غائله مهسائیه

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 16, 2022 7:52 am

همه چیز آموزش در رقابت، آزمون، تست و کنکور محدود شده! نظام تربیتی را درست کنید


تمام انتظارات خلاصه در آموزش، رقابت، آزمون، تست و کنکور محدود شده، در مقابل تمام انتظار تربیت یک انسان برخوردار از هویت، مهارت، سواد، خلاقیت، کارآفرینی، امید به آینده و باور به کارآمدی و فرصت‌سازی، میهن‌دوستی، انگیزه‌مندی وده‌ها انتظار کلیدی دیگر به بخش لاغر، فرتوت، کم‌توان و سلیقه‌محور پرورشی هدایت شده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران،حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی، درمورد ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها بیان کرد: اگرچه امروزه، اغلب، پسر ها برای دختر ها به خواستگاری می روند و در این میان، سوالات زیادی درمورد خانه داشتن، اموال، شغل و... می شود، ولی یکی از سوالات مهم این است که در جریان خواستگاری، چند درصد از آن ها، درمورد اخلاق، صداقت، امانت داری، حُسن خلق فرد و... سوال می کنند؟ و اگرچه مال خوب است، ولی موارد فوق ماندگارتر هستند.

این کارشناس مذهبی گفت: وقتی موضوع ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه سلام الله علیها مطرح شد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خواستگاری آمدند، حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند: «انی قد رغبت فیک لقرابتک و شرفک فی قومک و امانتک عندهم و حسن خلقک و صدق حدیثک» به سبب خویشاوندیت با من و شرف و بزرگی و امانتداریت در میان قومت و اخلاق نیکو و راستگویی است که مایلم با تو ازدواج کنم.»

حجت الاسلام رفیعی ادامه داد: ملاک حضرت خدیجه سلام الله علیها برای ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خویشاوندی، راست گویی، امانتداری و حُسن خلق بود و در حقیقت، این ها ملاک های مهمی برای انتخاب همسر هستند و علاوه بر مواردی چون؛ شغل، تحصیلات و... باید ملاک های اولیه را در جریان ازدواج موردنظر قرار داد.

او افزود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سال های اول ازدواج خود به مسافرتی رفتند که این سفر، تا حدی طول کشید و وقتی سفرشان تمام شد و وارد منزل شدند، حضرت خدیجه سلام الله علیها جلوی حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ایستادند و شروع به شعر خواندن کردند که بخشی از این شعر عبارت بود از: «حبیب و محبوب من از سفر آمده؛ همان که دلم به دنبال و بی تابش است و خورشید در چهره او اثر کرده است و خورشید! تعجب می کنم تو چهره محبوب من را بوسیده ای؟ تو نمی دانی اطراف ماه نباید بروی؟» که در عاشقانه ترین ازدواج های امروز نیز چنین تعبیر زیبایی پیدا نمی شود.

آشوب و اغتشاشات شهریور ۱۴۰۱ در کنار ده ها پیام و تلنگری که برای مدیران داشت یک پیام جدی و تأمل برانگیز خاص داشت. از نظر صاحب نظران اجتماعی و بخصوص تربیتی، این اتفاق می تواند حاوی پیام های مختلفی باشد که مهم ترین آن بررسی موضوع از منظر تربیتی است . فارغ از ناخرسندی های ناشی از اختلاس ها، ضعف مدیریت های میانی و استانی، گرانی ها، برخی بی عدالتی ها، ویژه خواری ها و دوگانگی های برخی از چهره های به ظاهر مردمی و انقلابی و...، مهم ترین و قابل تأمل ترین نکته از این منظر، سهم ناکارآمدی ویا ضعف کارکرد نهاد آموزش و پرورش در «تربیت نسل» است.

این ناکارآمدی لزوما در امورتربیتی و پرورشی منحصر نیست؛ بلکه ناشی از آهنگ ضعیف و جریان سطحی تربیت در مدارس است. اگر بخواهیم واقع بینانه به مسائل نگاه کنیم و به جمع بندی درستی برسیم باید ریشه مشکلات را در کم انگاری های تربیتی و کاستن از حجم حساسیت ها نسبت به تربیت بدانیم. وقتی غالب کسانی که در این اغتشاشات هیجانی شده، فریب خوردند و فارغ از مطالعه و بررسی، با مطالبه رهبران اصلی آشوب ها به کف خیابان کشیده شدند را می بینیم در این زمینه کمی حساس تر می شویم. گزارشات میدانی حاکی از این است که جوانان دهه هشتادی بخش خاکستری این فریب و مخالفت را تشکیل می دهند و این طیف ندانسته و بی اراده زیر بیرق رهبران جریان نفاق و سلطه و شهوت، دست به تخریب سرمایه های کشور می زند و زیر پرچم تجزیه طلبی قرار می گیرد و به بی بند و باری آری می گوید.

این یعنی: تربیت ما در این ۱۲ ساله تحصیلی با ضعف، رخوت و ناتوانی همراه بوده است. ضعف در هویت ملی و مذهبی، ناثباتی در باورها و شعائر؛ نقاط آسیب و روزنه های نفوذ به این نسل هیجانی و حساس بوده است. این اتفاق لازم است برای دست اندرکاران آموزش وپرورش و مدیران عالی امنیت ملی کشور و تمامی مدیران دستگاه هایی که مأموریت ذاتی یا جانبی آن ها تربیت نسل است از چند جهت حائز اهمیت باشد:

نخست: نظام باید مطالبات تربیتی خود را از دستگاه تعلیم و تربیت جدی تر کند. آموزش وپرورش باید چرخش اساسی از آموزش به تربیت را در آموزش دانش آموزان بپذیرد؛ چه بپذیریم وچه نپذیریم خیلی از برنامه های تربیتی که در این سال ها و در این مقاطع به آن عمل می کردیم با واقعیت و خروجی تفاوت معناداری داشته است. بپذیریم که خیلی از برنامه های تربیتی ما منحصر به چند فعالیت روتین جشنواره ای بوده که نسبتی عمیق با تربیت به معنای هویت سازی، آداب، معرفت وشناخت و امید و انگیزه بخشی نداشته است. دهه هشتادی ها حاصل ۱۲ سال مدرسه داری ما هستند که در آن هر چه بود آموزش، رقابت و ذهن و هوش و داشتن و هزینه کردن بوده است.

در این ۱۲ سال روی سرمایه گذاری آموزشی تلاش کردیم و سرمایه گذاری های مردمی را به جای تربیت؛ در ذیل ده ها عنوان برند آموزشی آوردیم و حتی برخی از ما مدیران هم برای اینکه از مدرسه داری و به دیگر عبارت از این بنگاه اقتصادی و آموزشی باز نمانیم، با حفظ سمت! مدرسه تأسیس کردیم و از تربیت که رسالت ذاتی و ارزشی و دینی بود ما بود، غفلت کردیم. در این سال ها نه مربی کیفی و تراز، جذب کردیم و به کار گرفتیم و نه برای تربیت به معنای: هویت، معرفت، امید و باورمندی کاری جدی کردیم. هیچ از خود پرسیده ایم: در این ۱۲ سال آیا دوره ابتدایی ما میانه ای با تربیت داشته است؟ ما در این ۱۲ سال فرصت های زیادی برای کار تربیتی، مهارت ها و سوادهای فردی و اجتماعی داشته ایم اما همه را در پای آموزش قربانی کرده ایم. در این ۱۲ سال آن قدر مدارس متنوع با امکانات مختلف آموزشی تولید کردیم که خود کارشناسان ستادی هم در شناخت آن ها دچار ضعف تشخیص شدند. و حتی خانواده ها با پدیده جدید بی عدالتی از نوع آموزشی مواجه شدند. معلمان خوب را در مدارس هیئت امنایی، نمونه دولتی، سمپادی و...سامان دهی کردیم اما! مدارس سمپاد را ناخواسته برای شناسایی، جدا سازی و آماده سازی دانش آموزان برای بورس شدن در مدارس خارجی عمل کرد.

ما در این ۱۲ سال کار تربیتی معنادار، موثر و فراگیر قابل توجه نداشته ایم. اگر اعتکاف، هیئات مذهبی و راهیان نور نبود چه کار تربیتی قابل گزارشی داشته ایم؟ در مدارس چقدر به پیوست کار تربیتی معلمان و دبیران حساس بوده ایم و آیا برای دست اندرکاران، تربیت و کار تربیتی معلمان در محور دغدغه ها بوده است! من هنوز هم معتقدم که تقسیم آموزش و پرورش و به تبع آن معاونت آموزش با ۹۸ درصد ظرفیت و پرورشی با کمتر از ۲ درصد ظرفیت، اقدام ناصواب و ناشیانه ای بوده است. متأسفانه امروز به بهانه همین تقسیم مدیران آموزش و بخصوص معلمان و دبیران آموزشی و به تبع آن خانواده و ستاد، هیچ انتظار تربیتی از معلمان و دبیران ندارند. تمام انتظارات خلاصه در آموزش، رقابت، آزمون، تست و کنکور و ... محدود شده است. و در مقابل تمام انتظار تربیت یک انسان برخوردار از هویت (مذهبی،ملی،انقلابی)، مهارت (کار و زندگی فردی و اجتماعی)، سواد (رسانه و تعامل)، خلاقیت، کارآفرینی، امید به آینده و باور به کارآمدی و فرصت سازی، میهن دوستی، انگیزه مندی وده ها انتظار کلیدی دیگر به بخش لاغر، فرتوت، کم توان و سلیقه محور پرورشی هدایت شده است.

حضور دهه هشتادی ها در این اغتشاشات باید مدیران و کارشناسان را به نقش تاریخی خود در توجه به تربیت و کارآمدسازی نسل و نیز ارتقای شایستگی ها، مهارت ها و توانمندی های تربیتی دبیران و معلمان حساس کند. این دست اتفاقات ناگوار باید ایست بزرگی در بررسی کارآمدی و درستی برنامه ها باشد. دستگاه تعلیم و تربیت باید به نقش ذاتی خود در تربیت بازگردد و از ایزوله سازی آموزشی پرهیز کند. نهاد امور تربیتی باید مهم ترین بخش وزارت در سیاست گذاری، مطالبه گری و تمشیت و راهبری سیاست های تربیتی باشد. این نهاد باید از لاک خودشیفتگی و اعمال سلیقه های طیفی و شخصی خارج شود و به نیازهای تربیت نسل در زمینه تربیت در بستر هویت، مهارت، کارآمدی، انگیزه مندی، وفاداری به دین، انقلاب، ارزش ها و...اهتمام ورزد. دریغ اگر با همه این تلنگرها دوستان ما از خواب خوش فعالیت های جزیره ای و حاشیه ای بیدار نشوند. دریغ اگر تربیت بالینی را قربانی جریان سازی های حبابی بکنند و با مخاطبان چند فعالیت نمادینی، از تربیت خیل عظیم دانش آموزان غفلت نمایند.

تجربه این اغتشاشات نشان داد اگر ما در تربیت نسل در خواب و یا خیال خوش چند مسابقه و فعالیت باشیم دلیلی ندارد دشمنان ما هم در خواب و خیال باشند و میلیون ها دانش آموز رها شده از چتر فعالیت ما را بی خیال شوند. تجربه نشان داد که برای تربیت، دانشگاه خیلی دیر است. و دبیرستان دیگر زمان طلایی نیست. تربیت بالینی در ابتدایی و متوسطه اول را دریابیم. دوستان امورتربیتی بی خیال رسانه و جریانات تبلیغاتی به تربیت چراغ خاموش و خالصانه دل ببندند. خوشایند سازی چند مدیر سیاسی فرادستی، ما را از خشنودی خدا باز نگذارد.

===========

لینک خبر:

https://www.ghadirinews.ir/news/paper/p ... =140176288
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 16, 2022 9:57 am

بالاخره انكار و سكوت و تكذيب ووو را كنار گذاشتند و كمى واقع بين شدند = چرا حاكميت مونگول است و اينقدر دير مى فهمد؟
بايد سه هفته مملكت به آشوب بكشد تا اين واقعيات را به زبان بياورند؟


تصوير

رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا می‌گوید:

1- نباید اجازه داد عده‌ای از مطالبه و اعتراض مردم سودجویی کنند، حرف مردم را به حاشیه ببرند و ناامنی و هرج‌ومرج ایجاد کنند. مسئولان باید از اعتراضات مردم صیانت کنند.

2- حادثه‌ای در کشور رخ داده است که سرعت در انتقال اطلاعات، اتقان‌سازی و سلامت در اطلاع‌رسانی خیلی می‌تواند در جلوگیری از وقوع حوادث دیگر مؤثر باشد، این کار همچنین می‌تواند نگرانی‌ها را کاهش دهد و از گسترش شایعات جلوگیری کند.

3- اما باید توجه داشت که اعتماد مردم در گذشته آسیب دیده است و با یک خبر و یک اطلاع‌رسانی نمی‌توان اعتماد را به مردم بازگرداند. مردم با توجه به عملکردی که در برخورد مدیران با مفسدان اقتصادی و... در ذهن دارند، اعتماد خوبی ندارند و به‌سختی اخبار و اطلاعات را باور می‌کنند،

4- با وجود این، اگر اطلاع‌رسانی سریع، صریح و دقیق صورت می‌گرفت، تا حدودی می‌توانست مؤثر باشد،

5- ضمن اینکه باید توجه داشت، اگر حادثه‌ای رخ می‌دهد، اگر فردی یا افرادی مقصر هستند و قصوری رخ داده است، مسئولیت خطایشان را به‌عهده بگیرند و بگویند "آمادگی داریم تا هرگونه مجازاتی را بپذیریم". در برخی کشورها می‌بینیم که یک وزیر به‌دلیل اتفاقی که در زیرمجموعه‌اش رُخ داده است، استعفا می‌دهد. این فرهنگ باید در نظام اداری و حکومتی ما جاری شود که اگر قصوری در دستگاهی صورت گرفت، مسئولان آن دستگاه آن قصور را به‌عهده بگیرند. مردم وقتی صداقت مسئولان را ببینند، قانع خواهند شد.

