زنان روستایی متاهل زندگی بسیار محدودی داشتند و معمولا در داخل خانه ها محبوس و مشغول کارهای دستی و وظایف خانه می شدند، در نتیجه روابط لائوتانگ که با رد و بدل کردن نامه هایی با دست خط نوشو زنده و پویا باقی می ماند، برای زندگی آنها حیاتی بود

Image

کشف و مطالعه ی نوشو
تا دهه ی 60 میلادی کسی خارج از استان هونان از وجود «نوشو» خبر نداشت تا اینکه پیرزنی در یک ایستگاه قطار از حال رفته و توجه پلیس را به خود جلب کرد؛ در میان متعلقات او، اسنادی پیدا شد که به صورت رمزی و با دست خطی کاملا ناآشنا نوشته شده بود و همین موضوع باعث ایجاد سوظن شده و در نهایت منجر به بازداشت او به جرم جاسوسی شد.
تنها پس از هرج و مرج انقلاب فرهنگی بود که این دست خط در نهایت مطالعه و مستندسازی شد که از جمله شاخص ترین افراد در این زمینه می توان به Zhou Shuoyi اشاره نمود یعنی اولین مردی که این دست خط را به خوبی یاد گرفت. این شخص در دهه ی 80 میلادی شروع به مطالعه ی «نوشو» کرده و اولین لغت نامه ی کاراکترهای نوشو را در سال 2003 منتشر نمود.
سابقه ی خطاطی نوشو را می توان در پارچه های گلدوزی شده مانند دستمال ها، لحاف ها، بادبزن ها، نامه ها و متون شرح حال نیز یافت. یکی از رایج ترین این اسناد Sanzhaoshu می باشد، این سند کتاب محرمانه ای است که در سومین روز ازدواج به عروس می دادند و در حقیقت توسط مادر عروس، بستگان و دوستان مونث نوشته می شده و حاوی پیام هایی بوده که امید به آینده ای سرشار از شادی را برای عروس بازگو کرده و ناراحتی خود را از رفتن او اعلام می کنند.

Image

این دست خط چگونه است؟
ضربه هایی که نوشو را ایجاد می کنند از نقطه ها، خطوط عمودی و قوس ها تشکیل شده اند. مانند متون چینی سنتی، نوشو نیز از بالا به پایین نگارش شده و ستون های نوشته شده از راست به چپ قرار می گیرند. اما در حالیکه کاراکترهای استاندارد زبان چینی hanzi بیشتر حاوی معانی هستند تا تلفظ ها، نیمی از کاراکترهای نوشو آوایی هستند و بقیه ی آنها نیز همان کاراکترهای hanzi هستند که اطلاح شده اند.

هرچند «نوشو» را با عنوان «زبان بانوان» می شناسند اما در حقیقت یک دست خط است و زنانی که از نوشو استفاده می کردند، در حین نوشتار از قواعد و کلمات گویش محلی خود استفاده می کردند.

چگونه نوشو افول کرد؟

در دهه ی 80 میلادی و زمانی که محققان شروع به بررسی «نوشو» کردند، این دست خط در معرض نابودی قرار داشت. در آن زمان تنها 10 خانم می توانستند متونی را با دست خط نوشو نوشته و آن را بخوانند.

تغییرات اجتماعی و فرهنگی قرن بیستم در چین، فرصت ها و آزادی های زیادی از جمله دسترسی به آموزش را در اختیار زنان چینی قرار داد. بدین ترتیب بود که دختران منطقه ی جیانگیونگ به جای نوشو شروع به یادگیری هانزی کرده و همین موضوع نیاز آنها را به استفاده از دست خط مادرها و مادربزرگ هایشان کمرنگ نمود.

آخرین شخصی که در این نوشتار مهارت داشت ( به غیر از محققانی که به قصد مطالعه ی نوشو آن را یاد گرفتند) خانمی به نام Yang Huanyi بود که در شهرستان جیانگیونگ زندگی می کرد و در سال 2004 و در سن 98 سالگی از دنیا رفت!
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ماهیت حیوان دریائی عجیب آمریکا معلوم شد

پستتوسط najm134 » يکشنبه نوامبر 19, 2017 7:03 pm

ماهیت حیوان دریائی عجیب آمریکا معلوم شد


کاربران توئیتر پیشنهاد کردند که پریتی دسای با کِنِث تای دانشمند زیست شناس موزه تاریخ طبیعی همکاری کند . کنث تای اعلام می کند که این حیوان ناشناس یک نوع مارماهی با دندان های نیش است و نام علمی اش " اپلاتوفیس شائولیودوس" است.
ماهی عجیبی که در سواحل یکی از ایالت های آمریکا پیدا شده بود ، شناسائی شد.

چند روز پس از پیدا شدن یک موجود دریائی ناشناس در ساحل ایالت تگزاس آمریکا ، دانشمندان سرانجام به ماهیت این حیوان آبزی عجیب پی بردند حیوانی که توفان هاروی آن را در ساحل این ایالت انداخته است و بدنی کشیده و دندان هائی بزرگ دارد.

پس از پیدا شدن این موجود دریائی عجیب ، پریتی دِسای مدیر شبکه های اجتماعی در انجمن ملی اودوبون که یک مرکز حفاظت از محیط زیست است ، در صفحۀ توئیتری خود خواستار همکاری دانشمندان با همدیگر برای شناسائی این موجود شد.

Image

کاربران توئیتر پیشنهاد کردند که پریتی دسای با کِنِث تای دانشمند زیست شناس موزه تاریخ طبیعی همکاری کند . کنث تای اعلام می کند که این حیوان ناشناس یک نوع مارماهی با دندان های نیش است و نام علمی اش " اپلاتوفیس شائولیودوس" است.

مجله تایم چاپ آمریکا به نقل از دسای گزارش داد : باور کردنی نبود.این موجود حیوانی نیست که مردم در دریا دیده باشند.

دسای افزود : احتمالاً این ماهی در اعماق دریا زندگی می کرد که آب آن را به ساحل انداخته است .

طول مارماهی نیشدار معمولاً حدود یک متر است و اکثر وقت خود را در عمق 30 تا 90 متری زیر آب می گذراند.

منبع:العالم
najm134
 
پست ها : 2046
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

نجات مرغ مادر و جوجه‌هایش پس از ۶ روز از زیر آوار

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 26, 2017 10:24 pm

نجات مرغ مادر و جوجه‌هایش پس از ۶ روز از زیر آوار


یک مرغ مادر و جوجه هایش بعد از گذشت ۶ روز صحیح و سالم از زیر آوار های زلزله با کمک یکی از کارشناسان اداره کل دامپزشکی استان کرمانشاه نجات پیدا کرد.
یکی از کارشناسان اداره کل دامپزشکی استان به نام خلیل پیشدار در حین آواربرداری و جمع آوری لاشه دام های تلف شده موفق به نجات یک مرغ مادر و جوجه هایش از زیر آوار شد.

