و تخم آن را در آذر مىكارند و در آب كه هر دو اسم ماه رومىاند مىرسد.
فصلى و غير فصلى مىباشد يعنى هم خودرو جنگلى صحرايى و هم مزروع بستانى
و به تربيت بسيار خوب به عمل مىآيد كه شاخهاى باريك بسيار آن را مىبرند
و گلهاى ضعيف ناكاره آن را دور مىكنند و آن را آبيارى و غير آن به حد لايق مىنمايند.
بهترين بستانى آنست كه در بيت الفقيه از يمن مىشود و آن دانههاى سبز متوسط در كوچكى و بزرگى خوشبوى
و بوداده كوبيده آن چرب مىباشد و خوش طعم و رايحه و درخت آن يك ساق دارد و به سطبرى انگشت ابهام
و بلندى آن به دو ذرع تا سه ذرع دست مىرسد شبيه به دست زعرور
و گل آن سفيد رنگ و ثمر آن در غلافى سياه رنگ شبيه به حب الغار به بزرگى فندق كوچكى
و پوست آن نازكتر از پوست آن هر دو و در اندرون آن دو مغز و در وسط هر مغزى شكافى مانند شكاف دانه گندم و هسته خرما
و ليكن از آن پهنتر و از گندم بزرگتر و از هسته خرما كوچكتر و سبز رنگ و در جوف آن پرده نازك پيچيده با اندك تلخى
و بهترين آن تازه سنگين سبز رنگ يمنى آنست كه در ته آب رود پس حبشى و سياه آن بسيار بد و تلخ و بد طعم و بتاوى آن سفيد
و بزرگتر و سبكتر از يمنى و حبشى و پوست تازه آن با اندك رطوبت و چسبندگى و حلاوت و عفوصتى و چون خشك گردد حلاوت آن كم
و رفته رفته زايل مىگردد و گويند سبب اطلاع بر آن آنست كه شيخ ابو الحسن شاولى رحمة الله تعالى كه در كوهستان يمن صومعه
داشت و مريدان او به سبب كثرت شب بيدارى و رياضات كسل و مانده مىشدند اتفاقاً وقتى بعضى ثمر آن را يافته خوردند رفع كسل
و ماندگى ايشان شد و اين را به ديگران گفتند ايشان نيز خوردند و نفع يافتند به پير خود گفتند او حكم نمود كه در آب جوش داده آب آن را
بياشامند پس چون اين ميوه را در آب جوش داده آب آن را مىآشاميدند باعث رفع كلال و ملال ايشان مىشد پس رفته رفته شهرت تمام
يافت و تجار در كل بلاد بردند و منتشر ساختند و اكثرى مىخوردند و ليكن اهل هر بلدى و جايى به نحو خاص اهل يمن
و نواح آن پوست بيرون آن كه قشر نامند خصوصاً تازه آن را در آب بسيارى جوش داده صاف كرده گرماگرم
و نيم گرم پيالههاى بزرگ پيش از طعام و اكثرى بعد از آن مىآشامند و ولوع بسيارى بر آن دارند
و طعم آن آب نيز مايل به شيرينى و عفوصت مىباشد خصوصاً تازه آن و اهل مكه معظمه و مدينه طيبه زادهما الله تعالى شرفاً و تكريماً
و بلاد ديگر از عرب و عجم و ايران و توران و هندوستان و فرنگ و غيرها مغز آن را بعضى خام و بعضى نيم بريان كه جوزى رنگ گردد
و بعضى بريان كه قريب به احراق رسد بعضى نيم كوفته و بعضى نرم
كوفته در آب طبخ داده بعضى اندك غليظ و بعضى بسيار رقيق و بعضى متوسط و بعضى صاف كرده و بعضى صاف ناكرده مىآشامند
و فرنگان با قدرى شير و نبات مىآشامند چنانچه به تفصيل در قرابادين مذكور شد
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 241-242
درختچهاى است نسبتا بلند به ارتفاع ٨ - ۵ متر. برگهاى هميشهسبز (ناخزان) ، براق، ليز، متقابل دارد.
گلهاى آن به رنگ سفيد درخشان بهطور گروهى فشرده در كنارۀ برگها ظاهر مىشوند.
ميوۀ آن كه دانههاى قهوه را مىدهد، تخممرغى به رنگ قرمز تيره كه در زمان رسيدن معمولا محتوى دو عدد دانۀ قهوه است
كه از يك طرف محدب و از طرف ديگر صاف مىباشند و در امتداد طولى دانه يك شيار ديده مىشود.
هريك از دانهها از يك پوست نازك سفيد پوشيده شده و هر دو عدد دانه كه در يك ميوه قرار دارند
از يك مادۀ نرم گوشتى شيرينى احاطه شدهاند كه روى آن را نيز يك غشاى نازك به رنگ قرمز تيره پوشانيده است
كه همان غشاى خارجى قرمز تيرۀ ميوه مىباشد.
درخت قهوه داراى گونههاى متعددى است كه معروفترين آنها كه از نظر كيفيت و خواص در درجۀ اول قرار دارد.قهوۀ عربى است .
دانۀ قهوه در حالت تازگى داراى رنگ كمى سبز يا مايل به زرد است، بوى ملايم مخصوص قهوه را دارد
و طعمش ابتدا ملايم ولى بتدريج كه آب آن از دست مىرود گس مىشود و پس از بو دادن بوى قوى معروف و خاص قهوه را پيدا مىكند.
در بازار قهوۀ سبز هم به فروش مىرود كه آن را به فرانسوى Cafe vert گويند، ولى معمولا قهوۀ بوداده به فروش مىرود.
بين گونههاى مختلف قهوه، ٣ گونه از همه معروفتر هستند و بيشتر در دنيا كشت مىشوند.
در درجۀ اول گونهاى كه از همه معروفتر و بيشتر مورد توجه است و بالاترين كيفيت را دارد Coffea arabica مىباشد
و در درجۀ دوم گونۀ Coffea liberica مىباشد كه با كيفيت پايينترى از قهوۀ عربى قرار دارد ولى روستايىتر و در شرايط نامساعد،
بيشتر مىتواند خود را منطبق سازد و در درجۀ سوم Coffea robusta مىباشد
كه از نظر تحمل شرايط نامساعد بسيار قابل ملاحظه است ولى از نظر كيفيت ميوه پايين است.
درخت قهوۀ عربى در شرايط اقليمى استوايى و حاره خوب رشد مىكند و ثمر موفقى دارد
و در آن اقليم اگر كمى در ارتفاع كاشته شده باشد از درختانى كه در ارتفاع سطح دريا كاشته شدهاند، قهوۀ خيلى بهتر مىدهد.
گونههاى Liberica و Robusta طالب آب و هواى مرطوبتر و گرمتر هستند.
تكثير قهوه از طريق كاشت بذر آن صورت مىگيرد، ابتدا در خزانه كاشته مىشود كه سايهدار است
و پس از اينكه نهال رشد كافى نمود به محل اصلى با فواصل ۵ - ٢ متر منتقل مىشود.
معمولا درخت قهوه از سالهاى سوم و چهارم شروع به ثمر دادن مىنمايد.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 ص 381