6- اما در خصوص حادثه‌ای که هیچ‌گونه قصور و تقصیری نبوده است موضوع تا حدودی فرق می‌کند، بالاخره در مجموعه‌ای یا دستگاهی، اتفاقی رخ داده است که مقصری هم ندارد، اینجا چه باید کرد؟ نخست اینکه سرعت در اطلاع‌رسانی و اتقان‌سازی در اینجا نیز خیلی مهم است.

7- در ماجرای فوت خانم مهسا امینی که حادثه‌ای تلخ بود و افکار عمومی را جریحه‌دار کرد، باید چنین کاری به‌سرعت انجام می‌گرفت.

8- آن دستگاهی که در حین انجام مأموریت، چنین اتفاقی در مجموعه‌اش رخ داده است و تاکنون قصور و تقصیری هم به اثبات نرسیده است، اطلاع‌رسانی و اتقان‌سازی باید انجام دهد.

9- اگر ممکن بود پزشکی قانونی زودتر اعلام نظر می‌کرد شاید کمتر شاهد اتفاقات تلخ پس از آن می‌بودیم.

10- در ماجرای ترور شهید فخری‌زاده ابتدا یک چیزی گفته شد و بعد چیز دیگری گفته شد، خبرها و روایت‌های متضاد و نادرستی منتشر شد که ابهامات و سؤال‌هایی را به وجود آورد، باید از انتشار خبرهای نادرست جلوگیری کرد، دستگاه‌ها مسئول هستند اطلاع‌رسانی دقیق و صحیح داشته باشند، در خصوص حادثه هواپیمای اوکراینی نیز چنین اتفاقی رخ داد،

11- این مسئله از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مطرح بوده و آن این بوده است؛ مردم چگونه می‌توانند اعتراضات خود را نسبت به موضوعات مختلف اعم از موضوعات صنفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بیان کنند و برای این کار چه شرایطی را باید فراهم کرد؟ بالاخره مردم باید در جایی جمع شوند و حرف‌هایشان را بیان کنند، آن‌هایی هم که مسئول هستند، حرف‌ها را بشنوند و پاسخ بدهند، آن صحبت‌ها نیز در رسانه‌ها منعکس و به اطلاع عموم مردم رسانده شود، متأسفانه تاکنون چنین شرایطی فراهم نشده است. اما بالاخره نقطه آغازی است تا هر کسی که نسبت به موضوعات مختلف حرف، ابهام، نقد و اعتراضی دارد در آنجا بیان کند، هیچ کس هم حق ندارد به آن کسی که حرف می‌زند برچسب و تهمت بزند و باید فرهنگ‌سازی صورت بگیرد،

12- دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دراین‌باره مسئول هستند و نباید اجازه بدهند عده‌ای از مطالبه و اعتراض مردم سودجویی کنند، حرف مردم را به حاشیه ببرند و ناامنی و هرج‌ومرج ایجاد کنند. مسئولان باید از اعتراضات مردم صیانت کنند، البته لازم است آن کسانی هم که دعوت به تجمع و اعتراض می‌کنند با نهادها هماهنگی داشته باشند که از وقوع حوادث جلوگیری شود. نهادها و مسئولان نیز باید پذیرای اعتراضات باشند و مسئولیت تأمین امنیت معترضان را به‌عهده بگیرند، حتی اگر تجمعی هم بدون هماهنگی قبلی صورت گرفته است، آن‌ها را هدایت کنند تا خطری حرف و جان‌شان را تهدید نکند.

13- یکی از کسانی که به برنامه مناظره در صداوسیما دعوت شده بود، می‌گفت "من چندین سال است که به صداوسیما نیامده و دعوت نشده‌ام."، این اصلاً خوب نیست، همه باید در صداوسیما فرصتی برای حرف زدن داشته باشند. از سواد رسانه‌ای مردم سخن گفته می‌شود، اما آن کسانی که مسئولیت دارند اقدام جدی انجام نمی‌دهند. رسانه‌ها باید محل گفتگوی افکار مختلف باشند. رشد و بلوغ جامعه در گروی گفتگوست. مردم کسانی را که اهل فکر و نظر هستند، می‌پسندند و دوست دارند، باید به گفتگو و مناظره بها بدهیم.

14- دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی باید هوشیارتر عمل کنند، باید رصد و اشراف خود را افزایش دهند و نسبت به اقدامات و تحرکات دشمنان و ضدانقلاب تحلیل و پیش‌بینی بهتری داشته باشند، باید عناصر اصلی را قبل از هرگونه اقدامی شناسایی و دستگیر کرد.

اينها خلاصه حرفهاى مفيد مصاحبه فوق است كه اگر فورا و سريعا و صادقانه گفته و عمل مى شد وبشود اينقدر آسيب و لطمه وارد نمى شد = اموري است كه فهمش سخت نيست - اما چرا هربار تكرار مى شود و هزينه به ملت تحميل مى شود = شايد عده اى در حاكميت از قبل رخداد اينحوادث و بعد جمع كردنش به موقعيت و اموالى مى رسند

============

لینک خبر و مشروح مصاحبه فوق:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401 ... 8%AF%DB%8C
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 16, 2022 10:09 am

امام خمینی: خطر بزرگ این است که مردم از نظام روی برگردانند/ نظر مردم را جلب کنید


عصر ایران - رهبر فقید انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سال 1361 و در جمع نمایندگان مجلس با تاکید بر این که جلب نظر مردم موضوعی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز بدان اهتمام می ورزید هشدار می دهند که خطر بزرگ، رویگردانی ملت از حکومت است.

- خطر بزرگ که امروز احتمال آن می رود این است که ملت یک وقت از حکومت برگردند.
- جلب نظر مردم از اموری است که لازم است، پیغمبر اکرم جلب نظر مردم می کرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند.
- شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت و سپاه و ارتش باید دنبال همین باشند.
- شما گمان نکنید قدرت نظامی شما را نگه داشته است، قدرت ایمان و پشتیبانی ملت شما را نگه داشته است. این پشتیبانی را باید حفظ کنیم.
- اگر این پشتیبانی از دست ما برود همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دست خوش بازی و مسایل دیگر می شود.

شما گمان نکنید قدرت نظامی شما را نگه داشته است ، قدرت ایمان و پشتیبانی ملت شما را نگه داشته است.این پشتیبانی را باید حفظ کنیم. اگر این پشتیبانی از دست ما برود همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دست خوش بازی و مسایل دیگر می شود.

==============

لینک خبر + فیلم:

https://rouz.news/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9 ... B1/2534334
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 16, 2022 12:21 pm

حرفهاى صحيح كه حاكميت بايدبفهمد و رعايت كند


افروغ : «نه» معترضان را باید شنید/ انسداد خبری به ضرر طرفداران نظام هم هست/ رسانه ملی باید جوابگوی انتقال منبع خبرها از داخل به خارج باشد

تصوير

شرق نوشت : افروغ گفت : این نسل، نسل رهاشده یا نسل طردشده است. حتی جایی گفتم این «شورش طردشدگان» است. ما واقعا نمی‌نشینیم فکر کنیم که چرا این‌قدر تبعیض در کشور داریم؟ چرا این‌قدر امتیاز است؟ چرا این‌قدر رانت است؟ چرا عده‌ای هنوز که هنوز است از امتیازات و حتی رانت‌های حضور در انقلاب اسلامی و... بهره‌برداری می‌کنند؟ این ماجرا تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ جوان‌ چه زمانی باید احساس کند که یک میدان آزاد رقابتی وجود دارد که او هم می‌تواند رقابت (رقابت علمی، رقابت فرهنگی، رقابت آموزشی و رقابت اقتصادی) کند؟ احساس می‌کند موانع زیاد هستند. احساس می‌کند تبعیضات ناروایی که دیگر دوران آن گذشته و ما باید وارد دوران جدیدی بشویم کماکان ادامه دارد.

اعتراضات خیابانی سال ۱۴۰۱ در ایران وارد هفته سوم خود شده است. دامنه اعتراضات گروه‌های مختلفی را درگیر کرده است. بعد از یک هفته پر از التهاب، اعتراض و بازداشتی برای دانشگاه‌ها حالا اعتراضات به مدارس کشیده شده است. سردار حسین اشتری، فرمانده کل انتظامی در آخرین روزهای هفته‌ای که گذشت، در یک برنامه تلوزیونی از خانواده‌ها خواست تا مانع از تعطیلی کلاس‌ها و حضور دانش‌آموزان در تجمعات شوند. وضعیت دسترسی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مانند دو هفته گذشته نامناسب و پرمشقت است و چنان‌که مسئولان گفته‌اند شرایط دسترسی‌ها تنها در صورت پایان اعتراضات و آرام‌شدن وضعیت بهبود می‌یابد؛ اما سؤال اینجاست که پایان اعتراضات کجاست؟ چه کسی باید یا چه اقدامی برای خاتمه اعتراضات اقدام کند؟ اساسا پایانی می‌توان برای آن متصور بود و آیا بازیگران حاضر در این میدان برای پایان آن تلاش می‌کنند یا خیر؟ بررسی اعتراضات اخیر و همچنین شرایط پیش‌رو برای این اعتراضات و سرانجام آن، موضوعی بود که درباره آن با دکتر عماد افروغ گفت‌وگو کردیم.

آقای افروغ! با این ادعا که در سال ۱۴۰۱ با متفاوت‌ترین اعتراض در چند دهه اخیر مواجه هستیم، موافق هستید یا خیر؟

هنوز زود است که بتوانیم قضاوت روشنی داشته باشیم؛ چراکه لازمه قضاوت درست، اطلاعات کافی از این رویداد است که درحال‌حاضر در اختیار نیست. من نمی‌دانم این اطلاعات روزی در اختیار ما قرار خواهد گرفت یا خیر؛ چراکه واقعیت این است که دسترسی به داده‌ها و اطلاعات لازمی که می‌تواند پایه تحلیل محققان باشد، در ایران چندان امکان‌پذیر نیست.

وقتی وقایع مشابه را در کشورهای دیگر مورد مداقه و مطالعه قرار می‌دهیم، می‌بینیم محققان چقدر راحت به ریزترین و جزئی‌ترین اطلاعات دسترسی داشتند. با این‌همه امیدوارم که این اتفاق بیفتد و بتوان درباره این رویدادها هم تحقیقاتی انجام داد. بدانیم که وضعیت جنسیت، سن، شرایط طبقاتی، محل مسکونی‌ و نوع بینش آنها چگونه است تا بتوان کمی جدی‌تر دراین‌باره حرف زد. من که فعلا چنین اطلاعی ندارم. فقط اجمالا این‌گونه به‌ نظر می‌رسد که نسل جوان و غالبا دهه ۸۰ به بعد هستند.

اما اینکه ما بیاییم بگوییم کاملا متفاوت از اتفاقات سال‌های گذشته است، غلط است. این اشتباه فاحشی است که خیلی‌ها مرتکب می‌شوند. یک تفاوت‌هایی دارند و یک اشتراکاتی. من اشتراکات را می‌توانم برگردانم به اینکه نارضایتی متراکمی در این سال‌ها شکل گرفته؛ نارضایتی از گرانی، بی‌کاری، تورم، تحریم، فقدان امید به آینده، فقدان مشارکت سیاسی، مشارکت فرهنگی و مشارکت اقتصادی و... . اینها مسائل ساختاری هستند. قطع‌ نظر از هر اتفاق عینی که رخ بدهد، ما یک‌سری مشکلات ساختاری داریم. این هم یک نظریه غالب در تحلیل بسیاری از این رویدادهاست که ضعف‌ها و مشکلات ساختاری، ریشه بسیاری از آنهاست؛ یعنی اگر این مشکلات ساختاری در یک نظام سیاسی نباشد، این اتفاقات رخ نمی‌دهد. بنابراین مشکلات ساختاری، حداقل مبنای اشتراک این‌گونه اتفاقات است، حالا چه سال ۹۶، چه سال ۹۸ و چه ۱۴۰۱ باشد. با این حال من منکر تفاوت‌های این اعتراضات با سایر اعتراضات نیز نیستم.

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌هایی که در اعتراضات امسال به چشم من آمد، این است که معترضان عمدتا کسانی هستند که سابقه‌ای در قدرت رسمی کشور ندارند. آنها به دلیل شرایط سنی‌شان غالبا سابقه حضور در انقلاب ندارند یا به نحوی از انحا در آن رویداد و رویدادهای وابسته به آن مؤثر نبوده‌اند. همچنین سابقه حضور در قدرت رسمی را هم ندارند. درواقع با آن فعل و انفعالات انقلاب اسلامی و قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی بیگانه هستند. این یکی از تفاوت‌هایی است که در این رویداد مشهود است.