Image

این مرغ خوش شانس به همراه ۱۰ جوجه خود بعد از گذشت ۶ روز ماندن زیر آوار و بدون آب و غذا در حین عملیات آواربرداری در روستای کلانه محرابی از توابع دهستان دشت ذهاب شهرستان سرپل ذهاب نجات یافتند.
گفتنی است، روزگذشته نیز توسط اکیپ های دامپزشکی، یک راس گوساله که تمام دارایی یک پیرزن روستایی بود را زنده و سالم از زیر آوار نجات دادند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اولين صدای ضبط شده در ايران از: مظفرالدين شاه قاجار

پستتوسط najm134 » دوشنبه دسامبر 25, 2017 11:23 am

اولين صدای ضبط شده در ايران از: مظفرالدين شاه قاجار
Image
صدای ضبط شدۀ مظفرالدين شاه قاجار كه قديمی ترين سند صوتی تاریخ ايران است،
جملات وی كه خطاب به اتابك اعظم گفته شده است را می توانید در زیر بشنوید و بخوانید .
زمان : 1 دقیقه ساختار : mp3

Image


http://www.mehremihan.ir/dadeh/sokhanra ... ozafar.mp3



نخستین صدای حبس شده ایرانی
نقل صدای ضبط شده مظفرالدین شاه
در دورانی که دستگاه فونوگراف را «حافظ الصوت» و «حبس الصوت» شناخته شد .
اما نخستین صدای شکار شده ایرانی متعلق به شخص اول مملکت در عصر خود است .
Image
گویند شنیدن صدا لطف دیگری دارد . پس شاید با شنیدن صدای مظفرالدین شاه به درون روح او راه یابید اگر هم نتوانستید لااقل به حوزه ادبیات کلامی آن موقع واقف می شوید.
شنیدن صدای واقعی نخستین پادشاهی که صداو تصویر آن بدست نسل فعلی رسیده حتما منحصر به فرد است.
همانگونه که گفته شد صدای ارایه شده متعلق است به پنجمین شاه دوره قاجارـ مظفرالدین شاه قاجار است فرمایش ایشان در حضور اتابک اعظم و وزیر امور خارجه وقت گفته شده است . برای فهمیدن بهتر شما از سخنان شاه قاجار علاوه بر آنکه کیفیت صدا را بهره گیری از تکنیک های جدید بهتر کرده ام ، متن آن را نیز تقدیمتان می کنم.

دانلود صدای مظفرالدین شاه با کیفیت مناسب

http://www.persiangig.com/pages/downloa ... inshah.zip

متن سخنان مظفر الدین شاه قاجار

"...تا حالا كه... جناب اتابك اعظم
از خدمات صادق و لايق شما كه تا به حال چهل سال است خدمت می كنيد
از همۀ خدمات شما راضی هستيم Image
به خصوص از خدمات اين سه چهار ساله ای كه در صدارت خودتان کار مي كنيد
و ان شاء الله عوض اينها را همه را به شما مرحمت خواهيم فرمود
و شما هم ابدا ذره ای در خدمات خودتان ان شاء الله قصور نخواهيد داشت
و مرحمت ما را به اعلا درجه نسبت به خودتان بدانيد
انشاء الله الرحمن بعد چهار صد سال كه خدمت بكنيد اميدوار هستيم كه هميشه خوب باشيد
و اين خدماتی كه به من می كنيد و به مملكت ايران می كنيد
البته از خداوند او را بی........بی ...... عوض نخواهد گذاشت
ان شاءالله عوض او را هم خدا و هم سايۀ خدا كه خودمان باشیم [!] به شما خواهیم داد
و از خدمات همۀ وزرا هم راضی هستيم
و شما خدمات همه را حقيقتا خوب عرض می كنيد
و همه را به موقع عرض می كنيد.
=============
حابس الصوت يا دستكاه ضبط مزبور سوغات آخرين سفر فرنكستان بود

آخرین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ

Image
فرادید- میثم رضوانی؛ شاه قاجار با این‌که دوبار پیش از این، جهت مداوای امراض در آب‌های معدنی فرنگ و آشنایی با فرهنگ و صنعت آن دیار ـ و نه چیز دیگری ـ عازم اورپا شده بود، بااین‌حال شوق و ذوقش را در خاطرات آخرین سفرش به فرنگ پنهان نکرده و روز ـ به روایت خود ـ "نزول"اش را این‌گونه ثبت می‌کند: "عموم مردم از ورود ما زیاده اظهار شعف می‌نمودند. ما هم به همه اظهار مهربانی می‌کردیم و با دستمال تعارف می‌نمودیم. حقیقتا خیلی خوب از ما پذیرایی کردند."
مظفرالدین شاه قاجار علاوه بر تاج‌وتخت شاهی و علاقه به تفریح و خوش‌گذرانی، عشق سفر به فرنگ را هم از شاه شهید به ارث برده بود. او در طول دوران ده‌ساله‌ی سلطنتش در فواصلی نزدیک به هم به اورپا مسافرت کرد. در عصری که خزانه‌ی مملکت خالی‌تر از هر دوران دیگری بود و امور جاریه‌ی کشور ازطریق استقراض از بانک‌های روس و انگلیس درقبال اعطای امتیازات فراوان انجام می‌شد، در16 خرداد 1284، شاه جماعتی 50نفره از خدم‌وحشم دربار را راهی سفری صدروزه کرد، که به شهادت تاریخ، دستاوری به‌جز "هیچ" برای ایرانیان نداشت. سفری پرخرج که منابع مالی آن ازطریق وامی به ارزش 290 هزار ليره از بانك شاهي انگليس تأمین شد.

