كزارش كفتكوهاي اجتماعي در اتاقي در كلاب هاوس
کلابهاوس (عربي: كلوب هاوس = انگلیسی: Clubhouse) یک برنامه شبکه اجتماعی بر پایۀ گفتوگوی صوتی است که هم اکنون بدون دعوتنامه قابل دسترسی است. رکورد حضور: در جلسهای که در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ بین مصطفی فقیهی و فائزه هاشمی رفسنجانی برگزار گردید، رکورد پرمخاطبترین جلسه با حضور حدود بیست و چهار هزار نفر به صورت زنده در کلابهاوس فارسی ثبت شد.
![Image](http://www.aelaa.net/Ersaal/5/3/hhijh.jpg)
انتخاب اصلح؛ سنگک یا بربری؟
با کم شدن اتاقهای سیاسی و ناامیدی از شرایط انتخابات و از طرف دیگر وجود
ملاحظات برای اظهارنظر با توجه به تهدیدهای امنیتی روزهای اوليه، اتاقهای
طنز از نظر کاربران تنها راه چاره بود.
«
انتخاب اصلح: بربری |با حضور جریان انحرافی موسوم به سنگک» اتاقی بود که در آن طرفداران بربری و سنگک با یکدیگر به مناظره پرداختند و آن میان طعنههایی هم به شرایط حاکم بر کشور زدند.
هواداران سنگک بربریها را متهم میکردند که یک رنگ نیستند و مدلهای
مختلفی از بربری در مارکت دیده میشود در حالی که سنگک در طی این سالها
بر اصول خودش پا برجا مانده و تغییر شکل نداده است. در حالی که بربری هر جا
به یک شکل در میآید و بعضی جاها دراز است و بعضی مواقع گرد و حتی در
مواردی هم مدلهای شیرین و فانتزی آن دیده شده است.
بربریها اما معتقد بودند که این تغییرات اصلاحات از درون است که آنها
از خودشان شروع کردهاند و با شرایط روز دست به اصلاحات ساختاری زدهاند و
با خواست و سلیقه مردم پیش رفتهاند. هر کس که در اتاق بالا میآمد اول
از او در مورد علاقهاش سوال میشد که بربری را دوست دارد یا سنگک را.
فرشته قاضی یکی از افرادی بود که اعلام کرد به علت عدم دسترسی به هیچکدام
از آنها و زندگی در خارج کشور نمیتواند بین این دو گزینهای را انتخاب
کند. در همین حال هواداران هر دو طرف به او تاختند که این نظر قابل قبول
نیست و به اصطلاح سیاسیها وسطخوابی در این مورد جایی ندارد و باید بین حق
و باطل یک سمت ماجرا بایستد و نمیشود دو طرف را با هم داشت. همزمان یکی
از حضار خبر داد که اتاق مناظره بین سنگک و بربری که با حضور هر دو تشکیل
شده بود اتاق اولش پر شده است و اتاق دومی برای پخش زنده آن به راه افتاده.
یکی دیگر از ایراداتی که به هواداران سنگک گرفته میشد این بود که این
نان قابل تقسیم به اندازه های مساوی نیست و بصورت قرینه نصف نمیشود و
زمانی که تکه تکه میشود ماهیت اصلی خودش را از دست میدهد. این انتقاد
به مذاق سنگکیها خوش نیامد و همگی میکروفونشان را باز کردند تا به مدیران
گروه که اکثرشان از هواداران بربری بودند و تنها یک نماینده از سنگکیها
در آن حضور داشت؛ تذکر بدهند. آنها این حرف را مصداق ترویج تجزیهطلبی
دانستند و معتقد بودند ذات سنگک با این اتفاق همنظر نیست و سنگک را نان
خواص میدانستند. اما گروهی دیگر از سنگکیها معتقد بودند که سنگ موجود در
نان نشانی اعتراضی است و سنگی است که برای مبارزه به دیکتاتورها پرتاب
میشود. بربریها اما سنگکیها را متهم به خشونتطلبی کردند و حاصل این
اعتراضات را سوریهای شدن فضا پیشبینی میکردند. بربریها که خود را نان
توده میخواندند بارها در گروه اقدام به پخش سرودی کردند که آن را سرود
ملی شان میدانستند. سرودی که در وصف نان بربری بود.