ببینید وقتی با نسلی مواجه هستید که در انقلاب مؤثر بوده و حالا اپوزیسیون شده، فرصت برای بازکردن باب گفت‌وگو و نقد فراهم است؛ یعنی ما عطف به گذشته آنها در انقلاب می‌توانیم سؤالاتی مطرح کنیم و گفت‌وگو را با آنها شکل دهیم. ما الان با جماعتی روبه‌رو هستیم که نمی‌توانیم این سؤال را از آنها بپرسیم و آنها را به تأمل و واکنش واداریم.یا حتی از کارهای فعلی و حتی گذشته‌شان شرمنده‌شان بکنیم. حالا ممکن است آنها تحت تأثیر محرک‌های بیرونی هم باشند. این یک واقعیت است که از بیرون هم تحریک‌هایی برای برهم‌زدن اوضاع می‌شود؛ چراکه ما یک کشور مستقل سیاسی هستیم و استقلال نیز هزینه دارد. بنابراین وقتی می‌دانیم مستقل‌بودن هزینه دارد، باید متوجه باشیم که در چه شرایطی قرار داریم و بحرانی بر بحران‌هایمان اضافه نکنیم. کشوری که تاوان استقلال خودش را می‌دهد، به حد کافی نیز مشکل دارد. چرا مدام مشکل بر مشکلات خودش اضافه کند؟ اتفاقا این می‌تواند برایش یک فرصت باشد برای انسجام داخلی و فرصتی باشد برای اینکه بتواند مسائل داخلی خودش را حل کند، نه اینکه مدام مشکل روی مشکل بیفزاید و بعد هم توجیه کند.

بنابراین چیزی که من می‌توانم درباره تفاوت این اعتراضات بگویم، چند نکته است؛ یکی تفاوت سنی معترضان است. دیگری فقدان حضور این گروه‌ها و مشارکت‌شان در انقلاب اسلامی و قدرت رسمی است. نکته دیگری که می‌توانم به آن اضافه کنم، فقدان لیدر، انسجام و ایدئولوژی در میان معترضان جدید است.

افروغ : «نه» معترضان را باید شنید / انسداد خبری به ضرر طرفداران نظام سیاسی هم هست / رسانه ملی باید جوابگوی انتقال منبع خبرها از داخل به حارج باشد

یعنی یک جماعت رهاشده‌ای هستند که درواقع حالا تحت‌ تأثیر هر عواملی، چه داخلی و چه خارجی، اعتراض و نارضایتی خودشان را بروز می‌دهند. این نارضایتی‌ها، نارضایتی‌های کاذبی نیست، بلکه نارضایتی‌های ساختاری است. متأسفم که سال‌هاست به این مشکلات توجه و تنبه داده می‌شود، اما گوشی بدهکار نیست. درواقع اصلا توجهی نمی‌کنند؛ یعنی انگار بر این پندار هستند که یا عاری از هرگونه اشکال هستند یا اگر به این اعتراضات و به این حرف‌ها توجه کنند، نوعی عقب‌نشینی به حساب می‌آید. کدام عقب‌نشینی؟ سیستمی که توجه به تغییر نداشته باشد، توجه به قدرت اجتماعی و قدرت مدنی و خواسته‌های آنها نداشته باشد، بنده چشم‌بسته به شما می‌گویم محکوم به شکست است. کشوری که منعطف نباشد، کشوری که نسبت به زمان و مکان مسدود باشد و نبض تپنده زمان در آن زده نشود، این کشور عاقبت خوشی ندارد. خب این گوش کجا باید بدهکار باشد؟ این گوش باید در قدرت رسمی بدهکار باشد.

تا کسی نقد می‌کند، بلافاصله می‌گویند خوبی‌ها را نمی‌بینید. ما اصلا قصدمان این نیست که بخواهیم خوبی‌ها را نادیده بگیریم. همه حرف‌ها که نباید تصنعی زده شود. الان ما در مقام نقد هستیم و اشکالات را می‌گوییم. اگر پرسشی باشد، خوبی‌ها را هم می‌گوییم.

برخی از دوستان علوم انسانی طوری تحلیل می‌کنند که اصلا انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است! انگار هیچ‌کس به خیابان نریخته است. پنداری که پلیس هیچ قصور و تقصیری نداشته است. اتفاق مشابه همین داستان در کشورهای به‌اصطلاح پیشرفته رخ داده است؛ مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه و حتی سوئد. در کشورهای دیگر هم مثل یونان و ترکیه و... . بیایید ببینید ملت چه واکنشی نشان دادند؟ مثلا اگر اتفاق مشابهی در آمریکا یا در انگلستان رخ داده، خب بلافاصله می‌توانستند آنها هم تحلیل کنند که اصلا تحت‌ تحریکات بیرونی بوده‌اند. من که گفتم، تحریکات بیرونی را هم نادیده نمی‌گیرم؛ ولی داستان یک داستان ساختاری جامعه‌شناختی است.

کسی که منطق جامعه‌شناختی داشته باشد، متوجه می‌شود که اگر درگذشت ناگهانی و غیرمترقبه‌ای رخ بدهد، آن‌هم زمانی که در اختیار پلیس بوده، به نحوی از انحا یک بازتاب عمومی ایجاد می‌شود. مثلا در یونان یک جوان ۱۵‌ساله به دست پلیس (با یک تیر و حالا به هر طریقی) کشته می‌شود، متعاقب آن ۲۰۰ بانک و ۱۵۰ ماشین پلیس و... به آتش کشیده می‌شود. همین اتفاق در شهرهای مختلف آمریکا و در انگلستان هم رخ داده است. خب اینها را بروند بخوانند. حداقل کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» را که جدیدا چاپ و ترجمه شده است، بخوانند. می‌خواهم عرض کنم که نباید بلافاصله فقط پای بیگانگان را وسط بکشیم. به نظر من درست نیست. من منکر دخالت بیگانگان نیستم. مگر می‌شود منکر بود و مگر می‌شود تحریکات خارجی را نادیده گرفت. من می‌گویم این تحریکات خارجی یک طرف ماجراست؛ اما ما نمی‌توانیم تمام مسائل و ضعف‌های خودمان را به سمت تحریکات خارجی فرافکنی بکنیم. اتفاقا چون ما دشمن بیرونی و خارجی داریم، نوع و شیوه مدیریت‌مان باید مردمی‌تر از این می‌بود. باید به بی‌کاری توجه می‌کردیم، باید به امیددادن به جوانان و نوجوانان‌مان بیشتر توجه کنیم (نه به شکل نظری، بلکه عملی). ما ضعف‌هایی داریم، ضعف‌های بزرگی هم داریم و یک اتفاق بزرگی هم مدام رخ می‌دهد و مدام تکرار می‌شود. این اشتراکش است و تفاوت‌هایش را هم من خدمتتان عرض کردم.

یکی از تفاوت‌هایی که به نظر می‌رسد در این اعتراضات نسبت به سال‌های قبل دیده می‌شود، مسئله در چارچوب نظام بودن یا خارج‌بودن از آن است. معترض سال ۸۸ به دنبال رئیس‌جمهورکردن کاندیدای مدنظر خود در چارچوب جمهوری اسلامی بود؛ اما معترضان فعلی علیه پوشش و حجابی اعتراض می‌کنند که یکی از مؤلفه‌های هویتی جمهوری اسلامی است.

گفتم قبلی‌ها سابقه انقلاب داشتند. سابقه قدرت رسمی داشتند. من ناظر به همین نکته شما بود که این را گفتم. ما می‌توانستیم به وسیله همین سابقه‌شان و به‌ وسیله حضورشان سؤالاتی از اینها بپرسیم. اینها این سابقه را هم ندارند. اینجا نمی‌خواهم بگویم چه کسی تقصیرکار است و چه کسی تقصیرکار نیست. شکل کلی قضیه را ترسیم می‌کنم. ببینید با آنهایی که حتی در ۸۸ با سابقه سیاسی و انقلابی اعتراضی مطرح کردند، چه برخوردی شد؟

آنها که دیگر بیگانه نبودند. ارتباط و اتصال محکمه‌پسندی هم به‌صورت جمعی و در سطح بزرگان واقعی این اتفاق به بیگانگان نداشتند. همان‌موقع هم خیلی‌ها که ادعای جامعه‌شناسی سیاسی داشتند و آن زمان فراوان هم شده بودند، گفتند یک انقلاب مخملی است.‌ اما مخملی‌بودن یک شرایطی دارد؛ یعنی هم شرایط زمینه‌ای دارد، هم ساختاری و هم عاملیت. شرایط زمینه‌ای‌اش این است که کشور باید سابقه شبه‌توتالیتاریسم داشته باشد. خب شما این را بپذیرید تا ما هم بپذیریم که انقلاب مخملی بوده است. واضح است که وقتی شما این را نمی‌پذیرید، ما هم نمی‌پذیریم که انقلاب مخملی بوده است. عامل دوم هم این است که به لحاظ ساختاری، عاملان اصلی این حرکت در سال ۸۸ یک رابطه مالی و فکری با مثلا آمریکا داشته باشند. چند سال از ۸۸ گذشته؟ آیا تاکنون چنین چیزی اثبات شده است؟ بالاخره شما یک کیفرخواست تنظیم کردید و انگ‌ها و تهمت‌هایی زدید و بعد فقط انگشت گذاشتید روی طرف مقابل. بنده کسی را از خطا مبرا نمی‌کنم، اما می‌گویم باید هر دو طرف ماجرا را دید.

حالا و در وضعیت کنونی هم ما با این حادثه روبه‌رو هستیم. این یکی از تفاوت‌های بارز اتفاقات اخیر با گذشته است که نمی‌توانیم عطف به گذشته این معترضان سؤال بپرسیم؛ یعنی درواقع اینها عطف به کدام بند قانون اساسی، عطف به کدام نهاد مدنی، عطف به کدام حزب، عطف به کدام سابقه و به کدام سندیکا، قابل‌تحلیل، بررسی یا گفت‌وگو هستند؟ به همین دلیل ما الان می‌گوییم با یک آنارشیسم روبه‌رو هستیم؛ آنارشیسم رهاشده‌ای که فاقد ایدئولوژی است، فاقد مدیریت است و آنارشیسم به‌ هر ‌حال چیز خوبی نیست، مگر اینکه در نهایت اینها به یک انسجام تئوریک برسند، یک ایدئولوژی مشخص پیدا کنند و یک لیدر تعریف‌شده‌ای داشته باشند که بیایند بیانیه بدهند، خواسته‌های خودشان را مطرح کنند و تقاضای مذاکره کنند. ما الان این حالت را نداریم و با یک آشفتگی روبه‌رو هستیم.

یک نکته عرض کنم؛ بعضا دیده می‌شود کسانی به معترضان خط می‌دهند یا آنها را تحریک می‌کنند. متأسفانه بعضا دیده می‌شود کسانی به اینها خط می‌دهند که در حد خط‌دهندگی نیستند. این‌هم یکی از ضعف‌های سیستم ماست. یک زمانی مثلا رهبران جنبش‌های اعتراضی ما یا اعتراضات مدنی ما در چه قدوقواره‌ای (به لحاظ تحصیل، به لحاظ سابقه‌ سیاسی و به لحاظ سابقه مبارزاتی) بودند و الان چه کسانی هستند! این برای ما خوب نیست. اگر اینها را دعوت بکنند، بیاورند در یک مناظره‌، ۱۰ دقیقه نمی‌توانند حرف سیاسی/جنبشی بزنند؛ چون در آن حد نیستند و آموزش ندیده‌اند. خب اینها می‌شوند هدایت‌کننده! و عرض کردم به‌طور غیرمستقیم و غیررسمی. اینها برای نظام هم خوب نیست. می‌گویند یک نظام را از طریق منتقدان و مخالفانش هم ارزیابی کنید. خب یعنی منتقدان و حالا معترضان در چه حدی هستند... حالا آنهایی که به‌اصطلاح می‌توانیم به نحوی از انحا به‌عنوان یک هدایتگر از آنها یاد کنیم، حد تئوریک قابل‌قبولی ندارند. این برای نظام چیز خوبی نیست.

اما نکته‌ای هم مشخصا درباره بخش آخر پرسش شما علاوه بر نکاتی که تاکنون گفتم بگویم؛ اینکه اولا خواسته معترضان اصلا رفع حجاب نیست. ممکن است با نحوه برخورد متولیان به‌ویژه گشت ارشاد مخالفت جدی داشته باشند اما خواسته آنها رفع حجاب نیست. این غالبا بهره‌برداری بخشی از گروه‌ها به‌ویژه فمینیست‌هاست. ثانیا نباید هویت انقلاب اسلامی را صرفا و مؤکدا با حجاب گره زد. حجاب بخش نمادین لایه‌های زیرین است که اهمیتی به‌مراتب مبنایی‌تر دارد. لایه‌های ناظر بر جهان‌بینی، باورها، آزادی، عدالت و اخلاق و رشد و بالندگی انسان که البته حجاب ظاهری و عفت باطنی بخش لاینفکی از دلالت‌های این لایه‌های زیرین به‌ویژه در جوامع اسلامی است.