Image
مظفرالدین شاه در سفر آخر به اورپا از اتریش، فرانسه، بلژیک و روسیه دیدن کرد. او در این سفر دستاوردهای اندکی ـ آن هم فقط برای دربار ـ به همراه آورد. ازآن‌جمله چند دستگاه تلفن برای دربار، سیناتوگراف برای دربار، فنوگراف (دستگاه ضبط و پخش صدا) برای دربار و لانترن مژیک (دستگاه نمایش تصاویر غیرمتحرک یا جهان‌نما) باز هم برای دربار. و البته بدهی چندصدهزار لیره‌ای برای مردم که کشورشان ازپس جنگ روس و ژاپن، بیش از گذشته گرفتار تورم و گرانی شده و به نان شب محتاج بودند. در طرف دیگر اما، شاه و رفقا، در فرنگستان گشت‌وگذار می‌کردند، در جشن‌های باشکوه حاضر می‌شدند، به سیرک و اپرا و مراسم حرکات موزون می‌رفتند، در فروشگاه‌های پرزرق‌وبرق خرید می‌کردند و جایی نوشته آمده که گویا به بانوان فرنگی به دیده‌ی حسرت می‌نگریسته‌اند. مظفرالدین شاه هم‌چنین به تجویز پزشکی انگلیسی دارویی برای تقویت قوه‌ی باه همراه خود به ایران آورد که گفته می‌شود تأثیر همان دارو بر کلیه‌ها، باعث مرگش شد.
Image
تاریخ به نکویی از مظفرالدین شاه نام نمی‌برد. او را مردی بیمار، بی‌سواد، بی‌کفایت و در پی مسخره‌بازی معرفی می‌کند. خاطرات سفرهای او به فرنگ نیز مملو از این ظرائف است. در بخشی از خاطره‌ی سفرش به بلژیک نوشته: "یک مرد که یک طرف سبیلش بلند بود، یک طرف کوتاه... [آمد]. از ریشش به سبیلش درست کرده بود. خیلی خندیدیم. اسماعیل‌خان فراش خلوت پیش ما بود، به او نشان دادیم. حیف که فخرالملک نبود که نشان بدهیم و درست خنده کنیم." تاج‌السلطنه خواهرش در خاطره‌ای از سفرهای برادر به فرنگ می‌نویسد: "... گردي از انگلستان با خود آورده بود كه به قدر بال مگسي اگر در بدن كسي يا رختخواب كسي مي‌ريختند تا صبح نمي‌خوابيد و مجبور بود اتصال بدن خودش را بخاراند. دو من از اين گرد آورده و اتصال در رختخواب عمله خلوت مي‌ريخت، آنها به حركت آمده، حركات مضحك مي‌كردند و او مي‌خنديد."
علی‌اصغر شمیم در کتاب «ایران در دوره سلطنت قاجار» در توصیف پنجمین شاه قاجار می‌‌نویسد: «تاریخ او را فردی ساده‌لوح، سهل‌القبول، متلون‌المزاج، مسخره و مضحکه‌پسند به خلوت می‌شناسد که از لحاظ فکر، کودکی سالخورده بیش نبود. در دوره او امور سلطنت با میل عمله‌جات خلوت با وزرای خودغرض اداره می‌شد. خلوتیان پادشاه گویا از پست‌فطرتان و پست‌نژادان و بی‌تربیت و بداخلاقان انتخاب شده بودند. از این رو وضع دربار ملاعبه بود. پادشاه شخصا با آن همه تعلیم و تربیت دارای هیچ علم نبود و از اطلاعات سیاسی و تاریخی و غیره که لازمه جهانداری است، بی‌بهره بود و از این رو مال‌بینی و عاقبت‌اندیشی، حتی برای خود و اخلاف خویش، هم به خاطرش خطور نمی‌کرد."
Image
بزرگ‌ترین افتخار شاه علیل قاجار، امضای سند مشروطه بود. بعید به نظر می‌رسد پادشاهی که به گواهی تاریخ، به سختی می‌توانست تا صد بشمارد و با سواد و معلومات کاملا بیگانه بود، از آگاهی به فواید دموکراسی و مشروطه و حکومت قانون، تن به امضای سند مشروطه داده باشد، محتمل آن است که فرمان مشروطه امضا شد از ترس گرفتار شدن مظفرالدین شاه به غضب عامه و مرگی مانند پدرش. به دیگر سخن، شاید صدور فرمان مشروطه، دلجویی پادشاهی علیل و پرخرج از مردمی فقیر و نجیب بوده‌باشد. چراکه سند مشروطه، اندکی بعداز آخرین سفر شاه به فرنگ که باعث بروز نارضایتی‌های عمومی شد، به امضای شاه رسید.
najm134
 
پست ها : 2046
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

رودخانه عظیم دست ساز بشر در صحراى افريقا!

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه ژانويه 02, 2018 10:13 am

رودخانه عظیم دست ساز بشر در صحراى افريقا!


یکی از بزرگترین پروژه های توسعه غیرنظامی که معمر قذافی رئیس جمهور پیشین لیبی در دوران 42 ساله ی حکمرانی خود به سرانجام رساند، پروژه ی ساخت رودخانه ی عظیم انسان ساخت بوده است. رویای قذافی فراهم آوردن آب آشامیدنی برای همگان و تبدیل بیابان به مکانی سرسبز بود تا بدین وسیله بتواند لیبی را در تولید غذا خودکفا کند. برای محقق نمودن چنین رویایی، قذافی یک پروژه ی مهندسی عظیم را شروع کرد؛ این پروژه شامل شبکه ای از لوله های زیرزمینی بود که آب های تازه را از ذخایر آب زیرزمینی در عمق صحرا به سوی شهرهای لیبی می کشاند؛ شهرهایی که از خشکسالی در رنج و محنت بودند. قذافی این پروژه را عجایب هشتم دنیا نامید..
لیبی یکی از پر آفتاب ترین و خشک ترین کشورهای جهان است. در این کشور مکان هایی وجود دارند که ممکن است دهه های متوالی حتی رنگ یک قطره باران را نیز به خود نبینند؛ حتی در ارتفاعات نیز بارندگی به ندرت ( هر 5-10 سال یکبار) اتفاق می افتد. کمتر از 5% مساحت این کشور میزان کافی بارندگی برای کشاورزی دریافت می کنند. مقدار زیادی از آب مصرفی لیبی در گذشته از نیروگاه های آب شیرین کن واقع در خطوط ساحلی این کشور می آمد که فرایندی گران بوده و به همین دلیل تنها در مصارف خانگی مورد استفاده قرار می گرفت. مقدار بسیار کمی از این آب برای آبیاری مزارع باقی می ماند.
در سال 1953، در حال جست و جوی میدان های نفتی جدید در جنوب لیبی، مقادیر زیادی از ذخایر آب های زیرزمینی باستانی در این کشور کشف شدند. تیم اکتشافی موفق به یافتن 4 حوزه ی بزرگ با ظرفیت تخمینی هر کدام بین 4800 تا 20000 کیلومتر مکعب آب شد. مقادیر زیادی از این آب 38 تا 14 هزار سال پیش یعنی در پایان آخرین عصر یخبندان که این منطقه دارای آب و هوایی معتدل بوده، در اینجا ذخیره شده اند.

