صفحه 1 از 2
اذان الفار
ارسال شده در:
چهارشنبه جولاي 11, 2012 6:57 pm
توسط pejuhesh237
بسم الله الرحمان الرحیم
اذان الفار
ارسال شده در:
شنبه فبريه 02, 2013 6:36 pm
توسط pejuhesh237
اذان الفار
نام علمى آن: Parietaria officinalis L ، به هندى: چوههكني
فارسی:گوش موش و مروش
عربی:اذان الفار
یونانی:اناغليس ،مروش
انگلیسی:Pellitory و Wall wort
فرانسه:Parietaire و Herbe des murailles و Parietaire officinale
آلمانی:
ایتالیائی:
معرفی گیاه
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:18 am
توسط pejuhesh237
برگ او مايل به تدوير و شبيه به گوش موش و گياه او بي ساق
و بي گل و بر روى زمين پهن می شود
و شاخهاى او سه پهلوست و چون بدست بمالند بوى خيار ازو ظاهر می شود
و برّى او سه قسم است
قسمي را شاخهاى بسيار باريك از يك اصل می رويد
و شاخهاى اسفل سرخ و مجوّف و برگها باريكتر و درازتر از نوع بستانی
و مايل به سياهى و وسط و پشت برگها محدّب و اطراف برگها تند و زوج زوج بر شاخه رسته
و هر ساقى مشتمل بر ساقهاى ريزه و گلش لاجوردى
و بعضى را گلش زرد و بيخش به قدر انگشتى و پر شعبه
و فرق ميان اين دو قسم و اسقولوقندريون آنست كه اين را برگ نرم و دراز و ريزه است
و اسقولوقندريون به خلاف اوست.
و قسم ديگر منابت او ريگزارها است و شاخهاى او بر روى زمين پهن می شود
و برگش مایل به تدوير و بى گل و بسيار شبیه به نوع بستانى و از آن ريزه تر و با حرافت است
و گويند بى گل نيست بلكه به جهة نهايت ريزکى و چسبيدن او به شاخها چندان مرئى نمی شود
و قسم سیّم را برگ مايل بتدوير و خارناك و مزغب و شاخش شيردار
و زبونترين اقسام ومقيئ قوى و مسهل و زياد او كشنده است
و الصاق برگ او بر رخسار باعث سرخی بشره و شير او مقرّح جلد
و ابن تلميذ در مغنى می فرمايد كه اقسام اذان الفار غير مرزنجوش است
و همچنين از ساير كتب نيز همين معنى ظاهر می شود چه مرزنجوش متصف به صفات ديگر
و از جمله رياحين و با عطريّه و برگش شبيه به گوش موش و مايل بتدوير نيست
و گل او سفيد مايل به سرخیست و تخمش شبيه به تخم ريحان و شفاف می باشد و تشويش قول صاحب اختيارات نهايت ظهور دارد.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 17
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين تفاوت:
آن شيخ الرئيس فرموده كه جالينوس قوت آن را قريب بحشيشى كه زير آن شيشه مىكذارند دانسته و اطلاق آن برد
و حشيش مىنمايند يكى آنچه جالينوس ذكر كرده كه از برك آن بوى خبازى مىآيد و صلابتي ندارد
و ديكر بر آنچه ديسقوريدوس گمان برده كه شبيه است بلبلاب و برك آن كوچكتر از ان و مفروش بر روى زمين و شاخهاى آن باريك
و بستاني آن خوشبو ليكن بىطعم و رائحۀ قوى و كل آن كلابي رنك و تخم آن شبيه بتخم كشنيز و خطاطيف آن را مىچرند کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 83
گوش موش گياهى است چندساله با ساقهاى كمى قرمزرنگ افراشته به بلندى حدود ۵٠ سانتىمتر، خيلى كمشاخه.
برگها تخممرغى كامل ساده كمى دراز نوكتيز با دمبرگ كوتاهى به ساقه متصل مىباشند.
اين گياه پوشيده از كرك و گلهاى آن ماده و نر مىباشند (يك گل ماده و دو گل كامل) در كنار برگ. ميوۀ آن فندقه و چهارگوشه است. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 167-168
محل رویش
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:21 am
توسط pejuhesh237
بستانی آن در كنار آبها و بيشهها و سايهها کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 17
گوش موش در پاى ديوارهاى كهنه و جاهاى متروك مىرويد.
در اروپا و آسيا انتشار دارد.
در ايران در شمال كشور در آمل، بندر گز، آستارا، لاهيجان و در خراسان روى سنگهاى آهكى و در آذربايجان
در قسمتهاى سايۀ جنگلهاى علىبولاغ ديده مىشود.
گونۀ گوش موش ديگرى با نام P. judaica L. كه بعضى از گياهشناسان آن را مترادف با P. officinalis L. مىدانند
در اطراف تهران، رى، فرحزاد، جاجرود، اراضى سنگى ريگزار كرج و در آذربايجان و در ديلمان، چهريق و در سواحل بحر خزر،
در مركز در كوه صفۀ اصفهان، در غرب در كوه رزوند اراك، در جنوب اطراف درياچۀ مهارلو نزديك شيراز
و در دشت ارژن، در كرمان در اراضى خشك طاغعلى و در آخر در بلوچستان ديده مىشود. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 167-168
اجزاءمصرفی و سمی گیاه
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:21 am
توسط pejuhesh237
.گياه گوش موش با طعم كمى شور، ملين و مدر است.