به مسئله بدون لیدر و بدون ایدئولوژیک‌بودن معترضان اشاره کردید. من دوباره می‌گویم چون با آنها خیلی صحبت کردم، می‌گویم. آنها به ماجرای سریلانکا اشاره می‌کنند. من از صحبت‌های شما این را متوجه شدم که اینها خیلی ساختاری ندارند؛ ولی فکر می‌کنید که این توده بی‌شکل ولی با این نشانه‌ها، احتمال شکل‌گرفتن و تبدیل‌شدن به یک جریان را داشته باشد یا خیر؟

بله. عرض کردم در کوتاه‌مدت خیر. در درازمدت خیلی اتفاقات ممکن است رخ بدهد. ممکن است فعل‌وانفعالاتی رخ دهد که همین جنبش بی‌شکل و بی‌ایدئولوژی به‌تدریج خودش را بیابد و یک انسجام تئوریکی پیدا کند و تبدیل به یک جنبش اجتماعی شود. چون می‌گویند جنبش اجتماعی اتفاقی است که در عرصه مدنی رخ می‌دهد، لیدر تعریف‌شده و ایدئولوژی منسجم و مشخص دارد. الان که ندارد؛ ولی ممکن است درنهایت چنین اتفاقی رخ دهد. کسی نمی‌تواند بگوید که این‌طور باقی می‌ماند اما در کوتاه‌مدت، آن چیزی که ما داریم می‌بینیم، نمی‌تواند به نتیجه برسد و آنها هم نمی‌توانند بگویند ما همین‌طوری هرازچندگاه به خیابان بریزیم و بعد مثلا حالا چهار تا اتفاق هم رخ بدهد و چهار تا مثلا سطل آشغال هم به آتش کشیده شود و به نتیجه برسد. این به نتیجه نمی‌رسد.

نباید هم برسد چون حداقلش این است که ممکن است خود اینها به جان هم بیفتند و مثل داستان مشروطه شود. اینکه از مشروطه بالاتر نیست. این واکنش‌های احساسی/هیجانی که از مشروطه بالاتر نیست. مشروطه در یک چیز اشتراک داشتند (تازه اشتراک داشتند) در اینکه حکومت باید مشروط و محدود باشد و قدرت باید منضبط باشد؛ اما هرکدام از زاویه‌ای نگاه کردند. یکی از زاویه سنت‌گرایی و دیگری از زاویه تجددگرایی نگاه می‌کرد و به محض اینکه مشروطه پیروز شد، خود اینها به جان هم افتادند. هم روحانیون به جان هم؛ هم روحانیون و روشنفکران به جان هم و هم روشنفکران به جان هم افتادند و این بستری برای استبداد رضاخانی شد. و الا اگر اینها از همان ابتدا یک انسجام تئوریک تعریف‌شده‌ای می‌داشتند و فقط در یک خواسته سلبی خود را تعریف نمی‌کردند و وحدتشان را براساس آن پیش نمی‌بردند، خب مشروطه به نتایج بهتری می‌انجامید. همان اتفاق نارسی که در مشروطه اتفاق افتاد درس عبرتی برای انقلاب اسلامی شد تا انسجام تئوریک بهتر و رهبری منسجمی داشته باشد.

عطف به فلسفه سیاسی مردم‌سالاری دینی که خیلی‌ها متوجه و متفطن آن نیستند، هم تجددگرایی را و هم سنت‌گرایی را دید؛ یعنی مردم‌سالاری‌اش بحث تجددگرایی‌اش و دینی‌اش وجه سنت‌گرایی انتقادی‌اش بود. خب این نتیجه یک عبرت تاریخی است؛ اما این معترضان الان چه دارند؟ یعنی الان من وقتی نگاه می‌کنم، می‌بینم یک «نه» دارند دیگر. فقط یک «نه» دارند. می‌خواهم بگویم این «نه» آنها غلیظ‌تر از «نه» مشروطه هم که نیست. یک «نه» احساسی است و یک «نه»ای است که معرفتی تعریف شده و آشکار پشت آن نیست.

ببینید! من بازهم دارم می‌گویم (تأکید می‌کنم)، خود این «نه»، از یک مشکل ساختاری در سیستم ما حکایت می‌کند. خود این «نه» را باید شنید. خود این «نه» را باید توجه کرد. خود این «نه» را باید رفت مصاحبه کرد و دید خواسته‌های آنها چیست و بعد به آن خواسته‌ها توجه کرد. من به آن چیزی که اصرار داشتم از اولش هم شاید جزء اولین اشخاصی بودم که راجع به این قضیه مصاحبه کردم که این اصلا تردیدی در آن نیست؛ اما بحث من این است که خود این جریان اگر می‌خواهد توفیق بهتری داشته باشد، باید توجه به این معانی داشته باشد. این دیگر بحثی است که در جامعه‌شناسی سیاسی به‌ویژه جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی جا افتاده است.

الان یک چیز رهاشده و آشفته است و اگر بخواهد در همین‌جا بماند و با همین مسئله تعریف شود، آینده خوشی ندارد و کشور به هم می‌ریزد که نمی‌تواند مطلوب کسی باشد. یک چیزی را که «نه» شما می‌گوید، باید یک «بله» هم داشته باشد. آن «بله» چیست؟ یعنی به اینها بگوییم که خیلی خب، حالا این نظام نباشد، این ایدئولوژی نباشد و این حکومت نباشد. حکومت بعدی چیست؟! خب بگویید ایدئولوژی‌اش چیست؟ لیدرش چه کسی است؟ جوابی برای گفتن ندارند. نمی‌شود فقط یک «نه» عرضه داد. بالاخره یک قسمت این «نه» سلبی است. بخش «ایجابی» آن چیست؟

البته من فقط به آنها انتقاد نمی‌کنم. در این سو هم نظام تربیتی و آموزش‌وپرورش ما یا نظام دانشگاهی‌مان تا چه اندازه به جوان‌های ما اعتراض را آموخته؟ شما خوب نگاه کنید، می‌بینید همه چیز دست به دست هم می‌دهد؛ نه طرف می‌تواند حرف سیاسی بزند، نه می‌تواند حرف فرهنگی بزند و نه می‌تواند اعتراض اقتصادی کند. تعارف که نداریم همین واقعه اخیر را ببینید. اصلا انگارنه‌انگار پلیس نقش داشته است. انگارنه‌انگار پلیس مسئول این قضیه است و باید عذرخواهی کند. انگارنه‌انگار... اصلا نیاز به تحقیق نداشت و نیاز به کمیته نداشت. همین که به خانمی شوک روانی وارد شده و این شوک روانی باعث شده به هر دلیلی و با هر پیشینه‌ای و با هر بیماری‌ای این‌گونه فوت ‌کند، مقصرش باید عذرخواهی می‌کرد. نکرد! باید همه را با هم دید.

سؤال آخر را راجع به شناخت این نسل بپرسم و بعد یک چیزی راجع به بحث قدرت بپرسم. من ابتدا در سؤال‌هایم نوشته بودم تا از شما بپرسم و دیدم که شما هم در لابه‌لای حرف‌های‌تان به این مسئله اشاره کردید. آن هم همین موضوع حضورنداشتن رسمی آنها در قدرت رسمی است. می‌خواهم ببینم بی‌دستاوردبودن این نسل در انقلاب چقدر آنها را جسور کرده؟ به‌هرحال اگر شما نسلی باشید که انتخابات دوم خرداد ۷۶ را رقم زده باشید یا انتخابات ۳۰ هیچ تهران را برنده شده باشید یا حتی در ۸۸ به خیابان آمده باشید که دستاورد سیاسی دارید و همین مسئله شما را آرام‌تر می‌کند. اما بی‌دستاوردبودن این نسل، برگزاری انتخابات‌های کم‌مشارکت و با دایره محدودی از سلایق تلاش کرده آنها را کنار بزند اما به‌هرحال آنها تلاش کردند خودشان را به همه اثبات کنند. این بی‌دستاوردبودن چقدر در جسورشدن این نسل مؤثر بوده است؟

من گفتم این نسل، نسل رهاشده یا نسل طردشده است. حتی جایی گفتم این «شورش طردشدگان» است. ما واقعا نمی‌نشینیم فکر کنیم که چرا این‌قدر تبعیض در کشور داریم؟ چرا این‌قدر امتیاز است؟ چرا این‌قدر رانت است؟ چرا عده‌ای هنوز که هنوز است از امتیازات و حتی رانت‌های حضور در انقلاب اسلامی و... بهره‌برداری می‌کنند؟ این ماجرا تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ جوان‌ چه زمانی باید احساس کند که یک میدان آزاد رقابتی وجود دارد که او هم می‌تواند رقابت (رقابت علمی، رقابت فرهنگی، رقابت آموزشی و رقابت اقتصادی) کند؟ احساس می‌کند موانع زیاد هستند. احساس می‌کند تبعیضات ناروایی که دیگر دوران آن گذشته و ما باید وارد دوران جدیدی بشویم کماکان ادامه دارد.

فرهنگ فی حد ذاته «متکثر» است. این به معنای نفی وحدت آن نیست. ولی وقتی دوران بحران و دوران انقلاب می‌شود، این تکثر میل به وحدت پیدا می‌کند؛ اما بعد از مدتی دوباره می‌خواهد به تکثرش برگردد. چرا شما متوجه این معانی نیستید؟ این باید به «تکثر»ش برگردد. رسیدن به تکثر هم لوازمی دارد.

شما باید میدان (میدان مشارکت سیاسی، مشارکت اقتصادی و مشارکت فرهنگی) بدهید، تبعیض‌ها و امتیازات ناروا را بردارید و اجازه بدهید که نخبگان و روشنفکران بیایند به عنوان حلقه واسط عرصه داغ مدنی و عرصه منجمد و یخ‌زده دانشگاه مشارکت و عرض اندام کنند. در همین برنامه‌های تلویزیون نگاه کنید چقدر به روشنفکر ضربه زد. فکر می‌کردند یک نفر روشنفکر یعنی یک آدم بیگانه‌گرا و یک آدم ایران‌ستیز و اسلام‌ستیز. این حرف‌ها چیست؟ روشنفکری ما باعث شکل‌گیری انقلاب شد. حداقل نقش برجسته‌ای بر عهده روشنفکران ما بود؛ مثل مرحوم شریعتی، مرحوم مطهری و امثالهم. اینها روشنگری کردند و زبان بی‌زبان‌ها بودند. الان زبان بی‌زبان اینها چه کسانی هستند؟ چه کسانی بیایند صدای اینها را به گوش بالایی‌ها برسانند؟ گوش بدهید. اتفاقا همین اتفاقی که در ایران رخ داده و در سال‌های گذشته، یک فرصت است. یک فرصت بود و هنوز هم یک فرصت است که ببینید مشکلاتتان کجاست و ضعف‌هایتان کجاست. با اینها بنشینید مصاحبه کیفی کنید و بعد رفع بکنید.

من یک چیزی حسب تجربه سیاسی خودم در این مملکت و تجربه علمی‌ام آموختم، مسئله کشور ما «حرف» نیست بلکه «عمل» است؛ یعنی ما یک شکاف فاحش بین نظر و عمل داریم و عامل اصلی شکاف بین نظر و عمل هم منافع عده‌ای است؛ یعنی یک عده منافعشان اقتضا نمی‌کند که این شکاف پر شود. خب این را شناسایی کنید و اینها را حذف کنید. برای اینکه اصلا احساس می‌کنند به‌محض اینکه بخواهد این شکاف پر شود، منافع مادی آنها و سیاسی معطوف به منافع مادی آنها حذف می‌شود! اینها را شناسایی کنید و بیندازید بیرون تا کشور نفس بکشد.

نتایج تحقیقات غیرمستقیمی که به گوش ما رسیده، این است که خیلی از اینها در واقع مشکلشان مشکل آینده است، مشکلشان مشکل کار است، مشکلشان این است که تحصیل می‌کنند و سطح آموزششان بالا می‌رود ولی کاری نیست. خب این چیست؟ اینها همه ضعف‌های موجود است. من هنوز معتقدم که حتی تحریم می‌توانست یک فرصت باشد. ولی تحریم برای چه کسی می‌تواند فرصت باشد؟ برای کسی که توجه داشته باشد که یک کشوری که در حال تحریم است، دیگر نباید آن‌قدر مشکلات داخلی را سنگین کند که مدام مشکل روی مشکل بیاید. بنابراین احساس می‌کنم این کسانی که به هر حال به خیابان ریختند که انواع و اقسامی دارد؛ یک عده‌شان یک اعتراض مدنی دارند که هم آموزش اعتراض مدنی ندیده‌اند و هم در کشور ما اعتراض خوب جا نیفتاده است، نقد خوب جا نیفتاده است و هم اینکه می‌شود از یک منظر به آن به عنوان یک فرصت نگاه کرد و پای حرف آنها نشست و در عمل به رفع مشکلات پرداخت.

راجع به همین مسئله نگاه حاکمیتی هم یک صحبتی داشته باشیم. چیزی که من احساس می‌کنم خیلی‌ها را اذیت می‌کند که حتی در حرف‌های شما هم هست، این است که در واقع برخورد با یک فاجعه یا یک اشتباه در ایران خیلی عجیب است؛ یعنی مثلا فرض کنید همین که شما می‌گویید پلیس عذرخواهی نکرد، می‌گویند یک دختری مُرد! یعنی بالاخره آن کسی که می‌آید در خیابان اعتراض می‌کند، فقط اعتراض که نیست. دنبال این است که یک پاسخی از شما بگیرد دیگر. ولی به نظر می‌رسد توجه به این مسئله یا وجود ندارد یا اگر وجود دارد، دقیق نیست؛ یعنی کسی نمی‌خواهد به این مسئله پاسخ بدهد و اگر پاسخ ندهید، بالاخره ما می‌بینیم دیگر از ۹۶ ما همین‌طور سال به سال اعتراض داریم. قبلا هر ۱۰ سال یک بار اعتراض بود، الان تقریبا هر سال دارد می‌شود دیگر. ادامه این روش باعث می‌شود ایران همچنان فضای ملتهبی داشته باشد به نظرتان؟

این شورش‌هایی که به خاطر مثلا مرگ یک نفر اتفاق افتاده از سر تصادف نیست. بلکه یک جنبه ساختاری دارد که عمدتا به نابرابری برمی‌گردد. نه فقط هم نابرابری بلکه عوامل دیگری نظیر سیاست‌های خدماتی و سیاست‌های شهری و نوع نگاه پلیس و حالا نابرابری‌های محله‌ای و... هم مؤثر هستند.