Image

بعد از اینکه قذافی و افسران یگان ویژه آزاد توانستند در کودتایی بدون خون و خونریزی قدرت را به دست بگیرند، دولت جدید بلافاصله شرکت های نفتی را ملی کرده و شروع به استفاده از عواید آنها برای حفر صدها چاه و رساندن این آب های تازه از اعماق صحرا کرد. در ابتدا قذافی قصد داشت که در صحرا ( همان مکانی که آب در آن یافت شده بود، پروژه های کشاورزی بزرگ مقیاس راه اندازی کند، اما زمانی که مردم از نقل مکان به صحرا سر باز زدند او به این فکر افتاد که آب را به مردم برساند.

Image

در آگوست سال 1984، معمر قذافی سنگ اول کارخانه تولید لوله را در برگا Brega بر زمین نهاد و بدین ترتیب پروژه رودخانه ی عظیم دست ساز بشر آغاز شد. حدود 1300 چاه در خاک بیابان (برخی حتی تا عمق 500 متری) حفر شدند تا بتوانند آب های موجود در اعماق بیابان را به بیرون پمپ کنند؛ سپس از طریق شبکه ای از لوله های زیرزمینی به طول 2800 کیلومتر این آب به 6.5 میلیون نفر که در شهرهای تریپولی، بنغازی، سیرته و شهرهای دیگر زندگی می کردند، منتقل می شد. زمانی که فاز پنجم و نهایی پروژه تکمیل شد، طول لوله های این شبکه 4000 کیلومتر بود که می توانست کشاورزی روی 155هزار هکتار را فراهم کند. حتی با وجود اینکه دو فاز آخر این پروژه هنوز تکمیل نشده اند، رودخانه ی عظیم دست ساز بشر، بزرگترین پروژه ی آبیاری دنیا است.
پایان فاز یک، این خط لوله اولین بار در سال 1996 به تریپولی رسید. امکان دسترسی به آب آشامیدنی تاثیری بی نهایت شگرفت بر روی مردمان این شهر داشت.
آدام کووایری یکی از چهره های مهم این پروژه می گوید: «آب، زندگی ها را تغییر می دهد. برای اولین بار در تاریخ لیبی ما در شبکه لوله کشی خانه هایمان آب برای شست و شو، دوش گرفتن و ... داشتیم، کیفیت زندگی همینک خیلی بهتر است و این موضوع روی کل کشور تاثیر گذاشته است.»
پس از موفقیت این پروژه، آنچنان در جوامع بین المللی به رسمیت شناخته شد که در سال 1999 یونسکو، پیشنهاد لیبی برای اعطای جایزه ی بین المللی آب را به این پروژه قبول کرد؛ جایزه ای که به تحقیقات علمی برای استفاده از آب در مناطق خشک ارتباط دارد.
کمی قبل تر، در سال 1991 و در مراسم افتتاح اولین فاز این پروژه، معمر قذافی در مورد بزرگترین سرمایه گذاری مهندسی عمران در جهان گفت:
«پس از این دستاورد، تهدیدهای آمریکا علیه لیبی دو برابر خواهد شد. ایالات متحده بهانه می آورد، اما دلیلی واقعی توقف این دستاورد این است که مردم لیبی سرکوب شوند.»

Image Image Image
Image Image Image
Image Image Image
Image


رسانه های غربی به ندرت از این پروژه نامی برده اند و زمانی هم که اینکار را کرده اند آن را به باد تمسخر گرفتند اما حقیقت این است که این پروژه یک سیستم آبرسانی بسیار شگفت انگیز بوده که زندگی مردمان لیبی را در سراسر کشورشان دستخوش تغییر و تحولی چشمگیر نموده است
در جولای سال 2011، ناتو شبکه ی لوله های این رودخانه ی عظیم دست ساز بشر را در نزدیکی برگا بمباران کرد؛ لازم به ذکر است که کارخانه ی تولید لوله نیز از این بمباران بی نصیب نماند. ناتو ادعا کرده بود که از این کارخانه به عنوان انبار مهمات ارتشی استفاده می شده و راکت ها از اینجا شلیک می شدند. حمله ی ناتو به این سیستم باعث شد که 70% جمعیتی که برای ادامه ی زندگی و کشاورزی به این آب وابسته بودند از آن محروم شوند. امروز در این کشور جنگ داخلی برقرار است و آینده ی این پروژه ی حیاتی نیز در خطر است.
حسادت اروبا و امريكا و غربيها (ناتو) نسبت به ليبي و كشورهاي جهان سوم حتى در بيشرفت و انجام بروزه هاى بزرك و منابع عظيم آب سبب شد تا ليبي مورد هجوم و تخريب قرار كيرد از جمله تاسيسات اين بروزه عظيم و ليبي تبديل شود به ويرانه و محل دركيري و لانه هاى تكفيري
منبع: amusingplanet

توضيح:
هدف از نقل اين گزارش توجه به تجارب و استفاده از آنهاست،
اينكه حكومت يا دولت مجري چه سرنوشتي داشت و چرا و مستحق بود يا نبود بيرون اين مبحث است،
قذافي ملعون كه ازثمره ازدواج يك افسر ايتاليايي با يك زن ليبيايي بوده و ضد خداوند و ضد رسول الله و از طواغيت عصر خودش بود
و از جرائم غير قابل توصيفش ربودن و سر به نيست كردن امام موسى صدر در وقت پيروزي انقلاب و منع از حضور او در چيشرفت و تحكيم جمهوري اسلامي و نيز توسعه دوستي كشورهاى عربي و اسلامي با انقلاب اسلامي بود


