صمغی است مستدير و صلب مايل به سرخى او را كندر ذكر و سفيد سست را انثى نامند
و تازهء او را كه در انبانها حركت داده باشند مدحرج گويند
و پوستهاى رقيق او را كه از سائيدن به يكديگر جدا می شود قشار كندر نامند
و آنچه غير صفايحى و مانند آرد باشد دقاق كندر
و مغشوش او از آتش شعله ور نمى گردد
و درخت او به قدر دو زرع و خاردار و برگ
و تخم آن شبيه به برگ و تخم مورد
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص225متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:و مايل به تلخى در سرطان صمغ آن را اخذ مىنمايند
و بهترين آن تازه نرم خالص ذكر آنست كه ظاهر آن سفيد و زود شكسته نشود و چون شكسته شود
داخل آن چسبنده و زرد و طلايى باشد و علامت خالص آنست كه زود با آتش مشتعل گردد به خلاف مغشوش آن
زيرا كه آن را مغشوش به صمغ عربى و صمغ صنوبر مىنمايند و صمغ عربى مشتعل نمىگردد و صمغ صنوبر دود مىكند
و نيز رايحه اصلى آن شبيه به رايحه مصطكى است و نيز قشار آن را مغشوش به قشر صنوبر و قشر تنوب مىنمايند
و مستعمل از داخل و خارج هر دو است و اكثر مستعمل قشار آنست و بهترين قشار آن ثخين چسبنده تازه املس آنست
و طريق استعمال آن آنست كه هرگاه در معاجين استعمال نمايند بايد كه در شراب و يا عرق رازيانه و يا عرق دارچينى بخيسانند
و داخل نمايند و در مراهم در سركه بخيسانند زيرا كه تازه آن ساييده نمىگردد
و گفته اند در بعضى بلاد هند نيز به هم مىرسد و رنگ آن اندك ياقوتى و به رنگ بادنجان است
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 683از گونه ديگرى به نام Boswellia serrata Roxb. از همين خانواده نيز كندر گرفته مىشود.
از اين گونه دو واريته در هند ديده مىشود يكى Var serrata كه برگهاى آن پوشيده از كرك است و ديگرى Var glabra كه برگهاى آن صاف و بىكرك مىباشد.
مشخصات گياه مولد كندر-گونه B. carterii
مشخصات كندر
با شكافى كه در تنۀ درختچۀ مولد كندر ايجاد مىكنند شيرابه سفيدرنگى كه همان صمغ رزينى كندر است از آن خارج مىشود.
اين شيرابه در مجاورت هوا به تدريج سفت شده و به صورت كندر كه در بازار عرضه مىشود درمىآيد.
كندر صمغ رزينى است كه در بازار به صورت قطعات كوچك و يا در ابعاد شاهبلوط فروخته مىشود.
صمغى است خشك با طعم تلخ و معطّر و كمى گس. معمولا در تجارت دو نوع كندر عرضه مىشود.
يكى را از افريقا و ديگرى را از هندوستان مىآورند.
كندر افريقا يا به شكل قطعات كوچك گرد اشكى و يا بزرگتر به قدر شاهبلوط.
كندر اشكى به رنگ كاه است زير دندان نرم مىشود و اگر شكسته شود مقطع آن كدر و مانند موم مىباشد و كندر شاهبلوطى قرمزرنگ و غير خالص است.
و امّا كندر هندوستان به صورت پارچه است بزرگتر از قطعات كندر افريقا، رنگ آن زرد كمى تيره و گرد و معمولا داراى بو و طعم معطّرى مىباشد، شبيه بو و طعم صمغ رزينى كاج.
در بازار غالبا كندر را با سانداراك و مصطكى مغشوش مىنمايند كه البته از كندر خالص نامرغوبتر است.
توضيح: سانداراك را كه به فارسى سندروس مىگويند صمغ رزينى است كه در اثر شكاف در تنۀ بعضى از درختان تيرۀ كاج به دست مىآيد
از جمله درخت Callitris quadrivalvis Vent. كه مترادف آن Thuya articulata Vahl. مىباشد.
درختى است به بلندى ۶ - ۵ متر كه در شمال افريقا مىرويد. رزين سندروس در حدود ١ درصد اسانس مركب از پينن و ديپانتن دارد و بعلاوه داراى مادۀ تلخ نيز مىباشد.
از گونههاى ديگرى از همين خانواده به نام C. robusta R. Br. و C. verrucosa R. Br. و چند درخت ديگر نيز سانداراك گرفته مىشود.
سانداراك تقريبا مصرف درمانى ندارد و در ورنى سازى مصارف صنعتى دارد و چون ارزان است گاهى با كندر مخلوط مىشود. از ساير Thuya ها نيز صمغ سانداراك گرفته مىشود.
در مورد انواع كندر در كتب طب سنتى شرقى آمده است كه كندر مايل به قرمز را كندر مذكر و كندر سفيد را كندر مؤنث گويند
ولى در مدارك علمى غربى كه مبتنى بر مطالعات گياهشناسان است آمده است كه كندر مذكر كه Encens māle گفته مىشود .
صمغ رزينى است كه از گياه Boswellia carterii گرفته مىشود و كندر مؤنث كه به فرانسوى Encens femelle گفته مىشود،
صمغ رزينى است كه از سرو به نام علمى Juniperus lycia Pall. و همچنين از سروى به نام Juniperus thurifera گرفته مىشود.
گونه اخير را به فرانسوى Genevrier porte-encens مىنامند.
سروى است به بلندى ١٠ - ٨ متر كه در افريقاى شمالى در تونس انتشار دارد. كندر از اعصار كهن مورد شناخت بشر بوده است
و به عنوان بخور معطّر از سوزاندن آن استفاده مىشده و هنوز هم در معابد و در ديرها و كليساهاى مسيحيان در مراسم مذهبى كاتوليكها دود مىشود.
كندر در اتر، كلروفورم و اسانس تربانتين حل مىشود. در آب فقط قسمتى از آن حل مىشود و محلول كندر در آب مانند ساير صمغهاى رزينى به صورت شير درمىآيد.
درختچهاى است كوچك پرشاخه، برگهاى آن مركب و متشكل از ١۵ - ٧ برگچه. برگچهها دندانهدار شبيه برگ بلوط و تمام گياه پوشيده از كرك پنبهاى است.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 6 ص 251-253