مثلا ببینید وقتی مجلس مذاکراتش را زنده از یک شبکه رادیویی پخش می‌کند یعنی می‌خواهد بگوید که شفاف هستیم و می‌خواهیم در مسیر شفافیت گام برداریم. خب اگر در مسیر شفافیت گام برمی‌دارید همه‌جا شفاف باشید. چرا اینجا شفاف نبودید؟ شما باید عذرخواهی می‌کردید. واقعا اگر عذرخواهی می‌کردید، جلوی خیلی از این حوادث را می‌گرفتید. چرا جواب‌گو نیستید؟ چرا خودتان را مبرا از جواب می‌دانید؟

من یک کلام می‌گویم؛ ما یک قدرت اجتماعی داریم و یک قدرت سیاسی. قدرت سیاسی معرف قدرت اجتماعی است و قدرت اجتماعی را نمایندگی می‌کند و اگر این نمایندگی را نکند، یعنی اینکه نمی‌تواند معرف خوبی باشد. درحالی‌که باید بیاید پاسخ بدهد. اگر قرار باشد که طبق قانون اساسی عمل بشود، باید پاسخ‌گو باشند. پاسخ می‌دادند و به‌موقع هم باید پاسخ می‌دادند. من یقین دارم که اگر به‌موقع پاسخ می‌دادند، خیلی از این اتفاقات رخ نمی‌داد کما اینکه در مواقعی آمدند عذرخواهی کردند و چنین بازتابی هم نداشت. اما عذرخواهی نکردند و حتی در قضیه هواپیمای اوکراینی هم اگر یادتان باشد بالاخره عذرخواهی کردند. حالا ما توقع داشتیم که دادگاهی هم تشکیل بشود و آن دادگاه هم علنی باشد، من نمی‌دانم و اطلاع ندارم که انجام شد یا نشد. موارد مشابهی که تحقیق کردم، شخصا سؤال کردم. مثلا این اتفاقی که در چابهار افتاده. شخصا جست‌وجو کردم که این اتفاق افتاده یا نه. اما نتیجه چه شده است؟

یک مسئله‌ای وجود دارد که در اینجا هم خودش را نشان می‌دهد؛ یعنی چه در آن زمان که ما اینترنت نداشتیم و چه الان که دیگر هر شهروندی یک گوشی هوشمند و اینترنت پرسرعت دارد، به نظر می‌رسد با انتشار خبر خیلی مشکل داریم.

متأسفانه این هست دیگر. یک واقعیت است؛ یعنی بلافاصله هر اتفاقی که می‌افتد یک انسداد خبری رخ می‌دهد و این انسداد خبری به نفع طرفداران نظام سیاسی هم نیست. به ضرر آنها هم هست. مثلا چطوری می‌توانند اطلاعات درست و صحیحی را منتقل کنند؟ خب این اتفاق نمی‌افتد؛ این یکی از آن دردهای ساختاری ماست. من یادم هست؛ سال‌ها در صداوسیما جوری خبرهای مربوط به سوریه انتقال پیدا می‌کرد که گویی در سوریه هیچ اتفاقی رخ نداده و همه چیز امن و امان است! خب اینکه نمی‌شود؛ و بعد مردم گرایش به شبکه‌های دیگر و رسانه‌های دیگر پیدا می‌کنند.

ما واقعا باید شهامت این را داشته باشیم. این یک رشد می‌خواهد که بیایید با وجود همه آن حساسیت‌ها و اتفاقاتی که ممکن است رخ بدهد و یک‌سری اخبار نادرست منتقل بشود، شما اخبار درست را با همه تحفظات منتقل کنید. متأسفانه خب این هست دیگر؛ بنده الان خودم شخصا... هیچ دسترسی‌ای ندارم. یک دسترسی از طریق واتس‌اپ داشتیم که قطع شده است و بعضی وقت‌ها اینترنت و حتی ایمیل‌مان هم مسدود شده است. خب این چه می‌شود؟ این خود به خود باعث گرایش به رسانه‌هایی می‌شود که نمی‌آیند طبق تحفظات و ملاحظات ما، قانونی ما، اخلاقی ما و شرعی ما عمل بکنند. آنها اهداف و منویات خودشان را دارند. کسی هم شک ندارد که ما دشمنی به نام آمریکا و به نام غرب داریم. می‌بینیم که این دشمنی را نشان می‌دهند. خب شما دشمنی را بیشتر می‌کنید. بستر را برای دشمنی فراهم می‌کنید. ولی شما اگر این انسداد خبری را نداشته باشید و یک مقداری درست منتقل کنید و یک‌طرفه به قاضی نروید، یعنی در واقع طرفین را دعوت کنید بیایند حرف‌هایشان را بزنند و به‌موقع هم بزنند؛ خیلی از این اتفاقات رخ نمی‌دهد. این منبع خبری که به آنها منتقل می‌شود، عوض می‌شود. متأسفانه ما آن را داشتیم و هنوز هم داریم و متأسفانه به نظر من رسانه ملی باید جواب‌گو باشد. بسیاری از اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و منبع خبری را عوض کرد و از داخل به خارج برد مسئولیتش بر عهده صداوسیماست.

افروغ : تجدیدنظر در برخی روش‌ها باعث خدشه به نظام نیست
نظام باید پس از فوت مهسا امینی حداقل عذرخواهی می‌کرد / نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار می‌گیرد


نورنیوز، رسانه شورای عالی امنیت ملی به نقل از ایرنا نوشت : عماد افروغ ، جامعه شناس گفت : نظام باید برخورد به موقع و دست کم عذرخواهی می‌کرد، اما همه چیز را موکول به پاسخ فلان کمیته و کمیسیون و دستور مقامات کردند. این می‌شود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. باید می‌فهمیدید قطع نظر از هر پاسخی که از کمیته‌ها بیرون بیاید، شما مقصرید. چون اگر به این خانم ایست نمی دادند و او را سوار ون نمی کردند، این اتفاق رخ نمی داد. حداقل قضیه این است که همان ایست دادن سبب شوک روحی و روانی شده است. مسوول این شوک روحی کیست؟ بابت همین عذرخواهی می‌کردید.

«عماد افروغ» جامعه‌شناس، ضمن تحلیل ریشه‌های ناآرامی‌های اخیر در کشور، مسئولان کشور را به تجدید نظر در برخی روش‌ها و قوانین توصیه و تأکید کرد: به هیچ وجه تجدید نظر در برخی روش‌ها باعث خدشه به نظام نمی‌شود و اتفاقاً این رشد یک نظام را نشان می‌دهد.

این جامعه‌شناس در تبیین علت بروز ناآرامی‌ها در پی جان باختن «مهسا امینی» گفت: جامعه ما آبستن انواع ناآرامی، به دلیل انواع مشکلات از تورم و بیکاری تا عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی است. بنابراین فوت خانم مهسا امینی تنها یک جرقه بود برای این که خشم‌های فروخفته یک بار دیگر خود را نشان دهد.

رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار کرد: طبق پیگیری‌هایی که من کردم، گشت ارشاد با وضع کنونی آن، هیچ توجیه قانونی ندارد. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ اشاره‌ای به این نوع گشت ارشاد نکرده و حتی مصوبه ۴۲۷ شورای فرهنگ عمومی که در این زمینه مورد اشاره قرار می‌گیرد، مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار نگرفته است. این نحوه برخورد هیچ سنخیتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد، مواجهه باید خیلی مودبانه و دور از توهین باشد.

به گفته او، اگر کسی با منطق جامعه شناسی و منطق شورش‌ها و خشم‌های شهری آشنا باشد، می‌داند در تمام دنیا وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، جامعه دچار فوران خشم اجتماعی می‌شود. در کشورهای دیگر نظیر آمریکا هم چنین اتفاقاتی سبب شورش اجتماعی می‌شود و تلفات می‌دهد.

افروغ با بیان این که سال‌هاست بسیاری هشدار می‌دهند انعطاف و توجه به فعل و انفعالات واقعی جامعه وجود ندارد، افزود: گاه به نظر می‌رسد قوه‌ای که متوجه شرایط زمان و مکان باشد و با فهم ارزش‌ها بتواند روش‌ها را تغییر دهد و متوجه شرایط جامعه شود، نیست. من سال‌هاست این موارد را گفته‌ام، اما متأسفانه هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

این استاد دانشگاه در خصوص مطالبه مردم در این ناآرامی‌ها اظهار کرد: شاید خواسته آشکار معترضان در این مقطع، مسأله حجاب و انعطاف بیشتر نظام در این موضوع باشد، اما مطالبه مردم صرفاً این نیست. در جامعه ما فقر و نابرابری، بیکاری و انواع تبعیض غوغا می‌کند. جامعه انباشته از برخی مشکلات است و دنبال بهانه می‌گردد، حتی به نظر من تشییع پرشمار مرحوم پاشایی هم سیاسی بود، نه فرهنگی. افراد احساس کردند اعتراض سیاسی آشکار ممکن است عواقب داشته باشد.

جامعه ما عقبه تاریخی حتی قبل از اسلام درباره حجاب دارد.

او ادامه داد: الان هم مساله صرفا حجاب نیست. مگر می‌شود در جامعه‌ای که یک عقبه ریشه دار شرعی و عقبه تاریخی حتی قبل از اسلام درباره حجاب دارد، به این شیوه روسری را در آتش بیندازند؟! این یک حرکت واکنشی است. آن جوان دنبال فرصتی بوده تا اعتراض کند و حالا با فوت مهسا امینی فرصت یافته است. تنها یکی از موارد، اعتراض به گشت ارشاد است که به نظر من به حق است. چیزی راه انداخته‌ایم که هیچ توجیه انسانی، اخلاقی، عقلی و حتی قانونی ندارد. روش آن هم می‌تواند اصلاح شود. خب به جای این که افراد را سوار ون کنید و به جایی ببرید، همان جا تذکر بدهید یا در همان ماشین آموزش دهید تا بروند. این شیوه‌ها که مردی زن نامحرم را در ماشین بیندازد، غیر انسانی و غیرشرعی است.

این جامعه شناس گفت: ای کاش نظام به‌موقع درباره این حادثه واکنش نشان می‌داد و عذرخواهی می‌کرد. من به محض فوت خانم امینی مصاحبه‌ای کردم و گفتم نظام عذرخواهی کند، اما کسی عذرخواهی نکرد. احاله دادند به کمیته‌هایی که تحقیق شود و معلوم نیست کی نتیجه می‌دهد. بالآخره این حادثه قطع نظر از این که آن خانم سابقه بیماری داشته باشد، در گشت ارشاد انجام شده و حتی اگر او را نزده باشند، فشار روحی رخ داده و منجر به سکته شده است. این موارد در دنیا جا افتاده که هر کس اعمال قدرت می‌کند، مسئولیت دارد. برخی منطق جامعه شناسی و مسائل علوم انسانی را درک نمی کنند و خیلی بسته عمل می‌کنند، این همه عالمان انسانی ما حرف می‌زنند، به چه نتیجه‌ای می‌انجامد؟

افروغ در پاسخ به این سوال که «چرا این اعتراض در بسیاری موارد به درگیری و اغتشاش کشیده شد؟» گفت: رابطه متقابلی بین شیوه حکمرانی و نحوه اعتراض هست. از آن شیوه حکمرانی، این نحوه اعتراض هم در می‌آید. ممکن است بگوییم چرا به جای اعتراض مسالمت آمیز، آتش می‌زنند، چرا خواسته‌ها را آرام تر مطرح نمی کنند؟ مگر شما به خواسته‌های آرام آنها جواب داده‌اید که چنین انتظاری دارید؟

توصیه افروغ، پرداختن به مسایل اشتغال، بیکاری و شکاف طبقاتی است تا آشفتگی و سردرگمی جوانان درباره آینده در عمل حل شود. به گفته او، باید نخبگانی عاری از دسته بندی‌های راست و چپ راه حل بدهند و به راه حل‌ها عمل کنند، نه این که تنها نمایشی اجرا کنند و کار خود را اصلاح نکنند.

چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش داده‌ایم؟

او با طرح این سوال که «چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش داده‌ایم؟» افزود: اصلاً اینها را یک شهروند با حقوق شناخته شده در قانون اساسی بار آورده‌ایم؟ ارزش‌های گذشته را به صورت طبیعی به نسل جوان منتقل نکرده‌ایم. اگر می‌خواهیم اعتراض مسالمت آمیز باشد، باید شیوه حکمرانی را عوض کرد، نه این که قواعد آن عوض شود، روش‌های تنگ نظرانه باید اصلاح شود. روشن است که ممکن است ناآرامی از سوی بیگانگان هم تحریک شود. اما نباید کاری کرد که زمینه تحریک افزایش یابد. اگر شهروندی هویت ایرانی و ملی خود را بشناسد، گوشش بدهکار تحریکات بیگانه نیست.