نظرات كاربران:
مهدی شنبه، 7 مرداد 96 ساعت 12:45
معمر قذافی کارهایی کرد که در ایران در حد آرزو هست ، تحقیق کنید لطفا ( از وام های با سود صفر درصد تا خانه های مخصوص زوج های جوان در ابتدای زندگی که بصورت رایگان برای 3 سال واگذار میشد ، تا آبرسانی گسترده در یکی از خشک ترین مناطق جهان) ضمن اینکه واقعا نمیتونیم از یاد ببریم که چه کمک بزرگی به ایران در زمان جنگ کرد ، 750 میلیون دلار سلاح رو بصورت رایگان برای ایران ارسال کرد که مهمترینشون سامانه های موشکی ضد هوایی بود که ایران شدیدا در این قسمت ضعف داشت و بعد رسیدن این سلاح ها بود که هواپیماهای عراقی در آسمان ایران دچار مشکل شدند
حسن پنجشنبه، 2 شهریور 96 ساعت 06:57
ایران یک دریا بالاسر دارد یک دریا و اقیانوس زیر پا مرکز کشور هم چاله های شور زار فراوان اگر فقط ده درصد همت قذافی را انجام دهند و چاله های شور زار گویر از حوض سلطان گرفته تا شرق یزد و جنوب سمنان در فصل بارندگی پر از آبشان کنند به ارتفاع تا دومتر آن فقط انقلاب بارش در فلات مرکزی ایران رخ خواهد داد به این گونه که جریان سرد سیبری وقتی از شمال شرق وارد فلات مرکزی ایران می شود رطوبت لازم را جذب و در ارتفاعات مرکزی فلات ایران و شرقی زاگراس صعود و بارش فراوان از پائیز رخ می دهد و با جریان بارشی غربی مخلوط شده بارش فراوان رخ می دهد
عارف
جمعه، 24 شهریور 96 ساعت 03:01
بیمه درمانی و جراحی صد درصد رایگان حتی جراحی هایی که در لیبی وجود نداشت و نیاز به اعزام به خارج بود هم رایگان بود/تحصیلات از کودکستان تا پایان دانشگاه رایگان/حقوق بیکاری متناسب با مدرک تحصیلی تا زمانی که برای فرد کار مناسبی پیدا شود./ 50 هزار دلار برای مسکن در اولین ازدواج/ پرداخت حقوق ماهیانه به اندازه ی 75 درصد میانگین درآمد به خانومهای خانه دار بعلاوه ی 5هزار دلار برای تولد هر بچه/بالاترین ذخیره
pejuhesh232
 
پست ها : 8759
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فارسي زبانهايي در بام دنيا

پستتوسط najm134 » چهارشنبه ژانويه 24, 2018 6:06 pm

فارسي زبانهايي در بام دنيا


در بامير كوجك بلندترين نقطه مسكوني زمين
اينها یکی از اقلیت‌های قومی افغانستان هستند که در دامنه کوه‌های پامیر زندگی می‌کنند. آخرین نقطه در شما‌ل‌شرق این کشور با ارتفاع بیش از ۴ هزار متر از سطح دریا.
افزایش مرگ و میر مادران هنگام زایمان در سال‌های اخیر، آنها را نگران انقراض نسل‌شان در این کشور کرده است.
Image

ناگفته‌های زندگی فارسي زبانهاى بام دنياا
پس از پرواز از کابل به اشکاشم ولایت بدخشان در شمال‌شرق افغانستان، بعد از یک روز سفر با خودرو به ولسوالی واخان رسیدیم و پس از یک روز سفر دیگر به منطقه "بروغیل" ورودی سفر به پامیر کوچک. حالا رونده شمال‌شرقی‌ترین منطقه این ولسوالی مشهور به بام دنیا هستیم.
برنامه‌ریزی برای سفر به ارتفاعات پامیر، آسان نبود. ما جایی می‌رفتیم که دسترسی به ابتدایی‌ترین امکانات در آن‌جا ناممکن است. ناگزیر بودیم از "الف" تا "یا" وسایل مورد نیازمان را با خود به این منطقه ببریم.
من و همکارم برای این‌که وسایل زیادی با خود داشتیم، پنج اسب کرایه کردیم و صبح زود با کاروان هفت نفره از راهنمایان و راه بلدها، از واخان به سوی پامیر خُرد/کوچک راه افتادیم.
پنج روز راه پیاده و کوه‌ها و کتل‌های دشوارگذری برای رسیدن به این منطقه در پیش داشتیم. اما ما تنها مسافران این راه نبودیم، در این مسیر با بیش از ده گردشگر برخوردیم که دلیل سفرشان به واخان و پامیر را، طبیعت زیبای این منطقه می‌گفتند.

در روز پنجم سفر در منطقه "ایرغه‌ایل" میان گروهی از مردان و زنان قرقیز بودیم. مردمی با فرهنگ و زندگی متفاوت و شگفت‌انگیز.
راه‌های باریک منتهی به پامیر کوچک به دلیل بارندگی،‌ تنها چند ماه در سال باز است.
از نظر نژادي قرقیز هستند اما فارسي صحبت مي كنند اقلیت حدود ۱۵۰۰ نفری هستند که در کوه‌پایه‌های پامیر زندگی می‌کنند. اينها پس از انقلاب كمونيستي روسیه (براى حفظ دين و ايمان خود) به این منطقه مهاجر شده‌اند. عده‌ای هم پس از فروپاشی شوروی به پامیر آمده‌اند. این گروه سنی مذهبند و به زبان قرقیزی و فارسی صحبت می‌کنند.

Image
مالداری زندگی مردم این منطقه را می‌چرخاند. زنان هم نیروی اصلی کار هستند.
خانه‌های آنان خیمه‌های پارچه‌ای از جنس پشم دام‌ها است که به آن می‌گویند "خِرگاه". درون خیمه‌ قرقیزها رنگین است، اما سفره‌های‌شان نه! آنها مردمی فقیر هستند.

"قَتَمه" غذای خاص قرقیزهاست که با ترکیب شیر، آرد و روغن حیوانی تهیه می‌شود. مهمانی را که برایشان عزیز است با قتمه پذیرایی می‌کنند.
برخلاف اکثریت اهالی افغانستان، این مردم دغدغه ناامنی را ندارند و با صدای انفجار و خبر انتحار بیگانه‌اند، اما با دردهای بسیار دیگری آشنا هستند.
این اقلیت قومی از بی‌مهری دولت افغان گلایه دارند.
تینگش از باشندگان این منطقه می‌گوید: "دولت افغانستان به ما هیچ توجهی نکرده است. وعده‌هایی به ما داده شد که برایتان سرک (جاده) می‌سازیم، شفاخانه می‌سازیم؛ اما هیچ کدام عملی نشد."
سال گذشته نمایندگان قرقیزها برای رساندن پیام این مردم به کابل سفر کردند و از مشکلات‌شان به اشرف غنی، رئیس جمهوری گفتند.