در پاسخ پخش متعدد این سرود یکی از هواداران سنگک بالا آمد و شعری در وصف سنگک خواند و گفت:
نان سنگک باز بالا رفته ای! تا در باغ ثریا رفته ای
باز با بالا نشینها میپری؛ میپری از دوستان دل میبری
چشم بد از چشمهایت دور باد؛ دشمنت در صد قفس محصور باد
کاش من ریگ تنورت میشدم؛ لااقل فامیل دورت میشدم
گشته ای تاج سر سردارها؛ شاه بیت شعر گندم زارها
گندم از شخصیت تو جان گرفت؛ آرد در دستان تو سامان گرفت
پلهها را زود بالا رفتهای؛ بیتعارف در دل ما رفته ای
بس که هستی در ترقی بیقرار؛ جا گرفتی روی سکوی هزار
من به قربان قد و بالای تو؛ نیست در دست فقیران جای تو
جای تو یخچال شاه است و وزیر؛ نیستی دیگر تو بی مایه، فتیر
در جواب هم یکی از بربریها سریعا در پاسخ شعری دیگر گفت:
نه روحـی نه جـانی به تــن بربری
تــو را عاشقم کـاملا، بربری
قَدَر بربری، سفت و جـانانه ای
و مردانه دندان شکن، بربری
چنان طول و عرضی که از شهر ری
همی سق زنم تا به کَن بربری
بیاور دو تُـن خامه از شیر پاک
که با آن زنـم بر بدن بربری
مرا لای یک بربری دفن کن
که گردد مرا چون کفن، بربری
مناظره همچنان ادامه داشت. یکی از هواداران سنگک معتقد بود که سنگک با
زحمت درست میشود اما بربری «فرت و فرت» تولید میشود. او سپس با بغضی در
صدایش گفت: «سنگک با سختی درست میشه. روی اون سنگهای داغ درست میشه و ما
آن سنگهای داغ را لمس کردهایم.» که مدیر گروه وسط حرفهایش دویده و گفت
جمع بندی کنید. هوادار سنگک که از این برخورد سلبی ناراحت شده بود اعلام
کرد که کاش به مخالفانتان وقت میدادید و این رویه اصلا درست نیست و سپس
در اعتراض به این رفتار به آودینس رفت.
اما در این میان یک موج سومی هم به راه افتاد که از نادیده شدنش در
معادلات قدرت شکایت داشت. هواداران لواش و تافتون که بر اساس دهها سند غیر
قابل انکار، اکثریت جامعه را تشکیل میدهند به میدان آمدند. یکی از آنها
میکروفنش را روشن کرد و با اعتراض به این اتفاق شعار داد: «سنگکیا، بربریا،
دیگه تمومه ماجرا».دوسالي است كه كلاب هاوس فعال شده و بازارش داغ است؛
هم اطلاع از آن به عنوان يك رسانه لازم بود،
از طرفي قصد ارجاع به آن هم نبود
نه بخاطر اينكه هر كي هر حرفي در آن مي زند
بيشتر بخاطر صوتي بودن و نوشتاري نبودن كه لازمه اش صرف مهلت عمر عمر قليل در روش رسانه اي كه تا اخرش را ننشيني نمي تواني بفهمي جي شد
اصل عمر 120 سال انسان كه خودش با توجه به مصرف شدن حداقل يك سوم خواب و ضروريات باقي مي شود 80 سال، يك سوم هم حداقل براى كسب معيشت و انجام مسؤوليتي كه زندكي از آن بكذرد مي شود 50 سال، دوران شيرخواري و كودكي و نوجواني تا جواني هم كه ضرورت به توانمندي رسيدن است هم كه كسر شود مي شود 30 سال،
در اين سي سال هم كسب معرفت و ضروريت زندكي و هم تحصيل توشه و نجات وسيله آخرت،، ضرورت تحصيل انواع علوم ضروري و مفيد تا برتر و كاربرد اين علوم و اقامه معارف الهي را كه در نظر بكيري ديكر جاي اينكه بخواهي سرت را بجرخاني كه جي كفت نمي ماند
ولذا از وسيله اى بايد استفاده شود مثل رسانه هاى نوشتاري كه با دقايق و ثواني نكاه كردن بشود از آن سردرآورد
آن هم از اهل معرفت و مسير حق و جامع النظر و همسو با مقاصد و اهداف مان
جيزي شبيه همين هنكوت و جيميل و سايت
و آن هم بيشتر متمركز در تحقق برنامه ها نه صرف بيج زدن مثل روزنامه ورق زدن قديميها
فلذا با مطالب فوق هم معرفي شد كه اين وسيله هست و هم جطور بايد رفتار كرد و هم نمونه بيان مطالب (به طنز شيرين) هم ارائه شد كه اطلاع و نشر و بيان موجب از دست دادن فرصت و امكانات نشود و براى اصل برنامه و مسير و اقامه معارف الهي وقت بكذاريم
البته ممكن است كاهي در حد جمله و فقره و يا كزارشي از آن بدست آيد كه مفيد باشد در جهت زمانه شناسي كه همان را فقط درج مي كنيم نه اينكه مشغولش شويم
اين مقدمه باشد براى اينكه اكر مطلبي از كلوب هاوس نقل شد معلوم باشد جيست و كجاست ووو
البته اكر روزي سلمان فارسي و ابواب ائمه و امثال مرحوم سيد علي قاضي و شيخ جعفر مجتهدي در كلوب هاوس حضور بيدا كردند آنوقت ديكر ملاحظه موضوع و جه بناست كفته شود نكرده و بي دريغ شركت مي كنيم = براى اينكه نفسشان به نفس ما بخورد و صدايشان بشنويم و ملاحظه كذر عمر محدود راهم نمي كنيم
اين نكته بيانش لازم بود
كه هم بدانيم جه هست
و به صرف انكه جيزي هست خرجش نشويم
و بنا نيست جون كه هست و همه مشغولند ما هم مشغولش باشيم
حتى در غير كلوب هاوس و انواع كروهها و كانالها و سايتها
همجنان كه مي بينيم افراد به بسياري از اينها مشغولند
اما دريغ از صرف وقت در بايسته ها و شايسته ها
ان شاء الله محفوظ و موفق باشيم
آمين رب العالمين