هشدار: شورش کور می‌تواند به جنگ‌های فرقه‌ای بپیوندد

این جامعه شناس در تبیین طیف سنی، اجتماعی، طبقاتی شرکت‌کنندگان در این ناآرامی‌ها گفت: باید بعد از آرام شدن فضا، پیمایش و مطالعه میدانی درباره سن و جنس و طبقه و محله معترضان انجام شود تا دقیق معلوم شود، اما فعلاً می‌توان گفت قاطبه معترضان نوجوان و جوان هستند و احساس می‌کنم نوعی انقطاع نسلی هم برای آنها اتفاق افتاده است و ارتباط و اتصال کافی با نسل گذشته ندارند. دلیل آن هم نحوه تربیت و آموزش و پرورش ماست که سبب شده این نسل احساس رهاشدگی کنند. من نگران این هستم که اگر این شورش‌ها رهبری نداشته باشد، تبعات بدی دارد. اگر رهبری داشت، بیانیه‌ای می‌داد و درخواست‌ها و ایدئولوژی آن مشخص بود. اما این یک شورش کور و بدون رهبر است و این خطر را دارد که می‌تواند به جنگ‌های فرقه‌ای درونی بپیوندد. حتی اگر بتوان اینها را آرام کرد، شاید در مسائل دیگر سر باز کند.

او درباره پیامدهای حرکت‌های خیابانی گفت: در تمام دنیا وقتی اتفاق ناگواری (اعم از قابل پیش بینی یا ناگهانی) رخ می‌دهد، اولین واکنش مردم، واکنش خیابانی است و این ربطی به ایران هم ندارد و مردم خشم خود را در تظاهرات خیابانی نشان می‌دهند. این مردم باید آن قدر آموزش دیده باشند و تربیت مدنی شده باشند که تخریب اموال عمومی نکنند. تنها شعار بدهند. پلیس هم باید آموزش لازم را درباره شیوه برخورد با اینها دیده باشد و بداند برخی رفتارهای غیرعادی، در این شرایط طبیعی است. رفتارها در شورش اجتماعی با حالت عادی متفاوت است. ممکن است کسی در آشوب خیابانی شرکت کند، اما نفهمد چرا شرکت کرده، به خاطر این که این رفتار ناشی از شور و عاطفه است، نه معرفت. این باید درک شود و ما نیازمند پلیس ویژه آموزش دیده برای این شرایط هستیم.

رفتار معترضان هیجانی است و مدارا سبب تعدیل می‌شود

این جامعه شناس افزود: البته وقتی کسی شیشه بشکند و ساختمان خراب کند، قوه قهریه نظام هم می‌خواهد آن را کنترل کند و این طبیعی است، اما باید به عقب برگشت و مسأله را دید و حتی در این شرایط حاد هم پیشنهاد من این است که نیروهای امنیتی سعی کنند بیشتر مدارا کنند. زیرا رفتار معترضان هیجانی است و مدارا سبب تعدیل آن می‌شود. کتابی را درباره شورش‌های خیابانی در آمریکا می‌خواندم که طبق آن، هر جا پلیس تندتر برخورد کرده، شورش‌ها تندتر شده است.همین ضابطان گشت ارشاد هم باید آموزش ببینند. پلیس به جای برخورد فرهنگی، برای برخوردهای قهری آموزش دیده است.

افروغ در ارزیابی عملکرد مسئولان کشور در قبال مسائل اخیر، گفت: نظام باید برخورد به موقع و دست کم عذرخواهی می‌کرد، اما همه چیز را موکول به پاسخ فلان کمیته و کمیسیون و دستور مقامات کردند. این می‌شود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. باید می‌فهمیدید قطع نظر از هر پاسخی که از کمیته‌ها بیرون بیاید، شما مقصرید. چون اگر به این خانم ایست نمی دادند و او را سوار ون نمی کردند، این اتفاق رخ نمی داد. حداقل قضیه این است که همان ایست دادن سبب شوک روحی و روانی شده است. مسوول این شوک روحی کیست؟ بابت همین عذرخواهی می‌کردید. اما مسأله به این روشنی را نمی دانند، چون آسیب شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی را نمی دانند. حتی اگر سابقه جراحی داشته، چرا در شرایط دیگر این اتفاق نیفتاده است؟ در فیلم پخش شده هم معلوم است برخورد فرد تذکردهنده خوب نیست. مسئولیت این حادثه براساس رابطه قدرت- مسئولیت برعهده حاکمیت است و اگر به موقع عذرخواهی می‌کرد، این اتفاق نمی افتاد. اما چه باید کرد؟ در کوتاه مدت باید حتما درباره گشت ارشاد تجدید نظر شود و نگران این هم نباشند که این کار لطمه به عزت و اقتدار حکومت می‌زند.

توصیه بعدی این استاد دانشگاه، پرداختن به مسائل اشتغال، بیکاری، شکاف طبقاتی بود تا آشفتگی و سردرگمی جوانان درباره آینده باید حل عملی شود. به گفته او، باید نخبگانی عاری از دسته بندی‌های سیاسی راست و چپ راه حل بدهند و به راه حل‌ها عمل کنند، نه این که تنها نمایشی اجرا کنند و کار خود را اصلاح نکنند.

تجدیدنظر در برخی روش‌ها باعث خدشه به نظام نیست / نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار می‌گیرد

باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود

او تأکید کرد: حتماً باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی می‌شود که صاحبان قدرت اعتبار قدرت داشته باشند، یعنی پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنند. اینها راه حل‌های اصولی است که اتفاقاً انطباق با انقلاب اسلامی هم دارد. اما رفتارها و سیاست‌هایی در جمهوری اسلامی می‌بینیم که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد.

حتماً باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی می‌شود که صاحبان قدرت پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنندافروغ در پاسخ به سوال دیگری با تأکید بر این که «تجدید نظر در برخی روش‌ها به هیچ وجه سبب خدشه به نظام نمی شود»، توضیح داد: اخلاق کشف و قانون وضع می‌شود، قانون براساس شرایط و منافع وضع می‌شود. باید بررسی کرد که شرایط مثل گذشته است و منافع یک قانون همچنان پابرجاست؟ جای تردید دارد. چرا امام(ره) از نقش زمان و مکان می‌گفت و اینکه ممکن است حکم چیزی در شرایط زمانی و مکانی دیگر تغییر کند؟ اینکه ائمه ما ویژگی مسلمان را عالم بودن به زمان خود دانسته‌اند، یعنی چه؟ تغییر یک قانون چه خدشه‌ای وارد می‌کند؟ مگر یک قانون، وحی منزل است؟ قانون فرع بر عدل است و عدل، فرع بر حق. اگر قانونی نافی عدالت و حق شهروندی بود، باید تغییرش دهیم. اگر جامعه‌ای بخواهد بگوید من عادلم، حتما باید در برخی قوانین خود در هر سطحی تجدید نظر کند.

او در پایان گفت: اتفاقاً این رشد یک نظام را نشان می‌دهد که متوجه شرایط سیال و متغیر زمان و مکان هست. نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار می‌گیرد. از این رو معتقدم حداقل قضیه این است که حتماً در گشت ارشاد تجدید نظر صورت گیرد. امیدوارم این تجدید نظر انجام شود، نگرانم وقتی آب‌ها از آسیاب بیفتد، این کار هم نشود.

حرفهاى صحيح كه حاكميت بايدبفهمد و رعايت كند


1- تا کسی نقد می‌کند، بلافاصله می‌گویند خوبی‌ها را نمی‌بینید. ما اصلا قصدمان این نیست که بخواهیم خوبی‌ها را نادیده بگیریم. همه حرف‌ها که نباید تصنعی زده شود. الان ما در مقام نقد هستیم و اشکالات را می‌گوییم. اگر پرسشی باشد، خوبی‌ها را هم می‌گوییم.

2- برخی از دوستان علوم انسانی طوری تحلیل می‌کنند که اصلا انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است! انگار هیچ‌کس به خیابان نریخته است. پنداری که پلیس هیچ قصور و تقصیری نداشته است. اتفاق مشابه همین داستان در کشورهای به‌اصطلاح پیشرفته رخ داده است؛ مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه و حتی سوئد. در کشورهای دیگر هم مثل یونان و ترکیه و... . بیایید ببینید ملت چه واکنشی نشان دادند؟ مثلا اگر اتفاق مشابهی در آمریکا یا در انگلستان رخ داده، خب بلافاصله می‌توانستند آنها هم تحلیل کنند که اصلا تحت‌ تحریکات بیرونی بوده‌اند. من که گفتم، تحریکات بیرونی را هم نادیده نمی‌گیرم؛ ولی داستان یک داستان ساختاری جامعه‌شناختی است.

3- کسی که منطق جامعه‌شناختی داشته باشد، متوجه می‌شود که اگر درگذشت ناگهانی و غیرمترقبه‌ای رخ بدهد، آن‌هم زمانی که در اختیار پلیس بوده، به نحوی از انحا یک بازتاب عمومی ایجاد می‌شود. مثلا در یونان یک جوان ۱۵‌ساله به دست پلیس (با یک تیر و حالا به هر طریقی) کشته می‌شود، متعاقب آن ۲۰۰ بانک و ۱۵۰ ماشین پلیس و... به آتش کشیده می‌شود. همین اتفاق در شهرهای مختلف آمریکا و در انگلستان هم رخ داده است. خب اینها را بروند بخوانند. حداقل کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» را که جدیدا چاپ و ترجمه شده است، بخوانند. می‌خواهم عرض کنم که نباید بلافاصله فقط پای بیگانگان را وسط بکشیم. به نظر من درست نیست. من منکر دخالت بیگانگان نیستم. مگر می‌شود منکر بود و مگر می‌شود تحریکات خارجی را نادیده گرفت. من می‌گویم این تحریکات خارجی یک طرف ماجراست؛ اما ما نمی‌توانیم تمام مسائل و ضعف‌های خودمان را به سمت تحریکات خارجی فرافکنی بکنیم. اتفاقا چون ما دشمن بیرونی و خارجی داریم، نوع و شیوه مدیریت‌مان باید مردمی‌تر از این می‌بود.

4- ببینید با آنهایی که حتی در ۸۸ با سابقه سیاسی و انقلابی اعتراضی مطرح کردند، چه برخوردی شد؟ آنها که دیگر بیگانه نبودند. ارتباط و اتصال محکمه‌پسندی هم به‌صورت جمعی و در سطح بزرگان واقعی این اتفاق به بیگانگان نداشتند. همان‌موقع هم خیلی‌ها که ادعای جامعه‌شناسی سیاسی داشتند و آن زمان فراوان هم شده بودند، گفتند یک انقلاب مخملی است!!!

5- بعضا دیده می‌شود کسانی به معترضان خط می‌دهند یا آنها را تحریک می‌کنند. متأسفانه بعضا دیده می‌شود کسانی به اینها خط می‌دهند که در حد خط‌دهندگی نیستند. این‌هم یکی از ضعف‌های سیستم ماست. یک زمانی مثلا رهبران جنبش‌های اعتراضی ما یا اعتراضات مدنی ما در چه قدوقواره‌ای (به لحاظ تحصیل، به لحاظ سابقه‌ سیاسی و به لحاظ سابقه مبارزاتی) بودند و الان چه کسانی هستند! این برای ما خوب نیست. اگر اینها را دعوت بکنند، بیاورند در یک مناظره‌، ۱۰ دقیقه نمی‌توانند حرف سیاسی/جنبشی بزنند؛ چون در آن حد نیستند و آموزش ندیده‌اند. خب اینها می‌شوند هدایت‌کننده! و عرض کردم به‌طور غیرمستقیم و غیررسمی. اینها برای نظام هم خوب نیست. می‌گویند یک نظام را از طریق منتقدان و مخالفانش هم ارزیابی کنید. خب یعنی منتقدان و حالا معترضان در چه حدی هستند... .‌

6- تعارف که نداریم همین واقعه اخیر را ببینید. اصلا انگارنه‌انگار پلیس نقش داشته است. انگارنه‌انگار پلیس مسئول این قضیه است و باید عذرخواهی کند. انگارنه‌انگار... اصلا نیاز به تحقیق نداشت و نیاز به کمیته نداشت. همین که به خانمی شوک روانی وارد شده و این شوک روانی باعث شده به هر دلیلی و با هر پیشینه‌ای و با هر بیماری‌ای این‌گونه فوت ‌کند، مقصرش باید عذرخواهی می‌کرد. نکرد! باید همه را با هم دید.

7- من یک چیزی حسب تجربه سیاسی خودم در این مملکت و تجربه علمی‌ام آموختم، مسئله کشور ما «حرف» نیست بلکه «عمل» است؛ یعنی ما یک شکاف فاحش بین نظر و عمل داریم و عامل اصلی شکاف بین نظر و عمل هم منافع عده‌ای است؛ یعنی یک عده منافعشان اقتضا نمی‌کند که این شکاف پر شود. خب این را شناسایی کنید و اینها را حذف کنید. برای اینکه اصلا احساس می‌کنند به‌محض اینکه بخواهد این شکاف پر شود، منافع مادی آنها و سیاسی معطوف به منافع مادی آنها حذف می‌شود! اینها را شناسایی کنید و بیندازید بیرون تا کشور نفس بکشد.