Image

خطر انقراض نسل فارسي زبانهای پامیرنشین
کودکانشان به آموزش رسمي دسترسی ندارند. تنها مکتبی که در پامیر کوچک ساخته شده، به دلیل نبود معلم، سرد بودن هوا و نرسیدن مواد خوراکی غیرفعال است.
گینجه، بانوی میان‌سالی که مادر پنج کودک است، از مشکلات زنان قرقیز می‌گوید: "کارهای شاقه در اینجا به عهده ما زن‌هاست. از مالداری گرفته تا سوزن دوزی و کارهای خانه. از سوی دیگر زنان زیادی در هنگام زایمان تلف می‌شوند. کودکان خردسال و نوزادان ما را هم سرما از ما می‌گیرد."
افزایش مرگ و میر مادران هنگام زایمان، قرقیزها را نگران انقراض نسل‌شان در افغانستان کرده است.
از سوی دیگر کم شدن شمار زنان در جامعه قرقیز، ازدوج را هم برای مردان دشوار کرده.
مردان باید کم از کم صد بز و گوسفند بدهند تا کسی برایشان دختر بدهد. آنهایی که دست‌شان زیر سنگ فقر و ناداری است، گره بخت شان تا آخر عمر باز نمی‌شود؛ مثل حبیب که تا ۵۷ سالگی موفق به ازدواج نشده است.
می‌گوید: "۵۷ ساله هستم. هنوز ازدواج نکرده‌ام. اینجا تا گاو و گوسفند زیاد نداشته باشی، کسی دخترش را نمی‌دهد. زن کم است."
Image

تریاک؛ دوای درد مرد و زن و کودک

برای قرقیزها، تریاک مثل آب و غذا، بخشی از زندگی زیر خیمه‌ها است؛ ماده‌ای که با کاروان کوچک تجاری، از ولسوالی‌های دوردست بدخشان، راهش را تا اینجا باز می‌کند.
نه تنها مردان، زنان و کودکان هم دلبسته این دود اند. برای تسکین دردهایشان.
عبدالرحمان که با خانم و دختر خردسالش یکجا تریاک دود می‌کند، می‌گوید: "تریاک دود می‌کنیم چون اینجا شفاخانه نداریم، دارو نداریم. تریاک مسکن دردهای ما است. هم خود ما می‌کشیم هم وقتی کودکان ما مریض می‌شوند، به آنها می‌دهیم."

Image
سردی تجارت در گرم‌ترین مسیر تجارت جهان
تجارت هم اینجا از رونق افتاده است. ساکنان پامیر در نزدیکی مرز چین که روزگاری مسیر کاروان‌های بزرگ راه ابریشم بود، حالا چشم به راه چند فروشنده می‌ماند تا مگر‌ مواد مورد نیازشان را بیاورند.
اینجا مردم پول را نمی‌شناسند و گاه در برابر یک جفت کفش، یک گوسفند می‌دهند.
اما زندگی آنها با وجود دور بودن از شهر و زندگی عصری، کم کم به سوی مدرن شدن می‌رود. در تمام منطقه در خانه بزرگ محل، تلویزیون و ماهواره را هم می‌توان یافت. برق هم در این خانه تامین می‌شود آنهم به وسیله سولر/سیستم برق آفتابی که از طریق این کاروان‌ها به دست‌شان رسیده است.
اینجا تلفن و موبایلی وجود ندارد، اما مردم محل برای ارتباط با یکدیگر از مخابره استفاده می‌کنند. سیستمی که تا فاصله کمتر از پنجصد متری کار می‌دهد و هر کدامش در بدل یک بزغاله خریداری شده است.
با وجود تمام این مشکلات، قرقیزها لحظات خوش و آرامی را می‌گذرانند اما بام دنیا حالا به قفس سنگی می‌ماند که در قعر مشکلات گیر مانده و فریاد مردمانش به گوش کسی نمی‌رسد.
در بشت كوه مجاور در همين كوهستان از همين قرقيزها مردماني شيعه اسماعيلي زندكي مي كنند
در سمت ديكر بام دنيا جاده و جود دارد
طبیعت زیبا وبکر واخان؛ گردشگران خارجی را به 'بام دنیا' کشاند

طبیعت زیبا و منابع طبیعی سرشار، سه سال پیش لقب دومین پارک ملی افغانستان را به واخان داد. منطقه بکر در انتهای شمال‌شرق افغانستان که به "بام دنیا" معروف است.

موجودیت نمونه‌های متنوع و کمیاب از حیات وحش، جذب گردشگران از شرق و غرب و وجود امنیت، از دیگر امتیازهای واخان است.
پلنگ برفی، بز کوهی/وحشی، آهوی مارکوپولو و برخی از انواع نادر پرندگان در واخان پیدا می‌شوند.
غلام محمد ملکیار، معاون فنی اداره ملی محیط زیست افغانستان می‌گوید: "اداره ملی حفاظت از محیط زیست تا سال ۱۴۰۹ خورشیدی برنامه دارد ده درصد خاک افغانستان را ساحات حفاظت اعلان کند. اعلان واخان به عنوان پارک ملی افغانستان بخشی از این برنامه بود که علت آن اهمیت بیولوژیکی این منطقه است."
دهلیز واخان با مساحت ده هزار کیلومتر در کنار دریای پنج، در مرز بین افغانستان و تاجیکستان قرار دارد.
ولسوالی مرزی اشکاشم ولایت بدخشان دروازۀ ورودی دهلیز واخان است.
اکثر گردشگرانی که از کشورهای اروپایی به این منطقه می‌آیند، از تاجیکستان وارد اشکاشم می‌شوند و از آنجا راه واخان در پیش می‌گیرند.
تابلوهای راهنما برای گردشگران در ولسوالی اشکاشم در آغاز دهلیز واخان توسط موسسه حفاظت از حیات وحش(WCS) نصب شده‌است.