خوردن دمكردۀ ٢٠ گرم گياه خشك در يك ليتر آب جوش آن با كمى قند به صورت شربت براى ضد عفونى مجارى ادرار و ازدياد ترشح ادرار مفيد است،
به همين دليل در برخى از انواع استسقا نيز مؤثر است.
در استعمال خارج از لهشدۀ گياه براى تسكين درد و ناراحتى بواسير استفاده مىشود.کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 168
طبع گیاه
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:28 am
توسط pejuhesh237
قسم بستانى: مزاج در سيم سرد و تر
قسم اوّل برّى: در حرارت و برودت معتدل و در دويم خشك
قسم دوّم برّى: در سيم گرم و خشك
و قسم سیّم: در آخر سيم گرم و خشك.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 17
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:
حار حاد است خصوصا آنچه منبت آن قريب به آب نباشد
و آنچه جالينوس ذكر كرده سرد و تر در اول و قوت قابضه ندارد
و در آنچه ديسقوريدوس ذكر كرده كرم و با قوت قابضه و مجففه است کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 83
منع مصرف
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:30 am
توسط pejuhesh237
.
خواص و کاربردهای گیاه
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:35 am
توسط pejuhesh237
قسم بستانی:
و با قوّهء قابضه و با اندك قوّهء محلله
و ضمادش با آرد جو جهة ورم حارّ چشم و ساير اعضاء و حمره و جمره
و قطور آب او جهة درد گوش و ورم حار او
و سعوط آن جهة صداع حارّ نافع است و مسكّن التهاب و غثيان و مسقط كرم معده است
و قسم اوّل برّى :
و جهة صرع و لقوه و اوجاع بارده و صداع نافع و مقوى معده و مفتح و محلّل و مدّر بول
و ضماد او جهة گزيدن افعى
و سعوط او جهة لقوه و طلای بيخ او جهة نواصير چشم بسيار مفيد
و غرغرهء او با ماءالعسل جهة تنقيهء رطوباة دماغ نافع
و مضرّ مثانه و مصلحش مرزنجوش و قدر شربتش تا دو مثقال است
و گويند مصلح او تخم خرفه است
و قسم دوّم برّى :
و از جهة سموم و اورام بارده و رفع آثار و جلب پيكان و خار از بدن نافع
و ضماد و عصارهء او بر كمر و قضيب و مراق باعث تحريك عظيم باه حتى پيران و مأيوسان را به حال می آورد
و مطبوخ خشك او را چون ضماد كنند در اين اثر ضعيف تر است
و قسم سیّم :
و با قوهء سميّه و مؤلف مالا يسع گويد كه چون سه مثقال و نيم او را جوشانيده، آب او را با نعناع بنوشند
و از عقب او ماهى شور بخورند جميع كرم معده را دفع می كند و ديگر متكوّن نمی شود
و مولف تذكره این خاصيت را به جهة نوع بستانى او ذكر كرده است کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 17
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود
نسخه ها
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:35 am
توسط pejuhesh237
قسم بستانی:
و با قوّهء قابضه و با اندك قوّهء محلله
و ضمادش با آرد جو جهة ورم حارّ چشم و ساير اعضاء و حمره و جمره
و قطور آب او جهة درد گوش و ورم حار او
و سعوط آن جهة صداع حارّ نافع است و مسكّن التهاب و غثيان و مسقط كرم معده است
و قسم اوّل برّى :
و جهة صرع و لقوه و اوجاع بارده و صداع نافع و مقوى معده و مفتح و محلّل و مدّر بول
و ضماد او جهة گزيدن افعى
و سعوط او جهة لقوه و طلای بيخ او جهة نواصير چشم بسيار مفيد
و غرغرهء او با ماءالعسل جهة تنقيهء رطوباة دماغ نافع
و مضرّ مثانه و مصلحش مرزنجوش و قدر شربتش تا دو مثقال است
و گويند مصلح او تخم خرفه است
و قسم دوّم برّى :
و از جهة سموم و اورام بارده و رفع آثار و جلب پيكان و خار از بدن نافع
و ضماد و عصارهء او بر كمر و قضيب و مراق باعث تحريك عظيم باه حتى پيران و مأيوسان را به حال می آورد
و مطبوخ خشك او را چون ضماد كنند در اين اثر ضعيف تر است
و قسم سیّم :
و با قوهء سميّه و مؤلف مالا يسع گويد كه چون سه مثقال و نيم او را جوشانيده، آب او را با نعناع بنوشند
و از عقب او ماهى شور بخورند جميع كرم معده را دفع می كند و ديگر متكوّن نمی شود
و مولف تذكره این خاصيت را به جهة نوع بستانى او ذكر كرده است کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 17
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود
تحقیقات و تجربیات برای نتایج کاربرد درمانی
ارسال شده در:
پنج شنبه آگوست 22, 2013 11:36 am
توسط pejuhesh237
.