8- درحالی‌که باید بیاید پاسخ بدهد. اگر قرار باشد که طبق قانون اساسی عمل بشود، باید پاسخ‌گو باشند. پاسخ می‌دادند و به‌موقع هم باید پاسخ می‌دادند. من یقین دارم که اگر به‌موقع پاسخ می‌دادند، خیلی از این اتفاقات رخ نمی‌داد کما اینکه در مواقعی آمدند عذرخواهی کردند و چنین بازتابی هم نداشت. اما عذرخواهی نکردند و حتی در قضیه هواپیمای اوکراینی هم اگر یادتان باشد بالاخره عذرخواهی کردند. حالا ما توقع داشتیم که دادگاهی هم تشکیل بشود و آن دادگاه هم علنی باشد، من نمی‌دانم و اطلاع ندارم که انجام شد یا نشد.

9- یک مسئله‌ای وجود دارد که در اینجا هم خودش را نشان می‌دهد؛ یعنی چه در آن زمان که ما اینترنت نداشتیم و چه الان که دیگر هر شهروندی یک گوشی هوشمند و اینترنت پرسرعت دارد، به نظر می‌رسد با انتشار خبر خیلی مشکل داریم. متأسفانه این هست دیگر. یک واقعیت است؛ یعنی بلافاصله هر اتفاقی که می‌افتد یک انسداد خبری رخ می‌دهد و این انسداد خبری به نفع طرفداران نظام سیاسی هم نیست. به ضرر آنها هم هست. مثلا چطوری می‌توانند اطلاعات درست و صحیحی را منتقل کنند؟ خب این اتفاق نمی‌افتد؛ این یکی از آن دردهای ساختاری ماست.

10- نظام باید برخورد به موقع و دست کم عذرخواهی می‌کرد، اما همه چیز را موکول به پاسخ فلان کمیته و کمیسیون و دستور مقامات کردند. این می‌شود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. باید می‌فهمیدید قطع نظر از هر پاسخی که از کمیته‌ها بیرون بیاید، شما مقصرید. چون اگر به این خانم ایست نمی دادند و او را سوار ون نمی کردند، این اتفاق رخ نمی داد. حداقل قضیه این است که همان ایست دادن سبب شوک روحی و روانی شده است. مسوول این شوک روحی کیست؟ بابت همین عذرخواهی می‌کردید. ای کاش نظام به‌موقع درباره این حادثه واکنش نشان می‌داد و عذرخواهی می‌کرد. من به محض فوت خانم امینی مصاحبه‌ای کردم و گفتم نظام عذرخواهی کند، اما کسی عذرخواهی نکرد. احاله دادند به کمیته‌هایی که تحقیق شود و معلوم نیست کی نتیجه می‌دهد. بالآخره این حادثه قطع نظر از این که آن خانم سابقه بیماری داشته باشد، در گشت ارشاد انجام شده و حتی اگر او را نزده باشند، فشار روحی رخ داده و منجر به سکته شده است. این موارد در دنیا جا افتاده که هر کس اعمال قدرت می‌کند، مسئولیت دارد.

11- در پاسخ به این سوال که «چرا این اعتراض در بسیاری موارد به درگیری و اغتشاش کشیده شد؟» گفت: رابطه متقابلی بین شیوه حکمرانی و نحوه اعتراض هست. از آن شیوه حکمرانی، این نحوه اعتراض هم در می‌آید. ممکن است بگوییم چرا به جای اعتراض مسالمت آمیز، آتش می‌زنند، چرا خواسته‌ها را آرام تر مطرح نمی کنند؟ مگر شما به خواسته‌های آرام آنها جواب داده‌اید که چنین انتظاری دارید؟

12- او با طرح این سوال که «چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش داده‌ایم؟» افزود: اصلاً اینها را یک شهروند با حقوق شناخته شده در قانون اساسی بار آورده‌ایم؟ ارزش‌های گذشته را به صورت طبیعی به نسل جوان منتقل نکرده‌ایم. اگر می‌خواهیم اعتراض مسالمت آمیز باشد، باید شیوه حکمرانی را عوض کرد، نه این که قواعد آن عوض شود، روش‌های تنگ نظرانه باید اصلاح شود. روشن است که ممکن است ناآرامی از سوی بیگانگان هم تحریک شود. اما نباید کاری کرد که زمینه تحریک افزایش یابد. اگر شهروندی هویت ایرانی و ملی خود را بشناسد، گوشش بدهکار تحریکات بیگانه نیست.

13- در تمام دنیا وقتی اتفاق ناگواری (اعم از قابل پیش بینی یا ناگهانی) رخ می‌دهد، اولین واکنش مردم، واکنش خیابانی است و این ربطی به ایران هم ندارد و مردم خشم خود را در تظاهرات خیابانی نشان می‌دهند. این مردم باید آن قدر آموزش دیده باشند و تربیت مدنی شده باشند که تخریب اموال عمومی نکنند. تنها شعار بدهند.

14- پلیس هم باید آموزش لازم را درباره شیوه برخورد با اینها دیده باشد و بداند برخی رفتارهای غیرعادی، در این شرایط طبیعی است. رفتارها در شورش اجتماعی با حالت عادی متفاوت است. ممکن است کسی در آشوب خیابانی شرکت کند، اما نفهمد چرا شرکت کرده، به خاطر این که این رفتار ناشی از شور و عاطفه است، نه معرفت. این باید درک شود و ما نیازمند پلیس ویژه آموزش دیده برای این شرایط هستیم.

================

لینک های اخبار:

https://www.khabaronline.ir/news/168170 ... 8%A7%D9%86

https://www.khabaronline.ir/news/167805 ... 9%85%DB%8C
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 11:11 am

مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران: علت فوت مهسا امینی به تایید یک کمیسیون ۱۹ نفره رسید


مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران گفت: جمع بندی علت فوت مرحومه مهسا امینی به تایید یک کمیسیون ۱۹ نفره از پزشکان رسیده است.

به گزارش ایسنا، مهدی فروزش در گفت وگوی ویژه خبری درباره پرونده مهسا امینی گفت: در این پرونده زمانی که ازمایشات سم شناسی و آسیب شناسی را دریافت کردیم با اخذ توضیح از کادر بیمارستان کسری و پرسنل و تکنسین های اورژانس ۱۱۵ و اظهارات کتبی پرستار مقیم نیروی انتظامی و با مصاحبه با پدر متوفی و بررسی کلیه سوابق پزشکی و سابقه عمل جراحی که در این مورد خاص وجود داشت و با عنایت به نتیجه معاینه و کالبدگشایی که به‌عمل آمده بود، جمع بندی شد و با دعوت از ۱۹ پزشک مختلف که در رشته های پزشکی سرآمد هستند و از برجستگان پزشکی در رشته های مختلف هستند، کمیسیون تشکیل شد و اعضای کمیسیون از نگاه تخصصی خود موضوع را بررسی کردند و در نهایت نظرات جمع بندی شد و علت فوت را به مراجع قضایی اعلام کردیم‌.

وی افزود: در سایر پرونده ها برای تعیین علت فوت تنها یک پزشک نظر تخصصی می‌دهد اما در این مورد خاص به دلیل دستور مقام قضایی کمیسیونی با ۱۹ پزشک در تخصص‌های مختلف( مغز و اعصاب، قلب و عروق، فوق تخصص غدد و ...) تشکیل شد که تنها ۵ نفر آنها شاغل در سازمان ما بودند.

مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران ادامه داد: در تمامی آزمایشاتی که انجام میگیرد بسته به نوع آزمایش و فرایند آزمایش، زمان متفاوت است. در مورد مرحومه مهسا امینی نمونه ها از نوع آسیب شناسی و سم شناسی بود. در یک هفته اول نتیجه آزمایشات سم شناسی ما کاملا مشخص شد ولی بدلیل اینکه فرایند مورد نظر در آزمایشات آسیب شناسی از نظر زمانی، مدت مشخصی را طی می‌کرد، زمان به دو تا سه هفته ارتقاء داده شد تا نتیجه مطلوب را بگیریم‌. در پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا هم برای آزمایش های آسیب شناسی همین مدت زمان دو تا سه هفته زمان نیاز است.

فروزش افزود: در پرونده مرحومه امینی از وزارت بهداشت و سازمان تامین اجتماعی و بیمه سلامت استعلام گرفتیم که سازمان تامین اجتماعی و وزارت بهداشت مدارکی را برای ما ارسال کردند مبنی بر اینکه مرحومه امینی در سن ۸ سالگی در سال ۸۶ به استناد پرونده بیمارستان فوق تخصص میلاد به دلیل علائم بروز سر درد و اختلال رشد و اختلال بینایی با تشخیص تومور خوش خیم مغزی تحت عمل جراحی قرار می گیرد.

مدیر کل پزشکی قانونی تهران افزود: تمامی اظهار نظرهای ما مستدل و مستند به سوابق پزشکی است. بخشی از مستندات ما مربوط به مراجعات سرپایی مرحومه امینی به پزشکان و متخصصان و فوق تخصصان پزشکی در زمینه های مختلف بوده است. ما اظهار نظرمان صرفا بر اساس مشاهدات کالبد گشایی و معاینه جسد نبوده و سوابق بیمار را چه به صورت بستری در بیمارستان و یا به صورت سرپایی بررسی کردیم.

فروزش تصریح کرد: عمده مراجعات ایشان در شهر تبریز بوده که دکتر سیامک شیوا در سال ۹۵ مکرر این مرحومه را ویزیت کرده اند.مراجعات مکرر دیگری بعد از سال ۹۵ داشته اند. مراجعاتی هم به دکتر بهرامی فوق تخصص غدد در شهر تبریز در سال ۹۷ داشته اند. در معاینه ظاهری مهسا امینی هیچ‌گونه آثار و شواهدی از ضرب و جرح در ناحیه سر و صورت وجود نداشت. خون‌ریزی در گوش و آثاری از خونریزی یا ازهم‌گسیختگی در پارانشیم مغز وجود نداشت و صرفا به یک توده که ناشی از عمل قبلی بود رسیدیم.

مدیرکل سازمان پزشکی قانونی استان تهران با ارایه اسناد پزشکی عمل جراحی مغزی مهسا امینی در ۸ سالگی بابت تومور مغزی گفت: پدر مرحومه مهسا امینی در زمان معاینه اولیه و هنگام کالبدگشایی پیکر دخترش در پزشکی قانونی استان تهران حضور داشته است. همچنین پدر مرحومه یک بار دیگر هم همراه با وکلای خود در زمان جلسه کمیسیون پزشکی در سازمان پزشکی قانونی حاضر شده بود.

فروزش در این برنامه تلویزیونی تاکید کرد: سازمان پزشکی قانونی به عنوان بازوی توانمند قوه قضائیه، وظیفه و رسالت آن استقرار عدالت و کشف حقیقت در جامعه است. سالیانه بیش از 2/5 میلیون پرونده را مورد بررسی قرار می دهیم و بیش از ۳۰ هزار پرونده که دارای پیچیدگی های خاص هستند در کمیسیون های ما مورد بررسی و اظهار نظر کارشناسی قرار می گیرند.

چرا به اين ديری و ابتدا اعلام امتناع كرديد و گفتيد پزشک قانونی روال خودش را دارد و نمی شود متخصصين بيرون دخالت كند و از شركت دادن پزشكان متعدد خانواده مهسا امتناع داشتيد اگر همه بررسيها روی مدارک پزشكی است چه فرق می كرد پزشكان متعدد خانواده مهسا هم در بررسی كميسيون حضور داشته باشد؛ همين رفتارهاى دستكارى حاكميت است كه شبهه را تشديد می كند و مردم معترض بيشتر فكر می كنند كه ريگی به كفشتان است؛ خداوندا مردم را از سوء تدبير و شر حكومت سفيه برهان

=============

لینک خبر:

https://www.isna.ir/news/1401071507233/ ... B%8C%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 11:49 am

تقصير ستاد نيست!، بيچاره ستاد!، او يک مامور است فرمانش دست حاكميت است كه می خواهد قدرتنمايی كند، نادانى متصديان بالاتر است مثل بقیه سوء تدبيراتشان


تصوير

پیشنهاد چهره‌های مطرح به دبیر ستاد امر به معروف: سکوت کنید!
محمدصالح هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر در اظهاراتی عنوان کرده است که تاکسی‌های اینترنتی اگر بدانند با سوار کردن فرد بی حجاب جریمه می‌شوند ۵۰ درصد مشکل کشف حجاب خودروها حل می شود.

به گزارش ایسنا، محمد رشیدی عضو هیات رییسه مجلس در این زمینه نوشته است: حضور پر رنگ ⁧ خواص عاقل⁩ در شرایط امروز کشور می‌تواند خط اعتراض را از ⁧ اغتشاش⁩ جداکند و دهان های بی موقع بازشونده را باتذکر جدی ببندد،که بیش از این برای انقلاب و ایران هزینه نتراشند.

سیدمحمود رضوی مشاور فرهنگی رئیس مجلس نیز در واکنش به اظهارات دبیر ستاد امر به معروف نوشت:
«عدالت آن است که در کنار تذکر به هنرمندان و ورزشکاران بابت اتفاقات اخیر، دستگاه‌های امنیتی و قضائی با افرادی همچون آقای هاشمی گلپایگانی که اظهارات تحریک آمیز و بی‌مورد می کنند به سرعت و شدت برخورد نمایند. لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود.»

شب گذشته نیز "احسان صالحی" از فعالان رسانه ای در واکنش به اظهارات جدید دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توئیتر، نوشت:
«چند روز پس از تأکید رهبر انقلاب بر اینکه بحث بر سر حجاب نیست، امروز ⁧ هاشمی گلپایگانی⁩ باز همان فایل را با راهکاری از جنس قرار دادن مردم مقابل هم، باز کرد. این موتور تولید نفرت که در ماههای اخیر به سود پروژه قطبی‌ساز دشمن پمپاژ کرد، طبیعی و صرفا از سر نادانی است؟ قرار نیست خاموش شود؟».