Image
تقریباً در بیشتر قریه‌های واخان مهمان‌خانه‌های شخصی با همآهنگی اداره گردشگری بدخشان، برای سکونت گردشگران ساخته شده‌است. هزینه یک شب اقامت در این مهمان‌خانه‌ها از ۲۰ تا ۳۰ دلار است.
در کنار این برخی نهادهای خیریه مثل بنیاد آغاخان برای رونق گردشگری در این منطقه، افرادی را برای راهنمایی گردشگران آموزش داده‌است. راهنماها در بدل همراهی گردشگران به ویژه آنهایی که به پامیر سفر می‌کنند، روزانه دست‌کم پنجاه دلار دریافت می‌کنند. خودرو/موتر، راننده و آشپز کرایی هم در این منطقه پیدا می‌شود.
گردشگرانی که به واخان می‌آیند باید به اداره‌های مختلف در این منطقه مراجعه و ثبت نام کنند. بیشترشان از این بروکراسی پیچیده گلایه دارند اما از امکانات اندکی که برای سهولت گردشگران فراهم شده، راضی هستند.
با کریستینا و بینو، دو دانشجوی جوان رشته پزشکی که هر دوتبعه آلمان بودند، در دومین روز سفر به واخان برخوردم، تازه از کوه‌های پامیر به منطقه مرزی بروغیل رسیده بودند. از آنها دلیل آمدن شان را به واخان و حسی که از دیدن این منطقه دارند را پرسیدم.
پاسخ بینو این بود که از آلمان اینجا آمده و افزود "من یک مقاله درباره واخان خواندم برایم جالب بود. کریستینا هم با من همراه شد. اول تاجیکستان آمدیم، از آنجا وارد خاک افغانستان شدیم. طبیعت و مردم خوب اینجا، شگفت زده‌ام کرده است."
کریستینا درباره علت سفرش گفته که برای خانواده و دوستانش باورنکردنی بوده که او تصمیم گرفته در تعطیلاتش به افغانستان سفر کند.
او گفت: "ما ده روز اینجا هستیم. جالب است که می‌بینم زنان آزادی‌های خود را دارند. من هم احساس راحت می‌کنم. مردم بسیار مهربان و مهمان نواز هستند. ما در آلمان با کسانی که نمی‌شناسیم این‌قدر گرم برخورد نمی‌کنیم."
وزارت زراعت، اداره محیط زیست و موسسه حفاظت از حیات وحش طرحهای را برای بهبود وضعیت منطقه ریخته‌اند. گسترش مناطق حفاظت شده، ایجاد پناهگاه‌ها برای حفاظت از دام‌های/ مواشی مردم در برابر سرما و همچنین از حیوانات درنده، برنامه‌های آگاهی‌دهی برای جلوگیری از شکار از جمله این برنامه‌ها است.
به گفته مسئولین این تلاشها نتایج خوبی را نیز در پی داشته است.
با تمام کارهای که انجام شده نگرانی‌هایی هم وجود دارد. واخان یکی از مناطق افغانستان است که علاوه بر داشتن مناطق بکر، بزرگترین یخچالها طبیعی افغانستان را نیز در خود جا داده‌است.
رفیع قاضی‌زاده، رئیس منابع طبیعی وزارت زراعت و مالداری افغانستان می‌گوید:"تغییر اقلیم یکی از چالش‌های این منطقه است که می‌تواند باعث ذوب شدن یخچال‌های طبیعی شود. در کنار این پروژه‌های اقتصادی و معیشت بدیل باید برای مردم فراهم شود تا آنها از شکار دست بردارند."
ماموران حفاظت از حیات وحش و محیط زیست ۹ ماه در سال وضعیت را در نقاط مختلف واخان زیر نظر دارند.

محمد صابر، یکی از محافظان منابع طبیعی واخان می‌گوید:"معاش‌ (حقوق) ما ده هزار افغانی در ماه است. اما تنها ۹ ماه معاش دریافت می‌کنیم. در سه ماه زمستان بی‌کار هستیم و کسی از منابع طبیعی مواظبت نمی‌کند. بیشتر شکار در همین فصل صورت می‌گیرد و جنگلات هم قطع می‌شود."
در کنار محافظانِ منابع طبیعی در واخان، فناوری نیز به کمک حیات وحش این منطقه آمده است. دوربین‌هایی خودکار برای حفظ حیات وحش در گوشه و کنار واخان هر از گاهی کارگذاری می‌شود. دوربین‌های‌ حس‌گری که در مقابل حرکت حساسند،درصورتیکه حرکتی را حس کنند شروع به ضبط آن می‌کنند.
شنبه شیرزاد، کارمند موسسه حفاظت از حیات وحش که برای کارگذاری این دوربین‌ها به یکی از دره‌ها در واخان آمده، می‌گوید: "ما به کوه‎ها و دره‌ها می‌رویم. جاهایی که در آن نشانه‌ای از رفت و آمد حیات وحش را ببینیم. دوربین‌ها را کارگذاری می‌کنیم. دوربین‌ها خودکار هستند. وقتی حرکتی را در مقابل شان می‌بینند شروع به ضبط آن می‌کنند."
تصاویری که این دوربین‌ها برداشته‌اند، نمونه‌های‌ نادر حیات وحش را در واخان نشان می‌دهد. این تصاویر تا اندازه زیادی در معرفی نمونه‌های حیات وحش واخان کمک کرده است.
علاوه بر آن برنامه دیگری که موسسه حفاظت از حیات وحش دارد، کارگذاری دام است که با شکار حیوانات کمیاب آنان را در دام انداخته و بعد وسایل ردیاب در گردن آنها کار می‌گذارند. این تلاشها برای شناسایی و ردیابی این حیوانات نتیجه مطلوب داشته است.

كلان بودن مهريه دختران (100 بز) ازدواج مرد واخی با دختر پاکستانی
Image
ازدواج با دختران پاکستانی در واخان چند سالی‌ است، رسم شده است. دختران و پسران دو سوی مرز فارغ از جنجال‌های سیاسی بین دو کشور، با هم ازدواج می‌کنند.
ولسوالی واخان کم از کم، ده عروس پاکستانی دارد که بیشتر اهل گلگیت این کشور هستند. منطقه گلگیت در جنوب ولسوالی واخان ولایت بدخشان افغانستان واقع شده است.
در راه برگشت از واخان به سوی اشکاشم، به دیدار خانواده‌ای در منطقه ارگند رفتم که دو عروس پاکستانی دارد. خانه فقیرانه دولت‌نظر از خنده‌های این زوج گرم است.
بی‌بی ناز، پیرزن هشتاد ساله با پسر و عروس کوچکش یکجا زندگی می‌کند. زرینه‌بیگم عروس خانواده در حالی ‌که کودک دو ساله‌اش را در آغوش دارد، مشغول بافندگی است. دولت‌نظر، شوهرش مشغول ترمیم چراغ شارژی است که شب‌ها خانه را روشن می‌کند.
است
پیوند این زوج سه سال پیش گره خورد. زمانی‌ که دولت نظر از ازدواج با خویشان و نزدیکان ناامید شد، پیشنهاد خانم برادرش را پذیرفت و با دختر همسایه ازدواج کرد.
"پروین زن برادر کلانم (بزرگم) از پاکستان است. او گفت اگر می‌خواهی من از پاکستان برایت همسری پیدا می‌کنم که با پول کم همراهت ازدواج کند. من هم پذیرفتم. در واخان هزینه‌های ازدواج بلند است. بارها به جاهایی خواستگاری رفتیم اما شرایطی که می‌گذاشتند سخت بود و من نتوانستم از مردم خودم زن بگیرم."
Image

برای زرینه‌بیگم، همسر دولت‌نظر ازدواج با یک افغان، تصمیم ساده‌ای نبوده است. این زوج پیش از ازدواج همدیگر را ندیده بودند.
او گفت: "پروین از آشناهای خانوادگی ما در پاکستان بود. او روزی آمد و از من برای برادرشوهرش خواستگاری کرد. پروین از زندگی در افغانستان راضی بود و من هم به همین دلیل قبول کردم و اینجا آمدم."
هرچند پروین در آغاز برای زرینه بیگم گفته بوده خانواده شوهرش زمین‌دار و ثروتمند است اما پس از ازدواج مشخص شده که اینطوری نیست. با این حال او از زندگی‌اش راضی است.
مجلس مختصری برای عروسی‌شان در پاکستان برگزار کرده‌اند و برای زندگی به افغانستان آمده‌اند.
پروین عروس کلان این خانواده حالا مسئول شورای انکشافی روستای ارگند در واخان است و به مردم این منطقه خدمت می‌کند.
او می‌گوید: "زندگی در این‌جا برایم خوش‌آیند است، حالا مردم همه مرا می‌شناسند و مثل عضو فامیل‎شان (خانواده‌شان) برخورد می‌کنند. من وقتی به خواستگاری زرینه رفتم، مطمئن بودم او با این‌جا و مردمش احساس بیگانگی نخواهد کرد."
دولت‌نظر وقتی ازدواج کرد، حتی یک اتاق برای خودش نداشت اما حالا زیر سقف خانه‌ای با همسر و کودکش زندگی می‌کند که پس از ازدواج بنا کرده است.
Image
شبنم، دختر دو ساله افغانستانی- پاکستانی هم حاصل ازدواج آنهاست.
بین خانه زرینه‌بیگم در ولسوالی واخان ولایت بدخشان و خانه پدری‌اش در منطقه گلگیت پاکستان، یک کوه فاصله ایجاد کرده‌است؛ کوهی که مرز بین افغانستان و پاکستان است اما از نظر سیاسی سنگ‌ها و کوه‌های زیادی پیش‌ روی رابطه بین دو کشور وجود دارد.
این زوج فارغ از سیاست و جغرافیا در دامنه همین کوه، خانه‌شان را با خاک و گِل مهر و محبت بنا کرده‌اند.
در افغانستان مردانی که همسر غیرافغان دارند کم نیستند و بخش عمده این ازدواج‌ها در مهاجرت شکل گرفته است.

کودکستان سیار واخان؛ سفری برای آموزش زنان و کودکان
Image
ترانه مشهور "قو قو قو برگ چنار" از کامیونی که کنار جاده ایستاده ‌است، به گوش می‌رسد. زنان می‌خوانند و کودکان تکرار می‌کنند: "کاش که کفتر می‌بودم، کاش که کفتر می‌بودم؛ ده هوا پر می‌زدم، ده هوا پر می‌زدم..."
بیرون کامیون با عکس‌های کودکان، طرح‌های شاد و نقش‌های رنگین تزئین شده ‌است. درون آن، صنفی/کلاسی هست با امکانات آموزشی مدرن که نظیر آن در شهرهای بزرگ افغانستان هم کم پیدا می‌شود.
اینجا کودکستان سیار واخان است. بیش از ده زن با کودکان خردسال در برابر دو آموزگار جوان نشسته‌اند و گوش به درس هستند.
آموزگاران از حروف الفبا گرفته تا نام رنگ‌ها، میوه‌ها و حیوانات را در انگلیسی و فارسی به آن‌ها آموزش می‌دهند.

شفیقه یکی از این آموزگاران است که تا صنف دوازده درس خوانده و حالا آموخته‌هایش را با کودکان و مادرانی در میان می‌گذارد که با کتاب و قلم بیگانه‌اند.
او می‌گوید: "ما در پنج قریه در ولسوالی واخان درس داریم. تعداد کودکان و مادرانی که در این کودکستان سیار آموزش می‌بینند به ۱۵۸ نفر می‌رسد. این برنامه برای مادران و کودکان زیر سه سال شان طراحی شده است. ما این‌جا موضوعات متفاوت را برای آن‌ها آموزش می‌دهیم."
این کودکستان سیار با آغاز هر روز از این روستا به آن روستا و از این کوچه به آن کوچه برای آموزش زنان و کودکان سفر می‌کند. مادران و کودکان در ایستگاه‌های آموزشی که برای هر منطقه در نظر گرفته‌ شده‌است، برای رسیدن آن لحظه‌شماری می‌کنند.
این کودکستان مجهز با وسایل دیداری-شنیداری، برای نخستین بار مادران وخی را با دنیای بیرون از قریه آشنا می‌کند.
Image
بی‌بی اصلی یکی از این مادران که با شبنم، دختر بچه دو ساله‌اش با اشتیاق به صفحه نمایشی که فیلم آموزشی پخش می‌کند، زل زده‌ است، می‌گوید: "در چهار ماه چیزهای زیادی آموخته‌ام. این‌جا خیلی برای من و دخترم خوش می‌گذرد. من نام رنگ‌ها را به انگلیسی آموخته‌ام. به زرد میگویند یلو، به سرخ، رِد به سبز گرین و..."
نظام آموزشی افغانستان برنامه مشخص برای آموزش کودکان زیر پنج‌سال و آگاهی‌دهی به مادران شان ندارد. طرح کودکستان سیار از سوی یک موسسه خیریه به نام "بنیاد روپانی" در واخان اجرا شده‌ است.
عنایت‌ علی، مسئول این موسسه در افغانستان استقبالی که مردم واخان از این طرح کرده‌اند را فراتر از انتظار می‌خواند.
او می‌گوید: "این اولین کودکستان سیار در افغانستان است. امکان این وجود نداشت که برای هر روستا یک ساختمان می‌‍ساختیم و آن‌ها را تجهیز می‌کردیم. برای همین صنف سیار را طراحی کردیم. حالا کشورهای دیگر هم از این طرح الگوبرداری کرده‌اند. آنچه برای ما جالب است در ۴ ماه گذشته که این کودکستان در واخان فعال شده‌ است، هیچ مادر و کودکی حتی یک روز غیبت نداشته‌اند."
در ولسوالی واخان که بیش از چهل قریه دارد، تنها ۱۶ مکتب فعال است. کودکان باید ساعت‌ها راه بپیمایند تا به مکتب برسند. اما این صنف درسی به درِ خانه‌های مردم می‌رود.
Image
najm134
 
پست ها : 2046
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

قبليبعدي

بازگشت به نشر گزارشات رسانه حيات اعلى


cron
Aelaa.Net