همچنین مجتبی امینی تهیه کننده سریال گاندو در توییتی از دستگاه های اطلاعاتی خواست پرونده و عقبه دبیر ستاد امر به معروف را بررسی کنند. وی نوشت: «به عنوان یک دلسوز نظام و شهروند از دستگاه های اطلاعاتی کشور خواهشمندم پرونده و عقبه جناب آقای هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف را بررسی کنند. پروژه تولید نفرت و دوقطبی سازی مشهود است، ردپای خرابکاری و نفوذ دیده می شود.»

بعلاوه محمد حسین پویانفر از مداحان اهل بیت نیز در توییتی نسبت به اظهارات دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر واکنش نشان داد و نوشت: ‏نفوذی شاخ و دُم دارد آیا؟ چرا کسی دکمه این آقای ... را نمی زند؟
وی از هشتگ #ساکت_شو در توییت خود استفاده کرده است.

مهدی عرفاتی دبیر شورای اطلاع رسانی دولت در واکنش به این اظهارات در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت:
« بصیرت فقط در اعلام موضع نیست، گاهی در سکوت است! مواضع شما و امثال شما که عامل شکاف و دو دستگی مردم است، خود بزرگترین منکر است. لطفا خاموش!»

علی اکبر رائفی پور مدیر مؤسسه مصاف نیز در توییتی در این زمینه نوشت:
«‏امیدوارم جهالت باشد نه خیانت! اظهارات ‎هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر مصداق دقیق دمیدن در آتش تفرقه، نفرت و عصبانیت مردم است. اگر مسئولین ذی ربط او را کنترل نمی کنند برای دفاع از کشور و ‌مردم چاره ای جز افشاگری درباره او نمی ماند.»

رضا غلامی نیز نوشت:
«ستاد امر به معروف یا باید تعطیل شود یا تحول بنیادی پیدا کند. از ابتدا بانیان این ستاد، نه عمق اصل مترقی "امر به معروف و نهی از منکر" و گستره آن در عقلانیت اسلامی را درک کردند و نه واقع‌بینی اجتماعی داشتند، نتیجه این شد که این ستاد تا امروز، عمدتا برای نظام هزینه‌ساز بوده است.»

احمد امیرآبادی نماینده مردم قم در مجلس نیز در توییتی با هشتگ‌های #نهی_از منکر و #بصیرت در این باره نوشت:
«‏یکی به این برادر بگه حرف نزن یا کمتر حرف بزن !!! چقدر باید نیروهای انقلابی به خاطر ندانم کاری های شما هزینه بدهند. آیا افرادی مثل ایشان با این سخنان باعث شکاف و دودستگی در جامعه نمی شوند؟»

===============

لینک خبر:

https://www.isna.ir/news/1401071808743/ ... B%8C%D8%AF
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 11:56 am

میراحمدی، معاون امنیتی وزارت کشور: فیلم‌های مختلفی از بیمارستان در زمان بستری شدن خانم امینی داریم؛ بازپرس به همراه پدرش آنجا حضور می‌یابد؛ پدرش تایید می‌کند که ضربه‌ای به سر او نخورده و سر او (در فيلم) مشخص است.


تصوير

معاون وزیر کشور گفت: ما اسناد مختلفی از اسناد پزشکی و نامه‌های اداری و فیلم‌های بیمارستان در زمان بستری شدن خانم امینی داریم. بازپرس به همراه پدرش آنجا حضور می‌یابد و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود را در اختیار داریم و این فیلم موجود است و پدرش تایید میکند که ضربه‌ای به سر او نخورده و سر او مشخص است. هم‌چنین از طریق مرجع قضایی سراغ کسانی که همراه مهسا امینی بودند هم رفتیم، و آنان مطالب خود را گفتند.

معاون امنیتی وزارت کشور گفت: در ۱ شهریورماه ۱۳۹۵ پدر امینی با مدیرکل تأمین اجتماعی کردستان که کارمند آن سازمان بود مکاتبه کرد. به او ابلاغ شده بود که در کردستان خدمت کند و او در مکاتبه می‌گوید دختر من مریض است و باید همیشه تحت مراقبت باشد وهر ماه به بیمارستانی در تبریز برود.

به گزارش «انتخاب»؛ سید مجید میراحمدی معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور طی سخنانی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: بعد از حادثه برای خانم مهسا امینی، ریاست جمهور به وزیر کشور ابلاغ کردند که بنده مسئول تحقیق و بررسی کامل این موضوع بشوم و گزارش هم در اسرع وقت داده شود. در زمانی که این ابلاغ انجام شد، مشغول مسائل پیرامون اربعین بودیم و بنده کار را شروع کردم؛ برای بررسی این موضوع در کنار مسیر پزشکی قانونی کار را شروع کرده و تحقیقات را انجام دادیم. از جمله اینکه تمامی سوابق پزشکی او را در سطح کشور جمع‌آوری کرده و دوربین‌های شهری که در مسیر تردد او بود را از دستگاه‌های مختلف دریافت کردیم و از همه دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی خواستیم نظر و گزارشات خود را نسبت به این حادثه اعلام کنند.

به نوشته تسنیم، وی افزود: از حفاظت اطلاعات فراجا خواستیم درباره چگونگی رفتار مامورین تحقیق کرده و از دستگاه قضایی خواستیم از مامورین این موضوع گزارش بدهند و از فرماندهی کل انتظامی خواستیم بررسی‌ها را به ما اعلام کنند. همچنین خواستیم جمع‌بندی پزشکی قانونی را اعلام کند‌. همچنین کمیته مستقل پزشکی تشکیل دادیم که سه نفر از پزشکان بخش خصوصی و متخصصین قلب و عروق و مغز و اعصاب و رادیولوژی در آن حضور دارند. در این کمیته خواستیم سوابق پزشکی و درمانی و گزارشات اولیه بیمارستان کسری بررسی شود.

وی افزود: امروز میخواهم سندی که تابحال منتشره نشده را اعلام کنم که در 1 شهریورماه 1395 پدر مهسا امینی با مدیرکل تأمین اجتماعی استان کردستان مکاتبه‌ای داشته و او کارمند این سازمان بوده است و در این نامه به او ابلاغ شده بود که در استان کردستان خدمت کند و او می‌گوید دختر من مریض است و باید همیشه تحت مراقبت باشد و هر ماه برای کنترل وضعیت جسمانی به تبریز مراجعه کند و با توجه به اینکه آشنایی در سنندج ندارم و خانواده‌ام برای نگهداری دخترم به سنندج بیایند، این نکات را اعلام کرده و با این درخواست موافقت شده است. از ابتدا انکار می‌شد که مرحومه امینی هیچ مشکلی نداشته ولی این سند وجود دارد.

معاون وزیر کشور گفت: ما اسناد مختلفی از اسناد پزشکی و نامه‌های اداری و فیلم‌های بیمارستان در زمان بستری شدن خانم امینی داریم. بازپرس به همراه پدرش آنجا حضور می‌یابد و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود را در اختیار داریم و این فیلم موجود است و پدرش تایید میکند که ضربه‌ای به سر او نخورده و سر او مشخص است. هم‌چنین از طریق مرجع قضایی سراغ کسانی که همراه مهسا امینی بودند هم رفتیم، و آنان مطالب خود را گفتند. گزارش نهایی ما آماده شد و به وزیر کشور تقدیم شده و نتیجه بررسی‌های ما موید گزارش پزشکی قانونی است.

میراحمدی گفت: ما بسیار مقید بودیم که الزام نداریم آن چیزی را اعلام کنیم که گزارش و نظر پزشکی قانونی باشد ولی بر نظریه پزشکانی که گفتم که امضا هم کردند، گفتند ناشی از مرگ مغزی نبوده و مطلب پزشکی قانونی را اعلام کردند.

============

لینک خبر:

https://www.entekhab.ir/fa/news/698310/ ... 8%B3%D8%AA
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 12:02 pm

حضور پسرخاله "مهسا امینی" با پرچم کومله


عرفان مرتضایی، پسرخاله مهسا امینی در اقدامی معنادار تحت پرچم گروهک تروریستی کومله در مصاحبه با فرانس۲۴، خبرگزاری دولت فرانسه از گستره اغتشاشات و آشوب‌ها در ایران گفت!

اين پسرخاله مهسا از ابتداى ماجرا (بازداشت و بسترى و فوت مهسا) نقش سخنگوى خانواده و در برخى رسانه ها به عنوان همراه مهسا و شاهد برخورد با مهسا ووو ذكر مى شد؛ وى سابقه بازداشت و حبس مكرر (98 و 99) بخاطر عضويت "پارت آزادی کُردستان (پاک)" و بعدها عضو کومله بوده است؛ بی بی سی از قول او با اين معرفی (عرفان مرتضایی، یکی از اعضای حزب کومله)، نوشته: رژیم سناریوها و اطلاعات نادرستی را ارائه می‌دهد و می‌گوید ژینا با من در تماس بود و من به او آموزش دادم و او را برای انجام یک فعالیت خاص به ایران فرستادم.

==========

لینک خبر + فیلم:

https://www.mashreghnews.ir/news/142256 ... 9%84%D9%87
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 1:58 pm

موج سواری فرصت طلبان از فضاى جاری كشور براى كاندیدا شدن در انتخابات آينده رياست جمهوری = اصل امر به معروف را زير سؤال می برد؟!؟ روش و شيوه اجرا غلط است و بايد تعطيل و اصلاح شود نه اينكه با ادعاى مسلمانی و عضويت تشخيص مصلحت نظام اصل امر به معروف را زير سؤال ببری؟!؟


واکنش توئیتری ضرغامی به امر به معروف: «مردم نخوان امر به معروف بشن کیو باید ببینن؟!»

تصوير

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به امر به معروف و نهی از منکر واکنش نشان داد. به گزارش خبرنگار گردشگری خبرگزاری برنا، سید عزت الله ضرغامی در توئیتی به نحوه امر به معروف و نهی از منکر واکنش نشان داد.

وی در این توئیت چنین نوشت: « مدتی پیش در مورد ستاد امر به معروف توئیت زدم و مورد گلایه قرار گرفتم که چرا این نهاد مقدس را تضعیف می کنم! امروز که ظاهرا همه آن دوستان به همین نتیجه رسیده اند میگم: باباجون مردم اگر نخوان امر به معروف بشوند کی را باید ببینند.

با سوابق امنيتی و چهل سال جزو طيف تندرو بودن و طرفدار تشديد عليه مخالفان سياسی وقتی به احكام دين می رسد اصل آن را زير سؤال می برد بجاى اينكه تحريف و اجراى غلط را نقد كند

===========

لینک خبر:

https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8% ... 9%86%D9%86
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

غائله مهسائیه

پستتوسط najm137 » جمعه دسامبر 23, 2022 2:02 pm

دولت فرانسه: اعتصاب‌ها متوقف نشود، به زور متوسل می‌شویم


سخنگوی دولت فرانسه می‌گوید در صورتی که اعتصاب در پالایشگاه‌های این کشور فورا متوقف نشود، وارد عمل شده و برای پایان دادن به آن مداخله خواهد کرد.

به گزارش مشرق، دولت فرانسه کارکنان پالایشگاه‌ها را تهدید کرده در صورت پایان ندادن به اعتصاب، با اعمال زور به آن پایان خواهد داد. در پی این اعتصاب‌ها که وارد هفته سوم خود می‌شود، یک سوم پمپ بنزین‌های فرانسه با کمبود سوخت مواجه شده یا اصلاً سوخت ندارند.

تا کنون وزرای دولت و همچنین امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه خواستار ایجاد راه حل برای این بحران شده اند. با این حال، اولیویه وران، سخنگوی دولت تهدید کرده که برای پایان دادن به اعتصاباتی که چندین پالایشگاه و انبار نفت فرانسه را فلج کرده احتمالاً به اعمال زور متوسل خواهد شد. به گفته او، اگر اعتصابات «فورا» متوقف نشود، «ما وارد عمل می‌شویم. بدین معنا که برای برداشتن آن مداخله خواهیم کرد».

گفته می‌شود در پی این اعتصابات، زنجیره تامین سوخت با مشکل مواجه شده و نیمی از جایگاه‌های سوخت در پاریس بدون بنزین و گازوئیل مانده اند. کمبود سوخت برخی را بر آن داشته تا برای بنزین زدن به نروژ بروند. فرانسه به تازگی اعلام کرده در پی کمبود سوخت ممکن است از نروژ نفت وارد کرده یا اینکه از ذخایر استراتژیک خود برداشت کند.

اعتصابات در فرانسه، به دنبال اعتراض برای افزایش دستمزدها صورت می‌گیرد. کارکنان پالایشگاه‌ها می‌گویند افزایش دستمزدها با میزان تورم در کشور هماهنگ نیست و استانداردهای زندگی آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده است.

جالب است كه هرگونه برخورد را براى كشورهاى ديگر خلاف حقوق بشر و كارگر ووو مى دانند اما اگر خودشان بكار ببرند جزو اصول صحيح شان است

===========

لینک خبر:

https://www.mashreghnews.ir/news/142536 ... B%8C%D9%85
najm137
 
پست ها : 1201
تاريخ عضويت: سه شنبه آپريل 19, 2011 12:37 pm

قبليبعدي

بازگشت به بايگانى موضوعى گاهنامه معرفت به زمان


cron
Aelaa.Net